شرايط مومن واقعي چيست؟

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
در پاسخ به سوال شما نسبت به مومن واقعي روايتي را از پيامبر اعظم ص برايتان نقل مي کنيم که تقريبا تمامي صفات مومن در آن آمده است.
رُوِي أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله عليه و آله) قَالَ: لا يکْمُلُ الْمُؤْمِنُ إِيمَانُهُ حَتَّى يحْتَوِي عَلَى مِائَةٍ وَ ثَلَاثِ خِصَالٍ فِعْلٍ وَ عَمَلٍ وَ نِيةٍ وَ ظَاهِرٍ وَ بَاطِنٍ- فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) يا رَسُولَ اللَّهِ مَا يکُونُ الْمِائَةُ وَ ثَلَاثُ خِصَالٍ فَقَالَ يا عَلِي مِنْ صِفَاتِ الْمُؤْمِنِ أَنْ يکُونَ جَوَّالَ الْفِکْرِ- جَوْهَرِي الذِّکْرِ- کَثِيراً عِلْمُهُ - عَظِيماً حِلْمُهُ
از رسول خدا (ص) روايت شده که فرمودند ايمان مومن کامل نمي شود تا اينکه داراي 103 خصلت در فعل و عمل و نيت و باطن و ظاهر گردد.
آنگاه اميرالمومنين( ع) فرمودند: يا رسول الله آن 103 خصلت کدامند؟ فرمودند يا علي از جمله صفات مومن اينست که:انديشه اش بسيار متحرک و پوياست– ذاتا متذکر وبه ياد خداست– علم و دانشش فراوان– بردباريش بزرگ

جَمِيلَ الْمُنَازَعَةِ - کَرِيمَ الْمُرَاجَعَةِ - أَوْسَعَ النَّاسِ صَدْراً - وَ أَذَلَّهُمْ نَفْساً
خوش برخورد در کشمکش– بزرگوار در بازگشت و پذيرش– سعه صدرش از همه بيشتر– و نفسش از همه خاکسار تر است
ضِحْکُهُ تَبَسُّماً - وَ اجتماعه تَعَلُّماً - مُذَکِّرَ الْغَافِلِ-مُعَلِّمَ الْجَاهِلِ
خنده اش تبسم– گردهماييش براي تعلم و يادگيري– تذکردهنده به غافل– و آموزنده جاهل است
لَا يؤْذِي مَنْ يؤْذِيهِ وَ لَا يخُوضُ فِيمَا لَا يعْنِيهِ وَ لَا يشْمَتُ بِمُصِيبَةٍ
به کسي که آزارش مي کند آزاري نمي رساندو در آنچه به دردش نمي خورد وارد نشودو هيچ کس را به مصيبتي سرزنش و شماتت نمي کند
وَ لَا يذْکُرُ أَحَداً بِغِيبَةٍ - بَرِيئاً مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ - وَاقِفاً عِنْدَ الشُّبُهَاتِ
و هيچ کس را با غيبت ياد نمي کند – از کارهاي حرام بيزار است– در موارد شبهه قدم بر نمي دارد
کَثِيرَ الْعَطَاءِ - قَلِيلَ الْأَذَى - عَوْناً لِلْغَرِيبِ - وَ أَباً لِلْيتِيمِ
بخششش فراوان–آزارش بسيار کم– براي غريب و ناآشنا ياور– و براي يتيم پدر است
بشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ - مُسْتَبْشِراً بِفَقْرِهِ
شادابي و خرمي اش در چهره وحزن و اندوهش در دل– و به نياز خود (به خدا ) خرسند است
أَحْلَى مِنَ الشَّهْدِ وَ أَصْلَدَ مِنَ الصَّلْدِ - لَا يکْشِفُ سِرّاً وَ لَا يهْتِکُ سِتْراً
شيرين تر از عسلوسخت تر از سنگ است– هيچ رازي را فاش نسازدوهيچ پرده اي را ندرد
لَطِيفَ الْحَرَکَاتِ - حُلْوَ الْمُشَاهَدَةِ - کَثِيرَ الْعِبَادَةِ - حَسَنَ الْوَقَارِ
حرکاتش لطيف– ديدارش شيرين– عبادتش بسيار– وقارش نيکو
لَينَ الْجَانِبِ - طَوِيلَ الصَّمْتِ - حَلِيماً إِذَا جُهِلَ عَلَيهِ
برخوردش نرم– سکوتش طولاني است– اگر درباره او به ناداني رفتار شود حليم و بردبار است
صَبُوراً عَلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَيهِ - يجِلُّ الْکَبِيرَ وَ يرْحَمُ الصَّغِير
برکسي که به او بدي کرده است شکيبا است– بزرگتر را گرامي داشته و به کوچکتر رحم مي کند
أَمِيناً عَلَى الْأَمَانَاتِ - بَعِيداً مِنَ الْخِيانَاتِ - إِلْفُهُ التُّقَى وَ حِلْفُهُ الْحَياءُ
بر امانت ها امين– و از خيانت ها به دور است– همدم او تقوا و هم پيمان او شرم و حياست
کَثِيرَ الْحَذْرِ - قَلِيلَ الزَّلَلِ - حَرَکَاتُهُ أَدَبٌ - وَ کَلَامُهُ عَجِيبٌ
پرهيزش بسيار– و لغزشش کم– حرکاتش مودبانه– وگفتارش مايه شگفتي است
مُقِيلَ الْعَثْرَةِ - وَ لَا يتَّبِعُ الْعَوْرَةَ - وَقُوراً صَبُوراً - رَضِياً - شَکُوراً
از خطا و لغزش در مي گذرد– و در پي عيوب ديگران نمي رود– با وقار– صبور– خشنود و راضي– سپاسگذار
قَلِيلَ الْکَلَامِ - صَدُوقَ اللِّسَانِ - بَرّاً - مَصُوناً
کم حرف– راست گفتار– نيکوکار- مصونو محفوظ
حَلِيماً - رَفِيقاً - عَفِيفاً – شَرِيفاً - لَا لَعَّانٌ وَ لَا کَذَّابٌ
بردبار– رفيق و سازگار– پاکدامن– با شرافت است–لعن کننده و دروغگو نيست
وَ لَا مُغْتَابٌ - وَ لَا سَبَّابٌ - وَ لَا حَسُودٌ وَ لَا بَخِيلٌ - هَشَّاشاً بَشَّاشاً
غيبت کننده نيست– دشنام نمي دهد– نه حسود است و نه بخيل– گشاده رو و شاداب است
لَا حَسَّاسٌ وَ لَا جَسَّاسٌ - يطْلُبُ مِنَ الْأُمُورِ أَعْلَاهَا - وَ مِنَ الْأَخْلَاقِ أَسْنَاهَا
نه ظريف و حساس است–و نه کنجکاو و جاسوس– از کار ها عالي ترين را طلب مي کند–و از اخلاق برجسته ترين را
مَشْمُولًا بِحِفْظِ الله - مُؤَيداً بِتَوْفِيقِ اللَهِ - ذَا قُوَّةٍ فِي لِين
حفظ خدا شامل حال اوست– به توفيق الهي ياري شده است– و در عين نرمش قوي است
وَ عَزْمَةٍ فِي يقِينٍ - لَا يحِيفُ عَلَى مَنْ يبْغِضُ - وَ لَا يأْثَمُ فِي مَنْ يحِبُّ
و تصميمش همراه با يقين– با کسي که دشمن باشد ستم نمي کند– و درباره کسي که دوستش دارد به گناه نمي افتد
صَبُورٌ فِي الشَّدَائِدِ - لَا يجُورُ وَ لَا يعْتَدِي - وَ لَا يأْتِي بِمَا يشْتَهِي
در سختي ها بسيار شکيباست– نه ستم مي کند و نه تجاوز– و هر چه دلش خواست انجام ندهد
الْفَقْرُ شِعَارُهُ - وَ الصَّبْرُ دِثَارُهُ - قَلِيلَ الْمَئُونَةِ - کَثِيرَ الْمَعُونَةِ
جامه زيرينش نياز (به خدا) – و جامه زبرينش صبر ومقاومت– هزينه و زحمتش اندک– کمک و ياريش بسيار
کَثِيرَ الصِّيامِ - طَوِيلَ الْقِيامِ - قَلِيلَ الْمَنَامِ - قَلْبُهُ تَقِي - وَ عِلْمُهُ زَکِي
روزه داري او بسيار – قيام و عبادتش طولاني– خوابش کم– قلبش پرهيزگارو علم و دانشش پاکيزه است
إِذَا قَدَرَ عَفَا - وَ إِذَا وَعَدَ وَفَى - يصُومُ رَغْباً - وَ يصَلِّي رَهْباً
هنگامي که قدرت يابد عفو نمايد–و هنگامي که وعده دهد وفا نمايد– با ميل و رغبت روزه مي گيرد– و با ترس و خوف نماز مي خواند
وَ يحْسِنُ فِي عَمَلِهِ کَأَنَّهُ نَاظِرٌ إِلَيهِ - غَضَّ الطَّرْفِ - سَخِي الْکَفِّ
چنان نيکو عمل مي کند که گويا او را مي بينند– ديده اش (از ناروا) فرو بسته– دستش باسخاوت است
لَا يرُدُّ سَائِلًا - وَ لَا يبْخَلُ بِنَائِلٍ - مُتَوَاصِلًا إِلَى الْإِخْوَانِ - مُتَرَادِفاً إِلَى الْإِحْسَانِ
در خواست کننده اي را رد نکند– ونسبت به دستاورد ديگران بخل نورزد– بابرادران ارتباط وپيوستگي دارد– در نيکوکاري پياپي اقدام کند
يزِنُ کَلَامَهُ وَ يخْرِسُ لِسَانَهُ - لَا يغْرَقُ فِي بُغْضِهِ - وَ لَايهْلِکُ فِي حُبِّهِ
سنجيده سخن مي گويد و زبانش را مي بندد– در خشم و دشمني غرق نشود– و در دوستيش هلاک نگردد
لَا يقْبَلُ الْبَاطِلَ مِنْ صَدِيقِهِ وَ لَا يرُدُّ الْحَقَّ مِنْ عَدُوِّهِ - وَ لَا يتَعَلَّمُ إِلَّا لِيعْلَمَ وَ لَا يعْلَمُ إِلَّا لِيعْمَلَ
باطل را از دوستش نمي پذيردو در مقابله با دشمن حق را پايمال نمي کند– دانش را نمي آموزد مگر براي دانستنو آگاهي و نمي آموزد مگر براي عمل
قَلِيلًا حِقْدُهُ- کَثِيراً شُکْرُهُ - يطْلُبُ النَّهَارَ مَعِيشَتَهُ - وَ يبْکِي اللَّيلَ عَلَى خَطِيئَتِهِ
کينه اش اندک– شکروسپاس بسيار– در روز به جستجوي معاش مي پردازد و در شب بر خطا وگناهش گريه مي کند
إِنْ سَلَکَ مَعَ أَهْلِ الدُّنْيا کَانَ أَکْيسَهُمْ وَ إِنْ سَلَکَ مَعَ أَهْلِ الْآخِرَةِ کَانَ أَوْرَعَهُمْ
اگر با اهل دنيا همراه شود زيرکترين آنهاستو اگر با اهل آخرت همراه باشد پارسا ترين آنهاست
لَا يرْضَى فِي کَسْبِهِ بِشُبْهَةٍ - وَ لَا يعْمَلُ فِي دِينِهِ بِرُخْصَةٍ
در کسب خويش موارد شبهه را نمي پسندد –و در عمل به دينش دنبال عذر و رخصتي نمي رود
يعْطِفُ عَلَى أَخِيهِ بِزَلَّتِهِ - وَ يرْضَى مَا مَضَى مِنْ قَدِيمِ صُحْبَتِهِ
با خطا و لغزش برادر دينيش به عطوفت رفتار نمايد– و حق دوستي ديرينه را مراعات مي کند

منبع :بحار الانوار -جلد 67-ص210
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: راز

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
سلام دوستان
شما فردی ک همه این خصلت ها رو داشته باشه میشناسید؟؟؟؟؟بعید میدونم چون خود من هنوز همچین فردی پیدا نکردم!
 

راز

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
سلام . کسی که همه این صفات وخصوصیات را داشته باشه من سراغ ندارم ولی حتما چنین افراد مومنی وجود دارند ولی دم خور مومنانی مثل خودشون هستندنه امثال من.
هرکسی باتوجه به صفاتی که ذکر شده میتونه درجه ای از مومن بودن را داشته باشه، حالا هرچی صفات و ویژگیهای بیشتری داشته باشه درجه خلوصش هم میره بالاتر
الهی به امید رحمتت نه عدالتت.
 
بالا