نغمه هایی برای مادر

شیخ رجبعلی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"


www.beytoote.com_images_stories_economic_en1143.jpg




www.pichak.net_blogcod_zibasazi_03_images_1_r.gif
www.pichak.net_blogcod_zibasazi_03_images_1_a.gif
www.pichak.net_blogcod_zibasazi_03_images_1_d.gif
www.pichak.net_blogcod_zibasazi_03_images_1_a.gif
www.pichak.net_blogcod_zibasazi_03_images_1_m.gif


خواب رفته تمام کودکی ام روی تخت بلند ای سی یو

در تنش دست و پا زده امشب آخرین استقامت دارو

شمع در حال احتضار افتاد شعله شعله نفس نفس می زد

خواست روشن کند شب ما را، شمع با اشک آخرین سوسو!!

من اتاقی پر از سکوت و درد، چاردیواری ندامت ها

مادرم نیست تا که برخیزد بزند این اتاق را جارو

مادرم یک درخت زیبا بود، کمرش زیر خوشه ها خم شد

من بهاری عجیب را دیدم، من بهاری که برف در گیسو

www.mashreghnews.ir_files_fa_news_1391_9_16_244805_946.jpg



دستهایت اجاق روشن بود ، یک تنور پر از "فطیر " داغ

می نشستند کنج پنجدری، روزهای من و تو رو در رو

بار هفتاد سال رنجت را زانوانت عصای دستت شد

عاقبت زندگی کم آورد و ناگهان در تن تو زد زا نو!

چشم برهم نهادم و دیدم، کوچه دلشوره های مادر بود

چشم واکردم و نبود کسی توی این کوچه های تو در تو

آی صیاد مرگ دست بکش، اصلا این صید صید خوبی نیست

می دود تا همیشه پشت سرت حسرت بچه های این آهو

لوله های بلند اکسیژن ، نفس مادر مرا دزدید

مادرم را گرفت از دستم، تخت هشت اتاق ای سی یو!!

s3.picofile.com_file_7846387739__D9_85_D8_A7_D8_AF_D8_B1__D8_B0af308964249519513736f49b6c74f09.jpg

 
آخرین ویرایش:
بالا