مهدی ستیزی

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
مهدويّت مسأله‌ا
mahdi313.ir_images_stories_sit_mahdi_setezi.jpg
ي مهم براي جامعه‌ي امروز بوده و ستيز با اين تفکر امید بخش ، براي دشمن امري حياتي محسوب مي‌گردد ؛ دشمن برای مقابله با اندیشه مهدویت روش های مختلفی را در پیش گرفته است، ما در این مقاله به برخی از اقدامات و روش های دشمن در این زمینه اشاره می کنیم.
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
اول - روش‌هاي مبارزه‌ي مهدي ستيزان

رسالت امروز انديشمندان در مباحث مهدويّت، تعميق ايمان مردم به امام زمان (عليه السلام) است. چرا که اگر مهدويّت خوب تبيين شود، حرکت‌هاي اصلاحي در سراسر جهان به بهترين وجه مي‌تواند از آن روح حيات بگيرد.

تبيين آثار و پيامدهاي مهدي باوري و انتظار، انسان را متقاعد مي‌کند که مبارزه و ستيز با اين تفکر براي دشمن، راهبردي و ضروري است و ذکر نمونه‌هاي عيني، به وضوح مي‌رساند که دشمن به ضرورت مطلب پي برده و از اين رو از هيچ کاري دريغ نمي‌ورزد.

مقام معظم رهبري در اين‌باره مي‌فرمايند: «دشمن، هر امر صحيح و مفيدي را تا آن جا که مقدور باشد انکار مي‌کند و اگر نتوانست، به تحريف و تخريب آن مي‌پردازد يا در مقابل آن اقدام به جايگزيني مي‌کند.»

در موضوع مهدويّت به عنوان يکي از مسايل به روز جهان، نيز دشمن چنين مي‌کند، نمونه‌هاي بسياري از انکار، تحريف، تخريب و جايگزيني در اين زمينه وجود دارد که هدف ما از بيان آن‌ها، اعلام جدي بودن مبارزه‌ي دشمنان با مسأله‌ي مهدويّت است تا در پرتو آن، به شيوه‌ها و روش‌ها دقيق‌تر بينديشيم و «در مقابل تلاش دشمن، در جهت اعتماد و عمل و تبليغ و تبيين حقيقت مهدويّت، حرکت کنيم».[1]

الف) انکار مهدويّت

منظور از انکار مقوله‌ي مهدويّت و انتظار، اين است که آن را مبحثي وارداتي و برگرفته از ديگران و پيامد نا بساماني‌ها و مشکلات معرفي کنند. بسياري از دايرة المعارف‌ها که بايستي مرجعي قابل اعتماد در موضوعات متفاوت باشد، گويي رسالت خود را فراموش کرده و اهداف ديگري دنبال مي‌کنند. مثلاً در دايرة المعارف بريتانيکا، در واژه‌ي مهدي و اسلام و زرتشت آمده است:

«اسلام، ديني نيست كه در آن ظهوري انتظار برود و جايي براي مسيح نجات‌بخش در آن وجود ندارد و اين همه، به طور تدريجي و شايد تحت تأثير مسيحيّت مطرح گرديده است. قرآن، اشاره‌اي به آن ندارد. به هيچ حديث ـ گفته‌ي منسوب به پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) ـ قابل اعتمادي نيز درباره‌ي مهدي (عليه السلام) نمي‌توان استناد كرد. و به نظر مي‌رسد که عقيده به مهدي (عليه السلام) در دوره‌هاي اغتشاش و عدم امنيت مذهبي، بر تحولات سياسيِ اوايل اسلام (قرن‌هاي هفتم و هشتم ميلادي) رواج يافته باشد.»[2]

ب) تحريف

معناي تحريف در کلام مقام معظم رهبري به روشني بيان شده است: «مطالبي که اگر به حقيقت آن‌ها توجه کنيم، تبديل به يک موتور حرکت دهنده‌ي جامعه‌ي اسلامي مي‌شود، وقتي دشمن روي آن کار کرد، آن را خراب و معناي آن را عوض کرده و در ذهن ما به صورت ديگري جا مي‌اندازد، همين موتور متحرک، به يک داروي مخرب و خواب‌آور تبديل مي‌شود.»[3]

تبديل موضوع انتظار امام مهدي (عليه السلام) که آثار و پيامدهاي بسيار شگرف و معجزه‌آسا و مثبتي دارد، به انتظار منفي و تلخ و ناگوار و اين نگرش به انتظار که امر به معروف و نهي از منکر نکردن و سر در جيب خود فرو بردن و هيچ تکليفي در مقابل ديگران و جامعه براي خود قائل نبودن و يا حتي امر به معروف و نهي از منکر را مخالف انتظار قلمداد کردن و حتي، وظيفه‌ي منتظر را دامن زدن به فساد و تباهي‌ها دانستن و هر گونه قيام و حرکتي را قبل از ظهور حضرت باطل و مخالف دوران انتظار گفتن، دستاوردهايي است که برگرفته از غرض‌ورزي‌هاي سياسي دشمنان است.

آري، به دنبال چنين تحريف‌هايي، افرادي چون ابن تيميّه، در گذشته و افرادي مانند دونالدسن، شريعت سنگلجي، کسروي و بالأخره سلمان رشدي و احمد الکاتب و ... و جريانات و افرادي ديگر که به هر بهانه، به دين و شيعه مي‌تازند و آن را مورد ترديد قرار داده و در آن ايجاد شبهه مي‌کنند، مورد حمايت جدي دشمن قرار گرفته و نظرشان علمي قلمداد مي‌شود.


به عنوان مثال ابن تيميّه گويد: «انتظار، در زمان غيبت امام عصر (عليه السلام)، ضعف و سستي در امور و بي‌تفاوتي در برابر مفاسد اجتماعي و همه چيز را به اميد آينده واگذار کردن و اصلاح امور را به عهده‌ي امام زمان (عليه السلام) گذاردن است.»[4]

ج) تخريب

شگرد ديگر دشمن، حمله‌اي ناجوانمردانه با ژست‌هاي علمي و هنري در مقابل فرهنگ مهدوي است. دشمن هدف‌هاي کوتاه مدت و طولاني مدت زيادي دارد:

1- نيرو سازي با استفاده از خطرناک جلوه دادن جريان مهدويّت؛

2- ايجاد شک و ترديد و تنفّر در افراد به ويژه معتقدان به مهدويّت؛

3- برنامه‌ريزي براي نسل آينده براي ايجاد تنفر نسبت به فرهنگ مهدوي.

به عنوان مثال فيلم «پيش‌گويي‌هاي نوسترا داموس» يا «مردي که آينده را ديد»، نمونه‌اي است که هر سه هدف، و بيشتر دو هدف نخست را دنبال مي‌کند. در اين فيلم که توسط کمپاني صد در صد صهيونيستي«گلدن ماير» ساخته شده است، با تحريف و برداشت خاصي از پيش‌گويي‌هاي نوسترا داموس که در قالب اشعاري رمزآميز بيان شده است، چهره‌ي امام زمان (عليه السلام) را چهره‌اي بسيار خشن و بسيار مخرّب و وحشتناک معرفي، و پيامد حضور ايشان را جنگ‌ها؛ جنايت‌ها و ناامني‌ها قلمداد کرده است.[5]

فيلم پيش‌گويي‌هاي نوسترا داموس، نمونه‌ي کوچکي است از صدها فيلم و سريال که هاليوودها عهده‌دار ساخت و پخش هنرمندانه‌ي آن هستند تا حقيقت را به گونه‌اي که خود مي‌خواهند تفسير کنند و آينده را آن چنان که با اميالشان سازگار است، تغيير دهند.

و اما نمونه‌ي ديگر بازي کامپيوتري «جهنم خليج فارس» معروف به «يا مهدي» است. اين بازي، عهده‌دار هدف سوم است، يعني برنامه‌ريزي براي نسل آينده و ايجاد تنفر در ميان آنان، بدين صورت که کودک، به جاي قهرمان بازي که فردي است آمريکايي، قرار مي‌گيرد و با کشتن مسلمانان که با صداي نفرت‌آوري «الله اکبر» و «يا مهدي» مي‌گويند، امتياز به دست آورده و در نهايت، به مراحل بالاتري مي‌رود و در غير اين صورت، با غفلت از آنان کشته شده و امتياز را از دست داده و يا از بازي اخراج مي‌گردد. بنابراين کودک، چنان شرطي مي‌شود که با شنيدن «الله اکبر» و «يا مهدي» تيراندازي مي‌کند و ... بالأخره در روح او، بذر نفرت از اين دو واژه کاشته مي‌شود تا روزي استکبار بتواند از محصول آن فايده برد.[6]

د) جايگزين‌سازي

حربه‌ي چهارم دشمن، شخصيت‌پردازي و مدّعي‌سازي و حمايت از مدّعيان و فرقه‌هاست. ساختن شخصيت‌هايي مانند سيد علي محمّد باب، حسينعلي بهاء و سيد محمّد نوربخشي در ايران، ميرزا غلام احمد قادياني در پاکستان و سيد محمّد جونيوري در هند و ... نمونه‌هايي از مقابله‌ي دشمن از طريق جايگزيني است.
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
دوم - ارائه‌ي راهبرد جهاني مهدوي

منظور از راهبرد يا استراتژي، علم ايجاد هماهنگي و همكاري بين طرح‌هاي اقتصادي، سياسي و نظامي در سطح دولت يا بين چند دولت و به كار گرفتن تمامي امكانات براي دست‌يابي به اهدافي خاص است.[7]

دولت‌هاي فعال همواره به دنبال نگرش و دريافت خود از هستي، جهان و حکومت، سعي در تدوين يک راهبرد کلان براي اداره‌ي کشور، هدايت در دراز مدت و گذر از فراز و نشيب‌هاي احتمالي دارند. و دولت‌هاي منفعل يا تابع، حکومت‌هايي تابع و تأثيرپذيرند که ناگزير سر در پي فرمان‌ها و راهبردهاي دولت‌‌هاي قوي و فعال دارند.

در اين ميان جهان جديد غرب به خاطر نااميدي از احياي فضايل انساني و تکيه بر سرمايه‌هاي معنوي او مي‌گويد: اکنون که انسان، با اخلاق برخاسته از ويژگي‌هاي خويش و گسسته از دين قابل نظام يافتن نيست، پس بايد با احزاب و تشکل‌ها، و تراکم قانون‌ها کنترل شود. لذا بر اساس چند نظريه، نظام‌هاي جهان خويش را سامان داده و آينده‌ي جهان را تحليل مي‌کند. نظريه‌هايي همچون اومانيزم يا انسان محوري، پلوراليزم، سکولاريزم و ليبراليزم هستند که زيربناي فکري غرب را بنا نهاده‌اند.[8]

در پايان توجه به اين نکته ضروري است که در مقابل راهبردهاي فعالي چون: جنگ تمدّن هانتينگتون، پايان تاريخ فوکوياما، ديدگاه آلوين تافلر در موج سوم و ...، که به بشر پيشنهاد مي‌شود و پيوسته او را مي‌فريبد، بايد، مهدي باوران براي زمينه‌سازي ظهور و آماده کردن جهاني براي پذيرش امام عصر (عليه السلام) راهبرد يا استراتژي محکمي ارائه دهند. بايد برنامه‌هاي جهاني مهدويّت را تبيين کرد و طرح و برنامه‌اي ارائه داد تا جهانيان حقيقت را از افسانه‌سرايي‌ها جدا کنند و با جان و دل، منتظر واقعي آن امام همام باشند. إن شاء الله

................................................

[1]. مقام معظم رهبری، فصل‌نامه‌ی انتظار، ش 2، ص 37 .

[2]. مجلّه‌ی موعود، ش 19، صص 26- 28 .

[3]. مقام معظم رهبری، فصل‌نامه‌ی انتظار، ش 2، ص 32 .

[4]. به نقل از فصل‌نامه‌ی انتظار، ش 5، ص 275 .

[5]. فصل‌نامه‌ی انتظار، ش 5، صص 276- 294 .

[6]. فصل‌نامه‌ی انتظار، ش 5، مهدی انکاری و انتظار ستيزی، محمد صابر جعفری، ص .

[7]. استراتژی انتظار، اسماعيل شفيعی سروستانی، ص 63 .

[8]. عزيز اله حيدری، مهدی (عليه السلام) تجسم اميد و نجات، صص 70 ـ 75 .



mahdi313.ir
 
بالا