موقع نماز میرم پیشش میشینم وشروع میکنم به حرف زدن.
ناراحت میشه...اخم میکنه و میگه:
ღاول عشق بازی با خدا بعد بنده ی خداღ
برو اول نمازتو بخون بعدبیاپیش من.
ناراحت میشم ازاینکه به حرفام توجه نکرد
به حالت قهر بلند میشم میرم تا نمازبخونم اما تو دلم میگم:
خدایا شکرت که ღشوهرمღ بهترین یاری کننده درعبادت توئه