دیدن این تاپیک در ماه محرم برای همه اعضا منجی الزامی است/یاحسیـــــن

یار آقا

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
picture.php

www.ayehayeentezar.com_gallery_images_32423128192199140512.gif
اول سلام به مهدی فاطمه که این روزا ... :((بعد سلام به شما دوستان
www.ayehayeentezar.com_gallery_images_32423128192199140512.gif


توجه*****************توجه
www.ayehayeentezar.com_gallery_images_93439921580106519038.gif

این تاپیک به مناسبت ماه محرم،ماه غم و ماتم
www.ayehayeentezar.com_gallery_images_32423128192199140512.gif
زده شده و فقط میگم دنبال کنید که مطالب عالی و مفیدی در اون قرار میگیره که متناسب با این روزها خواهد بود ان شاالله
از عکس و فیلم گرفته تا حدیث و مطالب جالب و مفید و فضیلت این روزها
خلاصه همه چیز هست
www.ayehayeentezar.com_gallery_images_41320511205115919316.gif
 
آخرین ویرایش:

یار آقا

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
www.ayehayeentezar.com_gallery_images_42293593191383171066.gif

فضيلت دستمال اشك
banner1.jpg

آيا مي دانيد بسياري از بزرگان، علماء و ارادتمندان به آستان مقدس اهل بيت عليهم السلام در لحظات معنوي حضور در مجالس عزاداري اهل بيت به ويژه امام حسين عليه السلام قطرات اشكي كه از چشمانشان جاري مي شد را با دستمال جداگانه اي پاك كرده و وصيت ميكردند كه در هنگام دفن همراهشان دفن گردد تا در آن سفر كه هيچ زاد و توشه اي به اندازه محبت اهل بيت عليهم السلام براي انسان فايده و سود ندارد از آن تبرك جويند.

چه زيباست لحظاتي كه انسان به ياد مصائب جانسوز امام سجاد عليه السلام بيافتد كه در دعاي ابوحمزه با خداي خود چنين مناجات مي فرمود : معبود من مرا ياري ده تا بر حال زار خود خود گريه كنم ، چراكه عمرم را به آرزوهاي پوچ و بيهوده از بين بردم و اينك هيچ نقطه اميدي نسبت به اعمال و گذشته ي خود نمي بينم ، به راستي چه كسي حالش از من زارتر و پريشان تر است ؟ اگر با اين حال زار وارد قبري شوم كه هرگز آن را از پيش مهيا نكرده ام و با اعمال صالح و شايسته آن را فرش نكرده ام چرا گريه نكنم ؟ در حالي كه نمي دانم جايگاه من كجا خواهد بود ؟ مي بينم مرگ بال و پر خويش بر سرم گسترانيده چرا گريه نكنم ؟ بر آن لحظه مي گريم كه جان از تنم بيرون مي رود ! گريه مي كنم بر تاريكي قبرم ؟ گريه مي كنم بر تنگي قبرم گريه مي كنم بر لحظه اي كه نكير و منكر براي سؤال و جواب شب اول قبر نزدم مي آيند، گريه مي كنم بر آن لحظه كه با بدن عريان از قبر خارج مي شوم در حالي كه بار ذلت گناهان بر دوش كشيده نگاهي به اين طرف و آن طرف مي كنم ولي هيچ كس به فكر من نيست و هر كسي به فكر خويش و بار گناهان خويش است.

shabhayetanhayi.ir_wp_content_uploads_emam_hosein_2.gif
 

hasan

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
48.jpg


گریه ترجمان دل است مثلا كسى كه عزادار است و مرگ عزیزى قلبش را مى‏سوازند، باید گریه كند. وقتى كه دلش یاد از او مى‏كند و زبانش سخن از او مى‏گوید چشمش نیز با او همدردى مى‏كند مگر چشم از زبان صادقانه‏تر سخن نمى‏گوید؟!
 

یار آقا

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
امام سجاد (عليه السّلام) و دستمال اشك
وقتي محمّد حنفیّه براي استقبال كاروان برگشته از شام، از مدينه خارج شد، صيحه اي بلند كشيد و بي هوش شد و از اسب روي زمين افتاد. غلامش به سرعت خود را به امام زين العابدين (عليه السّلام) رسانيد و ماجرا را به آن حضرت خبر داد.
امام سجّاد (عليه السّلام) در حالي كه در دستش پارچه ي سياهي بود و با آن اشك خود را برطرف مي نمود از خيمه برون آمد… و هنگامي كه وقايع كربلا را براي عمويشان محمّد حنفيه نقل مي فرمود اشك مي ريخت و با همان دستمال سياه، اشك خود را پاك مي نمود.
 

یار آقا

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
امام صادق عليه السلام فرمودند:
هيچ كس براي امام حسين عليه السلام گريه نمي كند مگر اينكه با مادرم حضرت زهرا عليها السلام همدردي كرده و آن حضرت را در گريه كردن بر امام حسين عليه السلام ياري كرده و با رسول خدا نيز همدردي نموده و حق ما اهل بيت را ادا كرده است.
بحارالانوار / علامه مجلسي 45 / 206
 

یار آقا

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
دستمال اشك مرحوم ميرزا جواد آقا تبريزي (ره)
فقيه مقدس، ميرزاي تبريزي (قدس سرّه) مقيد بودند كه دستمال سياهي را كه مخصوص گريه بر اهل بيت (عليهم السّلام) بود، در روضه ها با خود حمل كنند و به ندرت اين كار را فراموش مي كردند. گاهي اتفاق مي افتاد كه مرحوم ميرزا (قدس سرّه) بدون برنامه ريزي قبلي در مجلس روضه شركت مي كردند و به همين سبب دستمال همراهشان نبود، وليكن ايشان در مجالسي كه خبر داشتند روضه برگزار خواهد شد، دو دستمال حمل مي كردند: يكي سياه كه مخصوص گريه بر مصائب اهل بيت (عليهم السّلام) بود و اشك هاي خود را با آن پارچه مخصوص سياه پاك مي كردند و ديگري دستمال سفيدي بود كه مخصوص پاك كردن بيني و دهان مباركشان بود.
ايشان مقيد بودند كه اشك خود را با آن دستمال سياه پاك كنند و هميشه مي فرمودند: «من اين دستمال ها را براي قبرم مي خواهم و وصيت كرده ام كه دستمال ها را در قبر من جاي دهند تا اماني باشد براي قبر و قيامت.
بعد از فوت مرحوم تبريزي (ره)، فرزندانشان دستمال ها را قبل از كفن كردن، هر چه جستجو كردند پيدا نكردن تا آن كه نوبت به كفن كردن مرحوم ميرزا (ره) رسيد. همين كه كفن را باز كردند، ناگهان مشاهده شد دستمال ها در كفن است و معلوم شد كه مرحوم ميرزا (ره) قبل از رفتن به بيمارستان (كه آخرين بستري ايشان بود و در همان بيمارستان از دنيا رفتند) دستمال ها را در كفن خود قرار داده اند
به حمد الله فرزندان مرحوم ميرزا (قدس سرّه) موفق شدند كه دو دستمال را يكي در دست مبارك و ديگري را بر روي سينه ايشان جاي دهند و مرحوم ميرزا (قدس سرّه) با اين كار خود، به ديگران درس دادند كه با تمسّك بر اين روش، خود را از عذاب قبر در امان دارند و گريه هاي خود را در دستمالي خاص خشك كنند كه فرياد رسي باشد در قبر و قيامت و راه گشايي باشد در محشر و اين دستمال ها گواهي باشد بر ابراز ارادت ميرزا (قدس سرّه) به اهل بيت(عليهم السّلام)، هنيئاً له عاش سعيداً و مات سعيداًدستمال اشك مرحوم آيت الله سیّد شهاب الدّين مرعشي نجفي (ره)

مرحوم آيت الله مرعشي نجفي (ره) نيز در فرازي از وصيتنامه ي شريف خود مي گويند:
«سفارش مي كنم دستمالي را كه اشك هاي زيادي در رثاي جدّم حسين مظلوم (عليه السّلام) و اهل بيت مكرّم او ريخته و صورت خود را با آن پاك مي كردم بر روي سينه در كفنم بگذاريد.[۶]»[۷]
 

یار آقا

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
چرا امام حسين(علیه السلام) با اين كه مي‎دانستند به شهادت مي‎رسند، خانواده خود را به همراه بردند؟

تكليف اجتماعي در آيين اسلام، ويژه‎ي مردان نيست، بلكه زنان متعهد و مسلمان نيز در برابر جريان حق و باطل و مسأله ولايت و رهبري، وظيفه دارتد و بايد از رهبري حق، دفاع و پيروي كنند و از حكومت و فسادهاي مسؤولان نالايق انتقاد نمايند و در صحنه‎هاي گوناگون اجتماعي حضوري مؤثر داشته باشند.
در تداوم مسيري كه حضرت زهرا (س) در حمايت از امام معصوم(ع) و افشاگري عليه رويه‎هاي ناسالم زمام‎داران داشت، زنان ـ به خصوص حضرت زينب(س) ـ نيز در نهضت كربلا دوشادوش امام حسين(ع) مشاركت داشتند.
هر قيام و نهضتي عمدتاً از دو بخش خون و پيام تشكيل مي‎گردد. مقصود از بخش خون، مبارزات خونين و قيام مسلحانه مي‎باشد كه مستلزم كشتن و كشته شدن و جانبازي در راه‌ آرمان مقدس است و مقصود از بخش پيام نيز، رساندن و ابلاغ پيام انقلاب و بيان آرمان‎ها و اهداف آن است.
با بررسي قيام مقدس امام حسين(ع) اين دو بخش كاملاً در آن به چشم مي‎خورد؛ زيرا انقلاب امام حسين(ع) تا عصر عاشورا مظهر بخش اول، يعني بخش خون و شهادت، بود و رهبري و پرچم‌داري نيز بر عهده‎ي خود ايشان قرار داشت، و پس از آن، بخش دوم به پرچم‎داري امام سجاد(ع) و حضرت زينب(س) آغازيد با سخنان آتشين خود، كه پيام انقلاب و شهادت سرخ آن حضرت و يارانش را به آگاهي افكار عمومي رسانيدند و طبل رسوايي حكومت پليد اموي را به صدا درآوردند.
با توجه به تبليغات بسيار گسترده و دامنه‎داري كه حكومت اموي از زمان معاويه ضد اهل‎بيت(ع) ـ به ويژه در منطقه‎ي شام ـ به راه انداخته بود، بي‎شك اگر بازماندگان امام حسين(ع)، يعني زن و بچه‎هاي ايشان، به افشاگري و بيدارسازي نمي‎پرداختند، دشمنان اسلام و مزدوران قدرت‎هاي وقت، نهضت بزرگ و جاويدان آن حضرت را در طول تاريخ كم ‎ارزش و چهره‎ي آن را وارونه نشان مي‎دادند؛ هم چنان كه برخي در تهمتي درباره‎ي امام حسن(ع) گفتند: «بر اثر ذات‎الريه و سل از دنيا رفت»؛ اما تبليغات گسترده‎ي بازماندگان حضرت سيدالشهدا(ع) در دوران اسارت كه كينه توزي سفيهانه‎ي يزيد چنين فرصتي را براي آنان پيش آورده بود، اجازه چنين تحريف و جنايتي را به دشمنان نداد. ضرورت حضور و نقش بازماندگان عاشورا، با بررسي و مطالعه در حكومت امويان بر شام، بيش از پيش روشن مي‎شود.
دوران سلطه‎ي معاويه در شام :
شام از آن روز كه به تصرف مسلمانان درآمد، تحت سيطره‎ي فرمان‎رواياني چون خالد پسر وليد و معاويه پسر ابوسفيان قرار گرفت. مردم اين سرزمين نه سخن پيامبر(ص) را دريافته بودند و نه روش اصحاب او را مي‎دانستند و نه اسلام را ـ دست‎كم آن‎گونه كه در مدينه رواج داشت ـ مي‎شناختند؛ البته يكصد و سيزده تن از صحابه‎ي پيامبر اكرم(ص) يا در فتح اين سرزمين شركت داشته، يا به تدريج در آن‎جا سكونت گزيده‎ بودند، ولي بررسي زندگي‎نامه اين افراد نيز روشن مي‎كند كه جز چند تن، باقي آن‎ها براي مدت كمي محضر پيامبر گرامي اسلام(ص) را درك كرده، و جز يك يا چند حديث، روايت نكرده‎اند؛ گذشته از آن، بيشتر اين افراد در طول خلافت عمر و عثمان تا آغاز حكومت معاويه، وفات كردند و در زمان قيام امام حسين(ع) تنها يازده تن از آن‎ها زنده و در شام به سر مي‎بردند؛ مردماني در سنين هفتاد تا هشتاد سال كه گوشه‎نشيني را بر آميختن با توده ترجيح داده، در عامه مردم نيز نفوذي نداشتند و در نتيجه نسل جوان آن روز، از اسلام حقيقي چيزي نمي‎دانستند و شايد در نظر آنان، اسلام هم حكومتي بود مانند حكومت كساني كه پيش از ورود اسلام بر آن سرزمين فرمان مي‎راندند، و تجمّل دربار معاويه، حيف و ميل اموال عمومي، ساختن كاخ‎هاي بزرگ و تبعيد و زنداني كردن و كشتن مخالفان براي آنان امري طبيعي بود؛ زيرا چنين نظامي نيم قرن پيش از آن سابقه داشت، و به يقين كساني بودند كه مي‎پنداشتند آنچه در مدينه‎ي عصر پيامبر گذشته نيز اين چنين بوده است.[1] معاويه حدود 42 سال در شام حكومت كرد و در اين مدت نسبتاً طولاني، مردم شام را به گونه‎اي پرورش داد كه فاقد بصيرت و آگاهي ديني باشند و در برابر اراده و خواست معاويه بي‎چون و چرا تسليم شوند.[2] معاويه در طي اين مدت، نه تنها از نظر نظامي و سياسي مردم شام را تحت سلطه‎ي خود قرار داد كه از نظر فكري و مذهبي نيز مردم آن منطقه را كور و‎ ‏كر و گمراه بار آورد تا آنچه او به اسم تعليمات اسلام به آنان عرضه مي‎كند، بي‎هيچ اعتراضي بپذيرند.
حكومت پليد بني‎اميه با تبليغات زهرآگين و كينه توزانه‎اش، خاندان پاك پيامبر را در نظر مردم شام منفور جلوه داد و در مقابل، بني‎اميه را خويشان رسول خدا و نزديك‎ترين افراد به او معرفي كرده بود، به طوري كه پس از پيروزي قيام عباسيان و استقرار حكومت ابوالعباس سفّاح، ده تن از امراي شام نزد وي رفتند و همه سوگند خوردند كه ما تا زمان قتل مروان ـ آخرين خليفه اموي ـ نمي‎دانستيم كه رسول خدا(ص) جز بني‎اميه خويشاوندي داشته باشد كه از او ارث ببرند، تا آن كه شما امير شديد.[3]
بنابراين، جاي شگفتي نيست اگر در مقاتل مي‎خوانيم، به هنگام آمدن اسيران كربلا به دمشق، مردي در برابر امام زين‎العابدين(ع) ايستاد و گفت: سپاس خدايي را كه شما را كشت و نابود ساخت و مردمان را از شرّتان آسوده كرد! حضرت كمي صبر كرد تا شامي هر چه در دل داشت بيرون ريخت؛ سپس با تلاوت آياتي مانند:
انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل‎البيت و يطهركم تطهيرا.[4]
فرمود: اين آيات در حق ما نازل شده است. پس از آن بود كه مرد فهميد آن‌چه درباره‎ي اين اسيران شنيده، درست نيست، آنان خارجي نيستند، بلكه فرزندان پيامبر هستند؛ بنابراين از آن‌چه گفته بود پشيمان شد و توبه كرد.[5]
پی نوشتها:
[1]. قيام امام حسين(ع)، دكتر سيد جعفر شهيدي، ص 185، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامي، سال 1359 ش.
[2]. بررسي تاريخ عاشورا، دكتر محمد ابراهيم آيتي، ص 47، چاپ دوم، تهران كتابخانه صدوق، سال 1347 ش.
[3]. شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 7، ص 159، مصر، داراحياء الكتب العربيه، 1961 م.
[4]. احزاب، 33، ترجمه: «بي‎شك خداوند مي‎خواهد هرگونه پليدي را از شما اهل بيت ببرد و شما را پاك سازد، پاك ساختني.»
[5]. مقتل الحسين(ع)، اخطب خوارزمي، ج 2، ص 61، قم منشورات المفيد، اللهوف في قتلي الطفوف، سيد بن طاووس، ص 74، قم منشورات مكتبة الداوري.
 
بالا