◕◕انواع سبک های فرزندپروری◕◕

  • نویسنده موضوع *Man*
  • تاریخ شروع

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
انواع سبک های فرزندپروری


www.positive_parenting_ally.com_images_authoritarian_parenting_style_child_being_scolded.jpg




خانواده اولين و مهم‌ترين بافت اجتماعی را براي رشد فرد فراهم می سازد. اصطلاح فرزندپروری از ريشه پريو (pario)به معنی "زندگی بخش" گرفته شده است.

منظور
از سبک های فرزند پروری، روش‌هايی است که والدين برای تربيت فرزندان خود بکار می گيرند و بيانگر نگرش‌هايی است که آنها نسبت به فرزندان خود دارند و همچنين شامل معيارها و قوانينی است که برای فرزندان خويش وضع می کنند. در عین حال رفتارهای فرزندپروری به واسطه فرهنگ، نژاد و گروه‌های اقتصادی تغيير می کند. روش‌هايی كه والدين در تربيت فرزندان خود به كار می گيرند، نقشی اساسی در تامين سلامت روانی فرزندان آنها خواهد داشت بطوریکه اکثر مشکلات رفتاری کودکان منعکس کننده شرايط پيچيده بين فردی اعضای خانواده بويژه والدين می باشد.

به عبارت ديگر وجود مشکلات رفتاری کودک به منزله روابط معيوب اعضای خانواده با يکديگر است و با روش‌های تربيتی نادرست والدين و تعاملات معيوب آنها با فرزندان ارتباط دارد.

در زمینه سبک های فرزندپروری نظریات متعددی ارائه شده است. ما در اینجا به دو نظریه بامریند و شفر اشاره خواهیم کرد.
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
نظریه بامریند

در اوایل دهه 1960 دایانا بامریند پژوهشی را با استفاده از مشاهده طبیعی، مصاحبه با والدین و سایر شیوه های پژوهش بر بیش از 100 کودک سن مدرسه اجرا کرد. یافته ها سه ویژگی را آشکار ساخت:

پذیرش و روابط نزدیک - کنترل - استقلال دادن

بنابراین چهار سبک فرزندپروری بدست آمد که در هر یک از این ویژگیها با هم تفاوت دارند.

1- فرزندپروری مقتدرانه

این روش موفق ترین روش فرزندپروری است که پذیرش و روابط نزدیک، روش های کنترل سازگارانه و استقلال دادن مناسب را شامل می شود. والدین مقتدر، صمیمی و دلسوز و نسبت به نیازهای کودک حساس هستند. آنها قاطع هستند اما دخالت گر و محدود کننده نیستند. شیوه های انظباتی آنها بجای تنبیهی بودن حمایت کننده است. این والدین قوانین و رهنمودهایی پی ریزی می کنند که فرزندان آنها چنان بار می آیند که از آنها پیروی کنند و اغلب براي مطيع‌ سازي از استدلال و منطق بهره مي‌جويند و به منظور توافق با کودک با او گفت‌وگو مي‌کنند. از رفتارهاي نامطلوب نمي‌ترسند و تاب مقاومت در برابر عصبانيت کودک را دارند و به تلاش‌هاي کودک در جهت جلب حمايت و توجه پاسخ مي‌دهند و از تقويت‌هاي مثبت بيشتري استفاده مي‌کنند. اين والدين در بعد محبت نيز عملکرد خوبي دارند و در ابراز محبت و علاقه و مهرباني دريغ نمي‌ورزند. آنها حقوق ويژه خود را به عنوان يک بزرگسال مي‌شناسند و به علايق فردي و ويژگي‌هاي خاص کودک خود نيز آگاهي دارند. در کل این والدين در عين گرم و صميمي بودن با فرزند خود، کنترل کننده و مقتدر هستند. اين شيوه به فرزندان کمک مي‌کند تا با هنجارهاي اجتماعي بهتر سازگار شوند.

2- فرزندپروری مستبدانه

این روش از نظر پذیرش و روابط نزدیک پایین، از نظر کنترل اجباری بالا و از نظر استقلال دادن پایین است. والدین مستبد، سرد و طرد کننده هستند. نمايش قدرت والدين اولين عاملي است که اين شيوه را از ديگر شیوه ها متمايز مي‌سازد. در این سبک فرزندان چنین بار آورده می شوند که از قوانین سختگیرانه ایی که بوسیله والدین بوجود می آید پیروی کنند. نتیجه شکست در پیروی از چنین قوانینی معمولاً تنبیه و اعمال زور است و براي کنترل کودکان خود از شيوه‌هاي ايجاد ترس استفاده مي‌کنند. والدین مستبد معمولاً نمی توانند دلیلی که پشت این قوانین است را توضیح دهند. اگر از آنها خواسته شود که علت را توضیح دهند ممکن است به سادگی پاسخ دهند "چونکه من اینچنین گفتم". این والدین خواسته های زیادی دارند اما در قبال فرزندانشان پاسخده نیستند. این والدین انتظار دارند فرمان های آنها بدون چون و چرا اطاعت شود. والدين درشيوه‌ استبدادي کمترين مهرورزي و محبت را از خود نشان مي‌دهند.

3- فرزندپروری آسان گیرانه

در این سبک، والدین مهرورز و پذیرا هستند ولی متوقع نیستند، کنترل کمی بر رفتار فرزندان خود اعمال می کنند و به آنها اجازه می دهند در هر سنی که باشند خودشان تصمیم گیری کنند، حتی وقتی که هنوز قادر به انجام آن نیستند. خانواده اين والدين نسبتاً آشفته است. فعاليت خانواده، نامنظم و اعمال مقررات، اهمال کارانه است. والدين سهل انگار در عين آنكه به ظاهر نسبت به کودکان خود حساس هستند، اما توقع چنداني از آنها ندارند. اين والدين بسيار بندرت به فرزندان خود اطلاعات صحيح يا توضيحات دقيق ارائه مي‌دهند. آنها از روش‌هاي احساس گناه و انحراف استفاده مي‌کنند. اين والدين همچنين در بيشتر موارد در مواجهه با بهانه‌جويي و شکايت کودک، سر تسليم فرود مي‌آورند. این والدین به ندرت به فرزندان انظباط می دهند با فرزندان ارتباط برقرار می کنند، و معمولاً بجای یک والد جایگاه یک دوست را دارند.

4- فرزندپروری بی اعتنا

در این روش، پذیرش و روابط پایین، کنترل کم و بی تفاوتی کلی نسبت به استقلال دادن وجود دارد. این والدین اغلب از لحاظ هیجانی جدا و افسرده هستند و وقت و انرژی کمی برای فرزندان صرف می کنند. در حالی که این والدین نیازهای پایه ای فرزندان را برآورده می کنند اما عموماً از زندگی فرزندانشان گسسته هستند. در موارد افراطی حتی ممکن است فرزندان خود را طرد یا در رفع نیازهای آنها اهمال کند.
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
الگوی شفر

شفر با مطرح کردن ابعاد گرمی/ سردی و آزادی/ کنترل، یک الگوی فرضی در مورد روابط والدین- کودک ارائه داد و آن را به چهار دسته تقسیم می کند:

1- والدین با محبت و آزاد گذارنده

این والدین کسانی هستند که معمولاً به عنوان والدین نمونه شناخته می شوند. کودکان آنها دارای استقلال بوده و رفتار اجتماعی مناسبی دارند. محبت و گرمی توام با آزادی موجب می شود به علت داشتن فضای مناسب برای برون ریزی هیجانی و عدم وجود پاسخهای نامناسب از سوی والدین، حالتهای پرخاشگری در کودکان چنین خانواده هایی دیده نشود.

2- والدین با محبت و محدود کننده

گاهی محبت والدین محدودیتهایی را به دنبال دارد. این والدین فرصت کسب تجربه و یادگیری را از کودکان سلب می کنند. آنها با محبت افراطی، آزادی لازم را از کودکان خود سلب می کنند.

3- والدین متخاصم و محدود کننده

رفتارهای خصومت آمیز این نوع والدین که بیشتر بر اصل تنبیه استوار است به همراه سخت گیری و محدودیت شدیدی که نسبت به فرزندانشان اعمال می کنند، موجب ایجاد احساس خصومت شدید در فرزندان آنها می شود. از سویی عدم اجازه به کودک در ظاهر ساختن این احساس موجب عصبانیت در کودک می شود.

4- والدین متخاصم و آزادگذارنده

تفاوت این کودکان با گروه قبلی در این است که همراه شدن عامل خصومت با عامل آزادی موجب ایجاد رفتارهای پرخاشگرانه به شدیدترین حالت در این کودکان می گردد. نتایج برخی مطالعات نشان داده است که والدین کودکان بزهکار این الگو را از خود نشان می دهند.
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
منبع:
روان شناسی رشد، لورا برک، ترجمه یحیی سید محمدی، نشر ارسباران.
 
بالا