نظریه سبک های تفکر استرانبرگ

jafarhashemlou

کاربر تازه وارد
"منجی دوازدهمی"
نظریه سبک های تفکر استرانبرگ به نام های ، نظریة خود مدیریتی روانی استرانبرگ و نظریه خود حکومتی ذهنی استرانبرگ نیز معروف است .

استرنبرگ در دسته بندی خود از سبک های تفکر استعارة خودحکومتیِ ذهنی را به کار بسته و در نتیجه اصطلاحات حکومت داری را برای توضیح و تبیین مفاهیم مورد نظر خود انتخاب کرده است ( سیف ، 1389 ) . او با استفاده از استعارة حکومت ، نشان داد همان طور که در یک جـامعه شیوه های متفاوتی از زمامداری وجود دارد ، افـراد نیز به روش های متفاوتی از توانایی های خود استفاده می کنند ( فرزاد و همکاران ، 1386 ) . اندیشة اساسی نظریة او این است که انواع حکومت های موجود در جهان صرفاً به صورت تصادفی و اتفاقی به وجود نیامده اند ، بلکه آنها انعکاس های بیرونی از آنچه در ذهن افراد روی می دهند ، هستند . یعنی آنها منعکس کنندة روش های متفاوتی هستند که افراد با آنها ذهن خود را کنترل و سازماندهی می کنند . بنابر این ، حکومت ها ، آیینه هایی از ذهن افراد هستند . استرنبرگ اصطلاح حکومت را به صورت استعاره به کار می برد تا نشان دهد که بین سازماندهی فردی و سازماندهی اجتماعی توازنی برقرار است . نظریة استرنبرگ بر این فرض استوار است که افراد مانند شهرها ، ایالت ها یا کشورها نیاز به اداره و کنترل خودشان دارند . حکومت ها نیز ابعاد متفاوتی نظیر کارکرد ، شکل ، سطوح ، دامنه ( گستره ) و گرایش دارند ( نریمانی و همکاران ، 1386 ) . بنابر نظریة خودحکومتی ذهنی ، سبک های حکومتی جهان انعکاس های بیرونی ذهن ها هستند . بنابر این ، به منظور درک بهتر سبک های تفکر ، می توان جنبه های حکومت را برای فهم آنچه درونی و یا بیرونی است تا حد امکان مورد بررسی قرار داد ( امامی پور و شمس اسفندآباد ، 1389 ). برای درک نمادین این نظریه باید عرض کنم که ، استرنبرگ از 13 سبک تفکر نام می برد و آنها را در پنج بعد جای می دهد که عبارتند از : کارکردها ، شکل ها ، سطح ها ، گستره ها و گرایش ها می باشند ( یمینی و همکاران ، 1387 ). به طور کلی الگوی سبک های تفکر استرنبرگ شامـل 3 کـارکرد ، 4 صـورت یا شکل ، 2 سطح ، 2 گستره یا محدوده ، و 2 گرایش است . سه کارکرد مهم حکومت داری عبارت اند از ، قانون گذارانه یا آفریننده ، اجرایی یا تحقق بخش ، و قضایی یا ارزشیابانه . چهار شکل حکومت عبارتند از ، پادشاهی یا تک سالاری ، سلسله مراتی یا پایورسالاری، الیگارشی یا جرگه سالاری و بی قانونی یا هرج و مرج سالاری . دو سطح حکومت عبارتند از کلی یا فراگیر و محلی یا جزئی . دو گستره عبارتند از درونی یا امور داخلی و بیرونی یا امور خارجی . و دو گرایش عبارتند از محافظه کارانه و ترقی خواهانه یا آزادمنشانه ( سیف ، 1389 ) .

ژانک و پاستی گلیون معتقدند که ، این 13 سبک تفکر را می توان به 2 نوع سبک تقسیم کرد . اولین نوع سبک های تفکر ( از قبیل قانونی ، کل نگر ، سلسله مراتبی و آزاد اندیش ) مولّد خلاقیت هستند و به پردازش اطلاعات پیچیده نیاز دارند . افرادی که این سبک تفکر را به کار می گیرند متمایل به چالش طلبیدن هنجارها و پذیرش خطر هستند . دومین نوع سبک های تفکر ( از قبیل اجرایی ، جزئی ، تک قطبی و محافظه کارانه ) به پردازش اطلاعات ساده نیاز دارند ، افرادی که این سبک را به کار می گیرند ، متمایل به حفظ هنجارها و اقتدار- محور می باشند . چهار سبک تفکر باقی مانده ( از قبیل آنارشی ، الیگارشی ، درونی و بیرونی ) بسته به سبک تکالیف خاصی می توانند ، در هر یک از دو نوع سبک تفکر پیچیده یا ساده انگارانه قرار گیرند ( شکری و همکاران ، 1385 ).

جدول 6-2 : انواع سبک های تفکر استرنبرگ

سبک های تفکر

نوع اول

نوع دوم

نوع سوم

قانونی

قضایی

کلی

آزاداندیش

سلسله مراتبی

اجرایی

جزیی

محافظه کار

سلطنتی

اولیگارشی

آنارشیست

درونی

بیرونی


زانگ و استرنبرگ در 2000 و زانگ و پستیگلیون در 2001 در یک تقسیم بندی 13 سبک تفکر را به سه نوع سبک کلّی قابل تبدیل می دانند . سبک های تفکر نوع اول شامل آنهایی است که مولد خلاقیت بوده ، و انجام آن ها مستلزم پردازش اطلاعات پیچیده ای است یعنی سطوح بالاتری از پیچیدگی شناختی را طلب می کنند و شامل سبک های قانون گذاری ( خلاق بودن ) ، قضاوت گر ( ارزیابی افراد دیگر یا بازه ها ) پایورسالار ( اولویت بندی تکالیف فردی ، کلی ، تمرکز بر تصویر کلی ) و آزاداندیشی ( اتخاذ رویکردی بدیع نسبت به انجام تکالیف ) هستند ( یمینی و همکاران ، 1387 ) . افراد دارای این نوع سبک تفکر ، علاقه مند به چالش طلبیدن هنجارها و پذیرش خطر هستند ( پیرمحمدی و همکاران ، 1389 ).

سبک های تفکر نوع دوم ، شامل آنهایی است که فرد یا افراد را به تبعیت از هنجار رهنمون می سازند ، و به پردازش اطلاعات ساده نیاز دارند یعنی سطوح پایین تری از پیچیدگی شناختی شناختی را در بر می گیرند . این سبک ها شامل سبک های اجرایی ( انجام تکلیف با توجه به دستورات داده شده ) ، جزئی نگر ( تمرکز بر جزئیات ) ، فردسالار ( کار بر روی تکلیف در یک زمان ) و محافظه کار ( استفاده از رویکردهای سنتی در انجام تکلیف است ) می شود ( یمینی و همکاران ، 1387 ) . افراد داری این نوع سبک تفکر ، علاقه مند به حفظ هنجارها بوده و اقتدار- محور به شمار می روند ( پیرمحمدی و همکاران ، 1389 ) .

سبک های تفکر نوع سوم ، علاوه بر این که از سبک های ناسالار ( کار بر روی تکالیفی است که برای فرد انعطاف لازم را در خصوص " چه " ، " کی " ، " کجا " و چگونه انجام دادن تکلیف در اختیار داشته باشد ) و جرگه سالار ( کار بر روی تکالیف چندگانه بدون اولویت بندی قبلی ) درونی ( انجام تکالیف به تنهایی ) و بیرونی (کار با دیگران ) استفاده می کنند با توجه ضرورت های سبکی هر تکلیف خاص ، ویژگی های سبک های نوع اول و دوم را هم نشان می دهند . برای مثال ، فرد می تواند از سبک نامنظم به صورت پیچیده استفاده کند ( ویژگی سبک های نوع اول ) ، یعنی با تکالیف پیچیده مواجه شود ، اما به تصویر کلی موضوع اصلی توجه نشان ندهند . در مقابل ، فرد می تواند از سبک ناسالار ( نامنظم ) به صورت ساده استفاده نماید ( ویژگی سبک های نوع دوم ) یعنی با تکالیف مختلف مواجه شود ، البته بدون آن که بداند از اینکه چگونه هر تکلیف برای رسیدن به هدف نهایی به او کمک می کند ( یمینی و همکاران ، 1387 ) . افراد دارای این نوع سبک براساس مطالبات سبکی یک تکلیف خاص ، می توانند در هر یک از دو خانوادة سبک تفکر پیچیده ( نوع اول ) و یا ساده انگارانه ( نوع دوم ) ، عضویت داشته باشند ( پیرمحمدی و همکاران ، 1389 ) .

جدول 5-2 : ویژگی های سبک های تفکر استرنبرگ

بُعد حکومت

سبک تفکر

ویژگی

کارکرد

قانون گذاری

به ایجاد ، اختراع و طراحی تمایل دارند و کارها را با روش خود انجام می دهند .

اجرا

از دستورات دیگران پیروی می کنند .

قضاوت

دربارة افراد و کارها قضاوت و ارزیابی می کنند .

شکل

تک سالاری

می خواهند در هر زمان به یک کار بپردازند و تقریباً همة انرژی خود را به آن اختصاص دهند .

مرتبه سالاری

ترجیح می دهند در یک زمان ، کارهای زیادی انجام بدهند و برای چگونگی انجام دادن کارها و تخصیص انرژی و منابع به آنها اولویت بندی می کنند .

گروه سالاری

تمایل دارند در یک زمان کارهای زیادی انجام دهند ، اما در اولویت بندی آنها دچار مشکل می شوند .

هرج و مرج سالاری

روش های تصادفی را برای حل مسائل به کار می گیرند ؛ بنابر این از نظام ها ، قواعد ، دستورالعمل ها و بطورکلی هر محدودیتی بیزارند .

سطح

کلی

تمایل دارند با کلیات و نیز صور کلی و انتزاعی درگیر باشند .

جزئی

تمایل دارند با جزئیات و نمونه های عینی و خاص درگیر باشند .

قلمرو

درونی

تمایل به کار تنهایی دارند و بر دنیای درونی خویش متمرکز و متکی به خود هستند .

بیرونی

با دیگران کار می کنند و بر جهان بیرون متمرکز و به دیگران وابسته اند .

گرایش

آزادمنشی

تمایل دارند کارها را با روش های جدید انجام دهند ؛ بنابر این با آداب و رسوم مخالف اند و با آنها مبارزه می کنند .

محافظه کاری

کارها را با روش های از پیش تجربه شده و صحیح انجام می دهند و از آداب و رسوم پیروی می کنند .


نقل از : http://jafarhashemlou.blogfa.com
 
بالا