یهودستیزی-2 -(دلایل رفتاری)

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
از پيامدهاى ديگر انكيزيسيون در اين دوره،همانطور كه ذكر شد،نوكيشان غسل‏ تعميد يافته يهودى بودند كه با نام و يا اصطلاح مارانو معروف گشتند.«اين لفظ را گاه مأخوذ از عبارت بيست و دوم از باب شانزدهم رساله اول پولس رسول به قرنتيان دانسته‏اند (كه مى‏گويد) :
اگر كسى عيسى مسيح را دوست ندارد،آناتيما بادماراناتا همچنين اين لفظ ممكن است تعريفى از لفظ موريسكو 5 يا مور باشد كه به عرب‏هاى اسپانيا گفته مى‏شود.

در هر حال مارانو به زبان اسپانيايى به معنى خوك است.»
كه البته بعضى از منابع‏ يهودى در توضيح اين واژه اظهار مى‏دارند كه:
«كليسا به اين گروه‏[از يهوديان كه اجبارا غسل‏ تعميد را در قبال مرگ پذيرفته بودند]مارانو مى‏گفت كه به معناى ملعون است.» [اين عده‏]نسل در نسل پنهانى،مراسم يهودى را هر چند مختصر انجام مى‏دادند.
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
مشهور است كه يك مارانو به بهانه داشتن زخم معده تمام سال در خانه‏اش نان فطير مى‏خورد تا بتواند هشت روز عيد پسح،فطير بخورد و مورد شك جاسوسان تفتيش‏ عقايد،قرار نگيرد!مارانوها روزهاى كيپور در صحراها و كوهستان‏هاى خلوت جمع‏ مى‏شدند تا بتوانند روزه بگيرند و به صداى شوفار گوش بدهند.
مارانوها اغلب از خانواده‏هاى بسيار ثروتمند بودند و به كسانى كه حاضر به تغيير مذهب نشده و در وضع خطرناكى مى‏زيستند،كمك‏هاى زيادى مى‏كردند.

در خانه مانوراها،توراة و كتاب‏هاى نيايش و عرفان يهود پنهانى نگهدارى مى‏شد. اگر منابع مستند تاريخى،بر يك جابجايى بزرگ جمعيتى يهود در اين دوره،با چاشنى‏ مظلوم نمايى،مهر تأييد بزنند و حتى يهوديان به ظاهر غسل تعميد يافته مارانو را نيز هم چنان، يهودى تصور كنيم كه در كسوتى جديد به ماجراجويى‏هاى طمع كارانه خود،مشغول هستند، اين سؤال مطرح مى‏شود كه انكيزيسيون براى چه و از سوى چه كسانى طراحى شد؟

عده‏اى از محققين بر آن هستند كه جريان انكيزيسيون با اين مقدمه را معطوف به يك هدف‏ مشخص ارزيابى نمايند كه همانا«ريشه ‏كن ساختن اسلام در شبه جزيره ايبرى »بوده است.
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
براى‏ تبيين استدلال چنين فرضى در ابتدا مى‏بايست به بررسى موارد ذيل پرداخت:
1-حكمرانان پايه‏گذار انكيزيسيون و پيوند ايشان با زرسالاران يهودى‏
2 - گردانندگان انكيزيسيون‏
3- قربانيان انكيزيسيون.

1- پيوستگى منافع حكمرانان اسپانيا با زرمداران يهود لازمه بقاء حكومت‏هاى اسپانيايى در بسيارى از موارد بوده است.در سايه اين روابط هر دو طرف به اهداف خود نائل مى‏شدند.
حكمرانان پايه‏هاى حكومتى خود را بر پول و مناسبات مالى يهوديان قرار داده،پشتوانه‏اى قوى‏ از ثروت،به هنگام جنگ و روابط با دست كشورها ايجاد مى‏كردند و يهوديان نيز در خلال انباشت‏ ثروت خود در ساير زمينه‏ها نيز دست مى‏يافتند.
به عنوان مثال بيش از صد سال پيش از آن كه‏ تفتيش عقايد مسيحى برپا شود،يهوديان كاستيل با استفاده از نفوذ خود در دستگاه پى‏ير اول، در سراسر مملكت عليه غير متعبدان خويش،دستگاه تفتيش عقايد به راه انداختند.
و حتى‏ طبق اسناد بايگانى شده اسپانياى قرون سيزدهم و چهاردهم بسيارى از پادشاهان كاتوليك‏ اسپانيا با فرمان‏هاى مفصل و متعدد خود،متضمن اجراى اكيد و دقيق احكام يهودى هم چون‏ سبت بودند.در اين ميان هر جريمه‏اى كه به دستور دادگاه خاخامى به خاطر نقض دريافت‏ مى‏گرديد،نه دهم آن به سلطان تعلق مى‏گرفت.
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
5 در خصوص اين بده و بستان‏هاى مالى مطالب فراوانى در تاريخ وجود دارد.ويل دورانت در اين مورد خاطرنشان مى‏سازد كه حتى هزينه ازدواج فرديناند و ايزابل با 20 هزار سكه طلايى كه‏ يك يهودى به آنان قرض داد،تأمين شد. محققين بر اين نكته تأكيد دارند كه
«دربار ايزابل و فرديناند مأواى برجسته ‏ترين و ثروتمندترين زرسالاران يهودى سده پانزدهم بود؛هم آنان بودند كه طرح اشغال غرناطه را ريختند،به سرمايه گذارى هنگفت در آن دست زدند و سپس كريستف‏ كلمب را به سوى قاره آمريكا گسيل داشتند و موجى نوين از غارت ماوراء بحار را بنيان نهادند.»
در كتاب تاريخ تفتيش عقايد نويسنده با اذعان به نفوذ بالاى يهوديان در دربار اسپانيا،صدور و اجراى فرمان تفتيش عقايد را بدون ذكر دليل به شرح ذيل ضرورى مى‏دانست:

پادشاهان كاتوليك پس از پيروزى در نبرد گروناد[غرناطه‏]نفس راحتى كشيدند و بالاخره فرصت و امكان بركندن بنياد يهوديان را به دست آوردند.
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
هر چند صرافان‏ بزرگ يهودى مانند اسحاق آبرابانل و ابراهيم سينور،مشت مشت طلا از كيسه‏ شخصى در وجه فرمانروايان اسپانيا سرازير ساخته بودند تا ايشان مخارج روزافزون‏ يك جنگ فرساينده را تأمين كنند.هر چند خزانه اسپانيا به طور مداوم پول و اعتبار يهوديان را از آن خود مى‏كرد،ليكن اين مسئله مانعى در مورد تصويب و اجراى قانون‏ نفى بلد سال 1492 به شمار نمى‏آمد.3 اين ديدگاه يا غافل از روابط واقعى يهوديان با حكمرانان انكيزيسيون است و يا هدف اصلى‏ انكيزيسيون را در نيافته و در نهايت با اطلاع از اين موارد،ذهن مخاطب خود را منحرف مى‏كند.

2 - بنيانگذاران و گردانندگان انكيزيسيون و خط و ربط پيدا و پنهان آنان با يهوديان،از دومين‏ دلايلى است كه جريان تفتيش عقايد را به زير سؤال مى‏برد.
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
پاپ سيكستوس چهارم،كسى كه فرمان تأسيس انكيزيسيون را صادر كرد،نيز ضد يهودى نبود.به عكس،به تعبير دايرة المعارف يهود،او پاپ عصر رنسانس بود و بيانگر دورانى كه روح رنسانس در رم پيروز شده بود.
در اين زمان،برخلاف تصور رايج،رابطه پاپ و دستگاه كليسا با يهوديان بسيار دوستانه گزارش شده است؛تا بدان‏ حد كه پاپ با يهوديان رابطه شخصى نزديك داشت.او يهوديان را در كتابخانه‏ واتيكان و نيز به عنوان پزشك شخصى خويش به كار گرفت و حتى زمانيكه سخت‏ بيمار شد پزشكان يهودى خون او را عوض كردند.

در منابع تاريخى همچنين آمده است كه طراح و نظريه پردازد و بنيانگذار فكرى انكيزيسيون‏ كشيشى يهودى الاصل به نام آلفونسو اسپينا بوده كه با تمركز فعاليت خود در شهر مسلمان نشين مادريد،اقدامات فراوانى عليه آنان را پايه‏ريزى كرد. گويى هدف انكيزيسيون‏ تنها آزار و اخراج مسلمانان بوده است.
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
اگر به اين نكته نيز توجه داشته باشيم كه«توماس توركوئه مدا، دادستان كل انكيزيسيون در سراسر اسپانيا (1494-1483) و ديه گو دزا ،دادستان بعدى،هر دو يهودى الاصل بوده‏اند». بيشتر به اهداف انكيزيسيون واقف خواهيم شد.

3- قربانيان انكيزيسيون:

شايد با بررسى اين نكته كه چه كسانى در جريان انكيزيسيون بيش‏ از همه ضربه خوردند و از اسپانيا اخراج شده و يا در آن كشتار شدند،به انگيزه‏هاى اصلى در پيدايش اين جريان بيشتر آگاه شويم.

برخى از محققين بر آن هستند كه نبرد غرناطه و غروب دوران اسلام در جنوب اروپا،نقطه‏ آغازى براى محو آثار اسلامى،در اين منطقه بوده است كه با برنامه‏اى تحت عنوان انكيزيسيون‏ سازماندهى شده است.به طوريكه«محكمه تفتيش عقايد در سپتامبر 1480 در شهر اشبيليه‏ (سويل) آغاز به كار كرد كه يك كانون مهم مسلمان نشين به شمار مى‏رفت.در سال 1486 آلفونسو دلاكاو الريا از خاندان يهودى لاوى و وزير مقتدر فرديناند،محكمه تفتيش عقايد (انكيزيسيون) را در بارسلونا برپا كرد.

دايرة المعارف يهود پس از ذكر اين مطلب به طور مشروح‏ درباره رابطه دوستانه او با يهوديان سخن مى‏گويد[...بدين معنا]كه او انكيزيسيون را براى پيگرد مسلمانان و مخالفين اليگارشى يهودى تشكيل داد.» اين حقيقت زمانى عيان‏تر مى‏شود كه‏ وضعيت مسلمانان پس از سقوط غرناطه وخيم‏تر شده زمينه تعدى روزافزون مسيحيان بر مسلمانان فراهم مى‏شود تا جايى كه آزار و شكنجه و تفتيش عقايد گروه‏هاى ميليونى مسلمانان‏ شروع شده تا نخستين دهه سده هفدهم ميلادى،حدود سه ميليون مسلمان آواره مى‏شوند.
در اين ميان مسلمانان تنها قربانيان انكيزيسيون نبودند،چرا كه يهوديان در اين مقطع‏ زمانى فرصت آنرا يافتند كه با بعضى از فرقه ‏هايى كه از داخل يهوديت سر بر تافته بودند برخورد هم‏سان با مسلمانان داشته باشند.اين عده قرائيون و مرتدين بودند.
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
قرائيون به عنوان خطرى جديد از درون جامعه يهودى،سلطه اليگارشى(حكومت متنفذين) زرسالار اسپانيا را مورد تهديد جدى قرار داد. كه در واقع با مطرح كردن تفكرات جديد،بدنه بيمار و منحرف‏ يهوديت زرپرست را به چالش كشيده بود.اين عده متفكرينى بودند كه از سده چهارم هجرى‏ (دهم ميلادى) همراه با ادباى برجسته عربى نويس،در ميان قرائيون بوجود آمدند و به نيرويى‏ مقتدر در ميان يهوديان بدل شدند كه به طور جدى يهوديت خاخامى را به معارضه مى‏طلبيد.

قرائيون و خطر آنها براى كليت جامعه يهودى با ويژگى‏هاى خاص آن دوران،ذهن خاخام‏ها را تا آن حد متوجه خود كرده بود كه لزوم برخورد قاطعانه با آنها ضرورى تلقى شده بود.
به عنوان مثال بنا بر تفسير شولهان عاروخ،نجات يك غير يهودى در روز سبت در صورتى كه‏ جامعه آنها بر يهوديان مسلط هستند،تنها به اين دليل مجاز است كه مانع از خصومت آنها عليه‏ يهود شود.در حاليكه قرائيون به دليل قلت تعداد بر يهوديان مسلط نيستند،فلذا نجات جان آنان‏ در روز سبت مجاز نيست و نمى‏توان بخاطر نجات آنان حرمت روز سبت را نقض كرد. شايد بتوان مرتدين از دين يهود را در راستاى فكر و انديشه قرائيون ارزيابى كرد.
در واقع‏ رهبران اين جريان هم چون آبنر برغشى (1340-1270) به صورت اصولى پايه‏هاى يهوديت را از داخل يهوديت به لرزه در آورده بودند.
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
«[وى‏]يك طبيب يهودى ساكن شهر مسيحى نشين بورگس (برغش) ،پايتخت دولت‏ كاستيل بود،در سده سيزدهم ميلادى بورگس پرجمعيت‏ترين مركز يهودى نشين‏ كاستيل شمالى به شمار مى‏رفت و در آن 120 تا 150 خانوار يهودى مى‏زيستند.

آبنر از جوانى به تشكيك در مبانى يهوديت پرداخت به مدت 25 سال با خاخامهاى‏ يهودى كه مى‏كوشيدند ايمان او را بازگردانند دست و پنجه نرم كرد.تا سرانجام در سن 50 سالگى رسما مسيحى شد.او از آن پس تكاپويى سخت را عليه يهوديت آغاز كرد؛شاگردانى تربيت نمود و رساله‏هاى‏[رساله‏هايى‏]به زبان عبرى نوشت و در ميان‏ يهوديان توزيع كرد.

آبنر را در زمره نخستين مرتدان يهودى مى‏شمردند كه عقايد جديد و علل ارتداد خود را مدون و سامان‏مند كرد و به ديگران ارائه داد. در واقع تشكيك در مبانى يهوديت با قرائيون و جريان مربوط به آن در داخل يهوديت آغاز شد و در بعضى از موارد به ارتداد قطعى،هم چون آبنر منتهى مى‏شد و در بعضى از موارد ديگر اين‏ تشكيك در بطن يهوديت مهار شده و يا افرادى هم چون اسپينوزا را در خود متولد كرد.و در يك‏ زمان هم عنان بن داود در فرقه قرائيون اين راه را ادامه داد و همگى زمينه‏هايى براى پيدايش‏ هاسكالا يا جنبش روشنفكرى يهودى شدند.
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
اسپينوزا
اسپينوزا از منتقدين جدى يهوديت است و در بعضى از موارد انتقادهاى وى منجر به اطلاق‏ يهودستيز به وى شده است،در حالى كه يهودى بوده و جزء علماى معروف يهودى نيز مى‏باشد.
«اجدادش از اسپانيا رانده شدند و پدر و مادرش از پرتغال به هلند مهاجرت كردند.» در واقع وى‏ به يك نحو از نسل قربانيان انكيزيسيون در شبه جزيره ايبرى مى‏باشد كه بعدها علم طغيان عليه‏ يهوديت خاخامى برافراشته است.در حقيقت نه مى‏توان وى را جزء قرائيون به حساب آورد و نه‏ مى‏توان واژه مرتد را به وى اطلاق كرد.ولى رفتارى همگون با قرائيون و مرتدين دارد و باعث شده‏ كه حتى عنوان يهودستيز را هم،يدك بكشد.البته يهوديان سعى در تطهير اين اطلاق به وى‏ دارند.آنان معتقدند:

نقد يهوديت و ديدگاه‏هاى يهوديان نزد اغلب اين فيلسوفان به معناى آنتى سميتيسم‏ نيست.نه اسپينوزا يهودستيز بود و نه بعدها هگل،كانت،فيخته،شلاير ماخر،هاينه، نيچه و ديگرانى كه ديدگاه خود را نسبت به تاريخ و آراء يهود بيان كردند.

در واقع يهوديان سعى دارند كه در نقادى يهوديت،يهود ستيزى را از بيان آراء فردى جدا كنند.

آنها همچنين بر اين اعتقاد هستند كه«اسپينوزا در مجموع نه با يهوديان مخالفت داشت‏ و نه با مذهب يهود،مسئله او اقتدار كنيساى يهوديان و جزم‏هاى تحميلى از سوى آنان بود و زنگ‏هاى خطرى شد تا يهوديان به خود آيند و از زمانه و پيشرفت‏هاى جبرى آن عقب نمانند».
يهوديان بدون اينكه به شرح و بسط عقايد اسپينوزا بپردازند،نه سعى دارند كه از او چهره‏اى‏ اسطوره‏اى از مخالفين يهودى و يهوديت بسازند و نه وى را از هر گونه خطايى كه كرده مبرا كنند.
 
بالا