دیدگاه پیاژه درباره هوش

jafarhashemlou

کاربر تازه وارد
"منجی دوازدهمی"
پیاژه ضمن توجه زیاد روی پاسخ هایی که کودکان به سوالات آزمون می دادند، کیفیت این پاسخ ها و دلایلی که پشتوانه ارائه پاسخ ها بودند ، به بررسی درونی آزمودنی ها پرداخت .



نتایج کار وی را می توان در چند مقوله مطرح کرد:

1- رشد عقلی از الگوی مشخصی پیروی می کند

2- در نحوه تفکر کودکان در سنین مختلف تفاوت های کیفی وجود دارد.

3- هماهنگ با رشد و افزایش سن ، ساخت ها و توانایی های شناختی جدید نیز رشد می کند

4- رشد عقلی در حدود سال های پایانی نوجوانی کامل می شود .



پیاژه هوش را شکل خاصی از سازگاری شخص با محیط می دانست . به اعتقاد وی کودک بتدریج که رشد می کند همواره ساخت های روانی خود را از نو سازمان می دهد تا بتواند به گونه ای مطلوب با محیط خود تعامل برقرار کند . این فرایند از راه درون سازی و برون سازی انجام می گیرد .

پیاژه فرایند رشد شناختی و هوش را به چهار دوره و هر دوره را به چند مرحله تقسیم کرده که تعادل موفقیت آمیز در هر دوره مستلزم رسیدن به تعادل در مرحله قبلی است .



چهار دوره رشد شناختی پیاژه عبارتند از:

1- دوره حسی – حرکتی از تولد تا 2 سالگی

2- دوره پیش عملیاتی از 2 تا 7 سالگی

3- دوره عملیات عینی از 7 تا 11 سالگی

4- دوره عملیات صوری از 11 سالگی به بعد

به نظر پیاژه رشد هوشی به طور طبیعی در 15 سالگی کامل می شود و از آن به بعد آنچه رشد می کند پیشرفت یا یادگیری های اکتسابی است .



وی چهار عامل را در رشد هوش موثر می داند:

1- عوامل بیولوژیک

2- عوامل موازنه یا تنظیم کننده خودکار

3- عوامل عمومی که از زندگی اجتماعی سرچشمه می گیرند

4- عوامل مربوط به آموزش و پرورش و انتقال فرهنگی به نظر پیاژه دوره های رشد در همه فرهنگها رخ میدهد و توالی آنها تغییرنا پذیر است و از نظر سن پیدایش هر مرحله، تفاوتهای فردی وجود دارد .

وی به طور کلی هوش را به عنوان فرایندی سازشی تصور می کند. ازنظر پیاژه سازگاری مستلزم ایجاد و تعادل بین ارگانیسم و محیط است .

مهمترین ویژگی این نظریه جهت گیری تحولی یا رشدی آن است . در مرکز ثقل سیستم او این قضیه قراردارد که عملکرد هوش فرد در مراحل مختلف زندگی به لحاظ کمی و کیفی فرق می کند .

نقل از : http://jafarhashemlou.blogfa.com/post/209
 
بالا