شعر زیبا برای حضرت فاطمه (س)

مسافر

کاربر ویژه
"بازنشسته"
پاسخ : شعر زیبا برای حضرت فاطمه (س)

دنياست چو قطره اى و، دريا، زهرا
كى فرصت جلوه دارد اينجا، زهرا
قدرش بود امروز نهان چون ديروز
هنگامه كند و ليك فردا، زهرا
خالق چو كتاب خلقت انشا فرمود
عالم جو الفبا شد و معنى ، زهرا
((احمد)) كه خدا گفت به مدحش : لولاك
كى ميشدى آفريده ، لولا، زهرا
((طاها)) و ((على )) دو پيكران دريايند
و آن برزخ مابين دو دريا، زهرا
او سر خدا و ليلة القدر نبى است
خير دو سرا، درخت طوبى ، زهرا
بر تخت جلال ، از همه والاتر
بر مسند افتخار، يكتا، زهرا
 

مسافر

کاربر ویژه
"بازنشسته"
پاسخ : شعر زیبا برای حضرت فاطمه (س)

در ((آل كسا)) محور شخصيتهاست
مابين ((آب )) و ((بعل )) و ((بنيها)) زهرا
سر سلسله نسل پيمبر كوثر
سرچشمه نور چشم طاها، زهرا
تنها نه همين مادر سبطين است او
فرمود نبى : ((ام ابيها))زهرا
آن پايه كه ديروز پيمبر بنهاد
امروز نگهداشته برپا، زهرا
از ((احمد)) و ((مرتضى )) چه باقى ماند
از مجمعشان ، شود چو منها، زهرا
حرمت بنگر كه در صفوف محشر
يك زن نبود سواره الا زهرا
هنگام شفاعت چو رسد روز جزا
كافى است براى شيعه ، تنها، زهرا
حيف است (حسانا) كه در آتش بسوزد
آن شيعه كه ورد اوست : زهرا، زهرا
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : شعر زیبا برای حضرت فاطمه (س)

ای یتیمان مدینه همه از پخت تو سیر


طالب لقمه ای از نان توام یازهرا
 

دریا یکتادل

داره دوست میشه
"کاربر *ویژه*"
دیـگـر آن خـنـدهی زیـبـا بـه لـب مـولا نـیـسـت
هـمـه هـسـتـنـد ولـی هـیـچ کـسـی زهـرا نـیـسـت
قـطـرهی اشـک عـلـی تـا بـه تـه چـاه رسـیـد
چـاه فـهـمـیـد کـه کـسـی هـمـچـو عـلـی تـنـهـا نـیـسـت

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
پیش خدا خوش باش جای تو به دنیا نیست



تا آسمانی هست پرواز است بالی هست
در دل امیدی هست تا راه وصالی هست

شکر خداوندی که با تو آشنایم کرد
در سجده می افتم که نورت این حوالی هست

درک مقامات تو و ذهن بشر ، هیهات
دل خوش به این ماندیم که خواب و خیالی هست

سلمان شدن که نیست ساده ، کار می خواهد
سه قرن اول انتظار خاکمالی هست

تو رحمت محضی و فیضت می رسد دائم
تا که نگاه لطف تو بر این اهالی هست

ما از تو ممنونیم ذره پروری کردی
قابل نبودیم و تو بر ما مادری کردی

سر شب قدری و قدرت را خدا داند
تو سرالاسراری و این را مصطفی داند

خواهد بداند هرکه آثار محبت را
باید که سر اسم پنج اهل کسا داند

حیدر نبود ، هم کفو تو پیدا نمی گردید
شان تو را همتات یعنی مرتضی داند

از انبیا هم عصمت تو هست بالاتر
کی هست که این رتبه ی خیرالنسا داند

اول نمود اقرار ای بانو به فضل تو
هر کس که خود را سائل آل عبا داند

با مهر تو وقتی گره خورده حیات ماست
روز قیامت هم همین برگ نجات ماست

بوی خدا آید ز هر جا بگذری زهرا
وقت عبادت از خدا دل می بری زهرا

وقتی سفر می رفت پیش تو دلش می ماند
تو باعث دلتنگی پیغمبری زهرا

تو ازدواجت با علی امری الهی بود
خوشحال گشتی که برای حیدری زهرا

مریم زمان خود زنی برتر به عالم شد
تو از زنان هر دو عالم برتری زهرا

گویند مردم کاش ما هم فاطمی بودیم
روزی که تو حاکم به روز محشری زهرا

پیش خدا خوش باش جای تو به دنیا نیست
با این کمال اینجا برای روح تو جا نیست

پیش خدا دارای عز و اعتباری تو
ام ابیها ، شاه بیت روزگاری تو

تو حجت الله بر امامان هستی ای مادر
می ماند آدم با مقاماتی که داری تو

وقتی سپر را می فروخت آن روز می دانست
هم بر علی هستی سپر هم ذوالفقاری تو

شیر خدا را باورش کی بود ای زهرا
در هر کجای خانه اش لاله بکاری تو

محشر به هم می ریزد از یک سو حسین بی سر
از یک طرف هم دست عباست می آری تو

بر رشته های چادر تو دست اندازیم
به نوکری ات فاطمه آن روز می نازیم

***رضا رسول زاده***
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
شب تاریک کنار تو به سر می آید

نام زهرا به تو بانو چقدر می آید

آبرو یافته هر کس به تو نزدیک شده ست

خار هم پیش شما گل به نظر می آید

و نبوت که به یک معجزه آوردن نیست

از کنیزان تو هم معجزه بر می آید

به کسی دم نزد اما پدرت می دانست

وحی از گوشه ی چشمان تو در می آید

پای یک خط تعالیم تو بانو ولله

عمر صد مرجع تقلید به سر می آید

مانده ام تو اگر از عرش بیایی پایین

چه بلایی به سر اهل هنر می آید

مانده ام لحظه ی پیچیدن عطر تو به شهر

ملک الموت پی چند نفر می آید؟!

کاظم بهمنی
 

سرباز مولا

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
حضرت زهرا س

حرفی بزن سکوت دوای تن تو نیست
اینجا به کنج خانه که جای تن تونیست

خیلی تنت ضعیف شده فکرمی کنم
شاید که این لباس برای تن تونیست

هنگام باز کردن در میخوری زمین
ای وای از قدم که عصای تن تو نیست

حوریه ی بهشت به غیر از حریر یاس
سوگند میخورم که سزای تن تو نیست

من نذر روزه میکنم امشب سر نماز
من حاجتم به غیر شفای تن تو نیست

زخمی وقد خمیده و تبدار و خسته ای
تغییر کرده این که نمای تن تو نیست



محمد حسن بیات لو
 
بالا