*✿* گوشه هایی از زندگی یک معلم قرآن از زبان خودش*✿*

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

H-Gheraati-l.jpg

این جانب محسن قرائتی فرزند علی نقی، در سال 1324 هجری در كاشان به دنیا آمدم. مرحوم جدم، در زمان رضاخان كه با تمام قدرت با اسلام و مظاهر آن مبارزه می شد، جلسات قرآن را در خانه های مردم كاشان تشكیل می داد و بخشی از عمر خود را در این راه صرف نمود. لذا فامیل ما قرائتی شد. پس از او، مرحوم پدرم با تشكیل این جلسات در خانه ها، مساجد و تكایا راه پدرش را ادامه داد و به استاد قرائت قرآن معروف شد. آن مرحوم از بازاریانی بود كه حدود چهل سال با شنیدن صدای اذان، مغازه خود را می بست و به سوی مسجد و نماز اول وقت می شتافت. فردی بود كه با آموزش قرآن و برگزاری مجالس دینی، احیای بعضی از مساجد مخروبه و متروكه، و تلاش در این راه، برای دیگران الگو شده بود و در عوض خداوند به او روحی مطمئن و حكمت و عرفان جوشیده از درون، عطا فرموده بود. چیزی كه ذهن و فكر او را مشغول می كرد، این بود كه تا حدود سن چهل سالگی صاحب فرزندی نشده بود، تا این كه با همه مشكلات موجود در آن زمان، با عنایت و لطف خداوند بزرگ، موفق به زیارت خانه خدا و اعمال حج گردید. شاید بتوان گفت این هم در شرایط موجود زندگی اش، اجری از جانب پروردگارش نسبت به تلاش و كوشش های قرآنی و دینی اش بود. او در همان سفر در كنار خانه خدا چنین دعا می كند:

ای خدایی كه فرموده ای: «ادعونی استجب لكم؛ بخوانید مرا تا اجابت كنم شما را»!

ای خالق یكتا! فرزندی به من عطا فرما كه مبلغ قرآن و دین تو باشد.

این دعا به اجابت رسید و خداوند او را صاحب فرزندانی نمود كه برخی از آنان به لباس مقدس روحانیت در آمدند.

گفتنی است كه من در سنین نوجوانی كه شناخت و اطلاعات كافی نداشتم با پیشنهاد مرحوم پدرم برای ورود به حوزه، موافق نبودم ولی با اصرار و تشویق او در سن چهارده سالگی وارد حوزه شدم. یك سال در كاشان زیر نظر استاد آیت الله صبوری دامت بركاته مشغول درس شدم. هر شب نیز به طور مرتب در جلسه تفسیر قرآن مرحوم آیت الله حاج شیخ علی آقا نجفی قدس سره كه بعد از نماز مغرب و عشا برقرار می شد شركت می كردم. این جلسه دل مرا به تفسیر قرآن جذب نمود.


www.ayehayeentezar.com_gallery_images_32080344235947849341.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
مفسر قرآن كریم
از آن زمان به بعد با قرآن انس پیدا كردم و تا به حال الحمدلله ادامه دارد. با اطمینان می گویم كه بیشترین مطالعه من درباره قرآن و تفسیر بوده و چون قرآن و كلام خدا نور است، تا به حال در راه تبلیغ درمانده نشده ام. حتی زمانی هم كه برای ادامه تحصیل وارد حوزه علمیه قم شدم، در كنار(لمعه) كتاب درسی رسمی حوزه، تفسیر «مجمع البیان» را با برخی از دوستان، مطالعه و مباحثه می كردم. همین كه دروس سطح و مقداری از درس خارج را در حوزه گذراندم، به فكر افتادم كه خلاصه مطالعات و مباحثات تفسیری خود را یادداشت كنم و این كار را تا پایان چند جزء ادامه دادم. در آن ایام شنیدم كه آیت الله مكارم شیرازی - دامت بركاته - با جمعی از فضلا تصمیم دارند تفسیر بنویسند. من نوشته های تفسیری خود را ارائه دادم و ایشان هم پسندیده و من به جمع آنان پیوستم. حدود پانزده سال طول كشید تا تفسیر نمونه در 27 جلد به اتمام رسید و تا به حال بارها تجدید چاپ و به چند زبان ترجمه شده است.

من و تلویزیون
تقریبا نیمی از تفسیر نمونه تمام شده بود كه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی به پیروزی رسید و من به پیشنهاد علامه شهید مطهری قدس سره و مؤافقت امام خمینی(ره) برای اجرای برنامه درس هایی از قرآن، به تلویزیون رفتم. در این بین به فكر افتادم درس تفسیری را در سطح فهم عموم شروع كنم. برای این كار با گرفتن دو همكار، علاوه بر تفسیر نمونه، از ده تفسیر دیگر یادداشت برداری كردیم و برنامه تفسیر خود را با عنوان «آینه وحی» در رادیو آغاز كرده و تاكنون پیش رفته ام. بارها از طرف دوستان و دیگران، پیشنهاد شد كه آنچه را در رادیو می گویم، به صورت كتاب منتشر كرده و در دسترس عموم به خصوص عزیزان فرهنگی قرار دهم. با این تصمیم و نیت چند جزء از یادداشت های تفسیری خود را در حضور دو نفر از فقهای قرآن شناس و محقق كه از اساتید حوزه علمیه قم هستند خواندم و با تأیید و اصلاح آن دو بزرگوار، به سبك و برداشت های تفسیری خود اطمینان بیشتری پیدا كردم. پس از آن چند نفر از فضلا كار بازنویسی و تدوین آن را انجام دادند و تحت عنوان «تفسیر نور» منتشر گردید. این تفسیر دارای امتیازاتی است، كه در مقدمه جلد اول ذكر شده است.

www.ayehayeentezar.com_gallery_images_32080344235947849341.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

تحصیلات از قم تا نجف

برگردم به گذشته خود. سال دوم طلبگی به قم آمده، در مدرسه مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی قدس سره و مدرسه خان مشغول به تحصیل شدم. سپس برای ادامه تحصیل به نجف اشرف هجرت كرده، رسائل و مكاسب را در آن جا به پایان رساندم و دوباره به قم مراجعت كردم. پس از امتحان كفایه، چند سالی هم در درس خارج شركت كرده و در مجموع شانزده سال در كاشان، قم، مشهد و نجف بودم تا درس های سطح حوزه را تمام كردم.

همواره در این اندیشه بودم كه قرآن و اسلام برای همه اصناف و طبقات مردم است و كودكان و نوجوانان هم از همین مردم اند. ما پزشك اطفال داریم ولی روحانی اطفال نداریم، لذا تصمیم گرفتم در این راه به قصد خدمت به نسل جوان و آینده سازان، اسلام و معارف قرآنی را با زبان ساده و روان به آنها منتقل نمایم. از این رو به كاشان برگشتم و ضمن دعوت نوجوانان، برنامه تبلیغی خود را با حضور هفت نفر آغاز كردم و به علت علاقه و استقبال نوجوانان، كلاس ها را ادامه دادم، هر هفته از قم به كاشان می رفتم؛ با این اندیشه كه قرآن دهها داستان و قصه دارد و پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله با همین داستان ها، سلمان و ابوذرها را تربیت فرموده، كلاسم را با تلفیقی از اصول عقاید، احكام و داستان های قرآنی اداره كردم، و به ارائه مطالب زنده و تازه روی تخته سیاه پرداختم. نحوه كلاسداری و قدرت تشبیه و تمثیل من، به جذابیت جلسات و استقبال از آن ها، به شكل چشمگیری افزود.

جلسات كاشان، چند سال ادامه داشت و بركاتی را نیز به همراه داشت. البته چون این كار بی سابقه بود كه یك روحانی به جای منبر پای تخته سیاه برود و برای كودكان و نوجوانان جلسه و كلاس داشته باشد؛ گاهی مورد بی مهری برخی افراد قرار می گرفتم، ولی چون به كار خود اعتقاد و ایمان داشتم، در طول این مدت آنی نسبت به كار خود با شك و تردید نگاه نكردم، به صورتی كه الان هم پس از گذشت حدود 35 سال از آغاز این حركت خوب و مثبت، اگر بخواهم آن را از ابتدا شروع كنم، از همان جای قبلی، آغاز خواهم كرد.



www.ayehayeentezar.com_gallery_images_32080344235947849341.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

كلاس داری نوین

به دنبال جلسات كاشان، در قم نیز كار مشابهی را با جوانان و نوجوانان شروع كردم. در جلسات قم، فرزند آیت الله مشكینی دامت بركاته شركت می كرد و یادداشت های كلاس را به رؤیت و اطلاع ایشان می رسانید. یك روز آن بزرگوار به كلاس درس آمد و از نزدیك اینجانب را مورد عنایت و تفقد قرار داده و فرمود: آقای قرائتی! حاضر هستی با من یك معامله كنی؟ ثواب جلساتی كه شما برای نسل جوان دارید از من، و ثواب درس هایی كه من در حوزه می دهم از شما و بعد هم در جلسه درس خود از كار و نحوه كلاس و روش جدید، تجلیل و تعریف نمودند. گفتنی است كه آن روزها ایشان برای حدود هزار طلبه، درس مكاسب و تفسیر می فرمودند و من برای بیست نفر جوان جلسه اصول عقاید داشتم. بعد از این برخورد، به كار و راهی كه انتخاب كرده بودم، عشق و علاقه بیشتری پیدا كردم و بعد از آن هم گروه گروه طلبه ها آمدند تا از نزدیك روش كلاسداری مرا مشاهده كنند. با این گونه تشویق ها و استقبال ها به ذوق آمده و تصمیم گرفتم مطالب را دسته بندی، منظم و یاداشت كنم.

در زمان طاغوت هم از طرف تلویزیون به پیشنهاد بعضی مرا برای اجرای برنامه و كلاس دعوت كردند، ولی به دلیل این كه نخواستم بازوی دستگاه طاغوت باشم، قبول نكردم. به علت عشق زیادی كه به كار داشتم، تقریبا به تمام شهرهای ایران مسافرت نموده، كلاسی برقرار می كردم. در اوائل كار به جلسات دبیران تعلیمات دینی راه یافتم. در یكی از سمینارها كه مقام معظم رهبری دامت بركاته و شهید دكتر بهشتی قدس سره تشریف داشتند، در آن جلسه برنامه اجرا كردم و از طرف مقام معظم رهبری دامت بركاته مورد تفقد قرار گرفتم. ایشان مرا به منزل خود دعوت كردند و بعد از تشویق، مسجد امام حسن علیه السلام را كه در آن اقامه جماعت داشتند و آن روزها از مساجد فعال و موفق و مبارز پرور علیه طاغوت در مشهد بود، برای كلاسداری در اختیارم گذاشتند. در سفر تبلیغی به اهواز هم، با علامه شهید مطهری قدس سره آشنا شدم. ایشان روش كلاس داری مرا دیده و بسیار پسندید.

من از اول، معلم قرآن بودم و با اسلوب جدیدی كه داشتم، نسل نو را با قرآن آشنا می كرد. در زمانی كه امام خمینی قدس سره فریاد الهی - سیاسی خود را علیه طاغوت بلند كردند، من دروس مرحله اول حوزه را می خواندم و شرایط سنی لازم برای شركت در بعضی از برنامه ها را نداشتم البته در آن زمان به دیدار بعضی علمای زندانی و تبعیدی در محل زندان و تبعید می رفتم و در زمینه حمایت های جانبی، اطلاع رسانی و تشویق مردم به مسائل انقلاب بی تأثیر نبودم. در همان زمان، عوامل رژیم و ساواك، برای دستگیری من چندمرتبه شبانه به خانه پدرم در كاشان و منزل خودم در قم حمله ور گشتند، ولی موفق نشدند. چند ماهی هم زندگی مخفی داشتم تا انقلاب اسلامی ایران با امدادهای الهی و رهبری حضرت امام خمینی قدس سره و پشتیبانی ملت مؤمن و غیور و شجاع به پیروزی رسید و دوران جدیدی از فعالیت های فرهنگی با احساس مسؤولیت بیشتری آغاز شد.

_____

ادامه دارد...


www.ayehayeentezar.com_gallery_images_32080344235947849341.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
برنامه تلویزیونی
بعد از پیروزی انقلاب، با پیشنهاد علامه شهید مطهری قدس سره و مؤافقت امام خمینی قدس سره برای اجرای برنامه، به تلویزیون معرفی شدم، روزی كه به آن تشكیلات وارد شدم، بیشتر كاركنان نمی دانستند، قبله كدام طرف است و... در آن جا با بهانه گیری و وسواس زیاد مرا آزمایش كردند و زمانی كه در این جهت موفق یافتند، پیشنهاد كردند كه بدون لباس روحانیت برنامه اجرا كنم و به طور علنی گفتند: ما به جز دو روحانی(حضرت امام و آیة الله طالقانی) به دیگران اجازه حضور در این تشكیلات را نمی دهیم. من هم با این پیشنهاد موافقت نكرده و اعلام داشتم: برخورد شما را به اطلاع حضرت امام قدس سره خواهم رساند.

بعد از این اخطار، آنان قبول كردند كه با لباس روحانی اجرای برنامه كنم. به هر حال سال هاست است كه این برنامه تلویزیونی - كه از باقیات الصالحات علامه شهید مطهری قدس سره و حمایت های امام عزیزقدس سره است - برگزار می شود و بر اساس نظر سنجی های خود صدا و سیما از برنامه های مؤفق بوده است. امام خمینی قدس سره به واسطه ی همان برنامه تلویزیونی، به اینجانب لطف و عنایت خاصی داشت و هر بار كه خدمت ایشان می رسیدم مورد لطف و محبت ایشان قرار می گرفتم.

برنامه درس هایی از قرآن، كه بنا بود از طرف مدیریت آن زمان تلویزیون تعطیل شود، ایشان به وسیله یكی از اعضای دفتر خود، به رئیس صدا و سیما اعلام فرمودند كه این برنامه ها مفید بوده و باید باشد و چون من بابت اجرای برنامه ها حق الزحمه ای دریافت نمی كردم، آن امام بزرگوار چند بار مبلغ قابل توجهی برایم فرستاد كه به خدمتشان شرفیاب شده و اعلام كردم من فعلاً نیاز ندارم ولی ایشان می فرمود: این از بیت المال نیست و نزد شما باشد و بعد از این آشنایی بود كه آن رهبر فرزانه حكم نمایندگی خود را در سازمان نهضت سوادآموزی به من اعطا فرمود.


www.ayehayeentezar.com_gallery_images_32080344235947849341.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

نماینده امام در نهضت سواد آموزی

حكم نمایندگی امام خمینی(ره)، در سازمان نهضت سوادآموزی:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجةالاسلام آقای حاج شیخ محسن قرائتی دامت افاضاته:

نظر به اهمیت امر سوادآموزی و گسترش فرهنگ و معارف اسلامی و با توجه به تجربیاتی كه در این باب دارید، جنابعالی را به سمت نماینده خود در سازمان نهضت سوادآموزی تعیین می نمایم. امید است با هماهنگی هر چه بیشتر با مسؤولان محترم این سازمان و وزارت آموزش و پرورش مسؤولیت سنگین خویش را بهتر انجام دهید. بدیهی است كه كمك و مساعدت دست اندركاران امر نهضت و وزارت آموزش و پرورش و استفاده از تمامی امكانات موجود پیروزی شما را بر عفریت بی سوادی كه یكی از میراث های شوم نظام طاغوتی است سریع تر می نماید. از خدای تعالی موفقیت شما را در این راه مسئلت دارم.


والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته

روح الله الموسوی الخمینی

اردیبهشت ماه 1361.

www.ayehayeentezar.com_gallery_images_32080344235947849341.gif
 
بالا