یهودستیزی -1- تحریفات کتاب مقدس تورات

  • نویسنده موضوع فاطمة الزهرا
  • تاریخ شروع
ف

فاطمة الزهرا

میهمان


تورات یعنى تعلیم و بشارت، کتابى است آسمانى که بر پیامبر عظیمالشأن حضرت موسى(ع) نازل شده است. ولى یهود، این کتاب را تحریف کرده و خرافات و افسانه هاى زیادى در آن جاى داد، به طورى که امروز به صورت یک کتاب مضحفک و عجیب در آمده است.
 
ف

فاطمة الزهرا

میهمان
الف ـ خدا در نظر يهود:

خداوند، در كتاب مقدّس يهود، شكل عجيب و غريبى به خود گرفته است.
مثلاً مانند انسان است(2)،
گيسو و لباس دارد(3)دوپا دارد(4)،
مانند انسان راه مى رود(5)، از آسمان به زمين فرود آمده به هر كجا كه بخواهد مى رود و جائى را براى سكونت و زندگى خويش مسكن قرار مى دهد(6)، آن قدر نادان است كه بدون نشانه نمى تواند خانه مـؤمنان را از خانه كـفّار تشخيـص دهد(7)و از خيلى چيزها بى خبر است(8)، پيمان خود را مى شكند(9)، از كرده خويش پشيمان مى شود(10)،

گاهى غصه مى خورد و بر كارى كه كرده است اندوهگين مى شود(11)، با انسان كشتى مى گيرد(12)و درعين اين كه سه تا است، يكى است، يعنى هم يگانه است و هم سه گانه(13)، مار از او راستگوتر است زيرا مار راست مى گويد و خدا دروغ مى گويد(14)،
از آسمانها به زمين آمده بين كلام مردم تفرقه مى اندازد مثل استعمار كه مى گويد: (تفرقه بيانداز و حكومت كن) چون از وحدت كلام آنها مى ترسد(15)، چيزى را مى گويد و باز تغيير مى دهد(16) اين است، صفات خداوند در نظر يهود!

ولى خداوند جهان از همه اين خرافات منزّه و مبرّا است، نه جسم است و نه عوارض جسمى بر او عارض مى شود، هميشه راست مى گويد و هيچ وقت پيمان خود را نمى شكند، تمام اعمالش از روى خفرد و حكمت است، ابدا اندوهگين و محزون نمى شود، يكى است و شريك ندارد و هميشه خواهان خير مردم است.
 
ف

فاطمة الزهرا

میهمان
ب ـ پيامبران در نظر يهود:

پيامبرانف (كتاب مقدس!) دست كم از خدايان آن ندارند مثلاً بعضى آنها:

1 ـ با زنان نامحرم زنا مى كنند، چنانچه به حضرت داود(ع) نسبت داده اند(17).
2 ـ با دختران خود زنا مى كنند و به حضرت لوط(ع) نسبت مى دهند(18).
3 ـ مردم را فريب مى دهند و آنها را مى كشند و زنهايشان را به همسرى درمى آورند. اين عمل را هم به حضرت داود(ع) نسبت مى دهند(19).
4 ـ با خداوند كشتى مى گيرند، چنانچه به حضرت يعقوب(ع) چنين نسبت مى دهند(20).
5 ـ كارهائى را كه خداوند نهى كرده انجام مى دهند، چنانچه به حضرت سليمان(ع) نسبت داده اند(21).
6 ـ قلبهايشان به جانب بفت متمايل مى شود، چنانچه به حضرت سليمان(ع) نسبت مى دهند(22).
 
ف

فاطمة الزهرا

میهمان
7 ـ براى پرستش بفتها خانه مى سازند و اين مطلب را نيز به حضرت سليمان(ع) نسبت داده اند(23).
8 ـ خداوند مى خواهد آنها را بكشد، چنانچه به حضرت موسى(ع) نسبت مى دهند(24).
9 ـ ستمكار هستند و به كشتار كودكان و افتادگان وگاوان و گوسفندان فرمان مى دهند(25)
10 ـ با خداوند درشتى و خشونت مى كنند، چنانچه اين موارد را هم به حضرت موسى(ع) نسبت داده اند(26).
11 ـ سالهاى متمادى بين مردم لخت و پا برهنه راه مى روند، چنانچه به اشياى پيامبر نسبت داده اند(27).
12 ـ به گردنهاى خويش بند و يوغ مى گذارند و اين را هم به ارمياى پيامبر نسبت مى دهند(28).
13 ـ خداوند فرمانشان مى دهد تا نان آلوده به نجاسات انسانى بخورند.
14 ـ خداوند به آنها دستور مى دهد كه سر و صورت خود را بتراشند و اين دو مورد را هم به حزقيال نسبت داده اند(29).
 
ف

فاطمة الزهرا

میهمان
15 ـ خداوند امرشان مى كند تا زن زنا زاده را به همسرى در آورند و گفته اند كه يوشع(ع) چنين كرده است(30).
16 ـ مردم را به پرستش بفت ترغيب كرده و خود بفت مى سازند، و مى گويند كه اين عمل را هم هارون(ع) انجام داده(31).
17 ـ از راه زنا متولّد شده اند، چنانچه به يفتاح پيامبر(ع) نسبت مى دهند(32)
18 ـ شراب مى نوشند و مستى مى كنند و به حضرت نوح(ع) نسبت داده اند(33).
19 ـ دروغگو هستند، چنانچه به پيامبر سالخورده حضرت نوح(ع) نسبت مى دهند(34).
20 ـ و يكى از صفات حضرت يعقوب(ع) را گفته اند كه نبوّت را به زور از خداوند گرفته است(35).
 
ف

فاطمة الزهرا

میهمان
اين است صفات پيامبران و سفراى الهى در نظر عهد عتيق!

آرى يهود، اين صفات زشت را به پيامبران(عليهم السلام) نسبت داده تا ميدان گناه براى آنها باز باشد و دامن خود را از هرگونه آلودگى و معصيتى پاك بنمايند، تا اينكه اگر زنا كردند، و يا شراب نوشيدند، دروغ گفتند، عهد و پيمان شكستند كس نتواند به آنها اعتراض كرده و آنها را سرزنش كند و براى گناه و معصيت آزاد بوده و تمام نسبت هاى زشت را به فرستادگان خدا يعنى پيغمبران روا دارند كه اگر كسى متعرّض آنها شد، بگويند:
مگر پيامبران خدا چنين نمى كردند؟! ما هم اين اعمال را از آنها آموخته و انجام مى دهيم!

ولى انبياء اولى العزم(عليهم السلام) از نظر عقل و منطق از همه دروغها و افسانه ها مبرّا و منزّه مى باشند، زيرا آنها معصوم بوده و هيچ عمل زشتى را انجام نمى دهند.
 
ف

فاطمة الزهرا

میهمان
لازم است به چند نكته از كتاب عهد عتيق كه در واقع معرّف خوبى براى يهود است توجّه فرمائيد:


الف ـ بى عفّتى يهود:

ابرام يعنى (ابراهيم خليل(ع)) به طرف جنوب كوچ كرد و در حالى كه قحطى در آن سرزمين بود، به مصر رسيد تا در آنجا زندگى كند زيرا كه قحطى در مصر بسيار شدّت داشت و چون ابراهيم(ع) و همسرش سارا نزديك مصر رسيدند، باو فرمان داد كه در نزد اهالى مصر خود را خواهر من معرفى كن تا از اين بابت براى من پيشامد ناگوارى بوجود نيايد و در امنيت كامل بسر ببرم چرا كه تو بسيار خوش منظر و زيبا مى باشى، به مجرّد ورود ابرام به مصر امراى فرعون و اهالى مصر، آن زن را ديدند كه بسيار خوش منظر است، آنها او را در حضور فرعون ستودند، پس وى را به خانه فرعون بردند و به ابرام احسان نمودند و به او هدايائى مانند ميش، گاو، گوسفند، كنيز و شتران بخشيدند، خداوند هم فرعون و اهل خانه او را به سبب سارا (زوجه ابرام) به بلاى سخت مبتلا ساخت. فرعون ابرام را خواند گفت: اين چه عملى است كه نسبت به من روا داشتى؟
چرا مرا خبر ندادى كه او زوجه تو است؟ چرا گفتى او خواهر من است كه او را به زنا گرفتم؟ اينك زوجه خود را برداشته و برو. آن گاه فرعون فرمان داد كه ابراهيم(ع) با زوجه خود و تمام اموال و دارائى كه داشت حركت كند(36).

وقتى انسان اين قصّه را مى خواند، به خوبى درك مى كند كه چرا دولت اسرائيل (زنا) را يك عمل قانونى و شرافتمندانه مى داند؟

شايد تصوّر كنيد كه پيامبر بزرگ آنها (ابرام) براى مال و ثروت دنيا چند رأس گاو و گوسفند همسر خود را بعنوان خواهر معرفى و تقديم فرعون كرده؟!
 
ف

فاطمة الزهرا

میهمان
ب ـ طمع يهود:

يهوه خداى ما، مارا در حوريب خطاب كرده و گفت: توقف شما در اين كوه بس است، پس به فرمان او كوچ كرده وتوجّه آنها را به كوهستان اموريان و جميع حوالى آن از عربه، هامون، جنوب و كناره دريا يعنى زمين كنعانيان، لبنان، تا نهر بزرگ كه نهر فرات باشد جلب كرده و اجازه ورود داد، اينك زمين را پيش روى شما گذاشتيم، وظيفه شما بر اين است كه به اين سرزمين وارد شده و اين سرزمين همان زمينى است كه خداوند براى پدران شما (ابرام، اسحاق و يعقوب) و همچنين براى فرزندان شما و نسل آينده در نظر گرفته است(37).
 
ف

فاطمة الزهرا

میهمان
ج ـ بى رحمى و قساوت يهود:

آن قوم صدا زدند و كرناها را نواختند و چون مردم آواز كرنا را شنيدند و به آواز بلند فرياد زدند حصارهاى شهر فرو ريخته و هركس توان داشت به شهر اريحا در آمد، مرد و زن، پير و جوان حتّى حيوانات همه را از دم شمشير گذراندند و شهر را به آتش كشيده و طلا و نقره و همه اسباب و اثاثيه و ظروف قيمتى را به خزانه خانه خدا بردند(38).
 
ف

فاطمة الزهرا

میهمان
چون به نزديكترين شهر رسيدى، اوّل نداى صلح و صفا ده و اگر از طرف مردم جواب مثبت شنيدى و دروازه ها را به روى تو و ياران تو گشودند و ماليات و جزيه پرداختند با آنها صلح و صفا برقرار كن ولى اگر با تو صلح و صفا برقرار نكرده و از دستورات تو سرپيچى كردند آن شهر را به فرمان خدايت (يهوه) محاصره كرده، زنان و مردان، اطفال را بكش و دارائى آنها را به تاراج ببر،
يهوه خدايت اجازه مى دهد كه به تمام شهرهائى كه از تو دورند و از اين امتها نباشند چنين رفتار نمائى. و باز به دستور يهوه خدايت هرآنچه را كه به مالكيّت تو در آمده و از آن تو است و تا مى توانى هيچ ذى نفس را زنده مگذار، بلكه ايشان را يعنى حتيان، اموريان، كنعانيان، فرزيان، حويان، و يئوسيان را چنانكه يهوه خدايت ترا امر فرموده است هلاك ساز(39). چنان استوار و محكم باش كه مردم هر شهرى با تو جنگ كنند. كارى كن كه شهر و مردمش منهدم شود(40).

و خداوند ايشان را پيش اسرائيل منهزم ساخت و ايشان را در جبعون بسيار كشت و عده اى را دنبال نمود كه فرار كردند و تا عزيقه و مقيده برفت و آنها را كشت.
 
بالا