20ذی الحجه مصادف با خروج ابراهیم مالک اشتر برای جنگ با ابن زیاد

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
72286260486233280672.gif


ابراهیم بن مالک اشتر در چنین روزی از سال ۶۶ق برای جنگ با ابن زیاد، از کوفه خروج کرد.
هنگامی ‌که کوفه را مختار ثقفی از قتله سیدالشهدا علیه‌السلام پاک کرد، ابراهیم بن مالک اشتر با ۱۲۰۰۰ یا به روایت ابن نما با کم‌تر از ۲۰۰۰۰ نفر در روز بیستم ذیحجة‌الحرام سال ۶۶ هجری قمری برای جنگ با ابن زیاد ملعون از کوفه خارج شد و مختار به مشایعت او رفت.
لشکر ابراهیم تا کنار نهر خارز در پنج فرسخی موصل رفت و آن مکان را لشکرگاه خود قرار داد. عبیدالله به موصل آمد و آنجا را با سی هزار - یا هشتاد هزار - سوار تصرف کرد و آماده جنگ با لشکر ابراهیم شدند.
شبی که فردایش جنگ شروع می‌شد، خواب به چشمان ابراهیم بن مالک نیامد و این کلمات را بار‌ها برای لشکرش تکرار کرد: «ایها الناس! شمایید انصار دین و شیعه امیرالمؤمنین علیه‌السلام و این عبیدالله بن مرجانه قاتل حسین بن علی علیه‌السلام، این است که پسر فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را از جرعه‌ای آب منع کرد درحالی‌که عیالات و اطفالش فریاد «العطش» می‌زدند. او بود که مانع شد پسر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به جایی برود و اطرافش را گرفتند و با لب تشنه شهیدش کردند و عیالات او را مانند کنیزان بر شتران سوار کرده، به شام بردند. به خدا قسم فرعونیان با بنی‌اسرائیل نکردند آنچه این ملاعین با ذریه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله کردند.»
سپس ابراهیم دعا کرد که:
«خداوند نصرت و پیروزی را نصیب ما فرماید، چون ما برای خون‌خواهی اهل بیت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله غضب کرده‌ایم.»
ابراهیم، صبح فردا قسمت‌های مختلف لشکر و پرچم‌ها را بازدید نمود و جنگ آغاز شد. سرانجام بعد از چند روز جنگ و فرار لشکریان شامی، عبیدالله بن زیاد در روز عاشورای سال ۶۷ق به‌وسیله ابراهیم مالک اشتر نخعی به درکات جهیم شتافت و سر او را برای مختار فرستادند.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: ~(neda)~

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
زندگی نامه ابراهیم بن مالک اشتر

ابراهیم فرزند مالک اشتر، یار صمیمی و صحابی خاص امیرالمؤمنین علی (ع) است. در کتب علما و نسب‏‌شناسان نسب کامل او را چنین بیان کرده‌اند: ابراهیم بن مالک اشتر بن حارث بن عبد یغوث بن سلمة بن ربیعة بن حارث بن جذیمة بن سعد بن مالک بن نخع بن مذحج. منابع روایی شیعه و سنی از ابراهیم بن مالک اشتر به‌عنوان یکی از روات حدیث نام برده‌‏اند. او یکی از راویان روایت‏‌های پدرش مالک بن اشتر برشمرده شده، روایت‌‏هایی را از او نقل کرده که حدیث وفات ابوذر در ربذه از آن جمله است. •ابراهیم، سرور قبیله‏ نخع و یکه‌‏تاز آنان از فرماندهان شریف و باسیادتی بود که به شجاعت و تدبیر مشهور بود. بسیاری از مورخان او را در شجاعت ستوده‌‏اند و از قهرمانی‏‌ها و شجاعت‏‌هایش در میدان جنگ که به‌‏مانند صاعقه بی‏امان بر قلب دشمن می‌‏تاخت و از یمین و یسار از کشته پشته می‌‏ساخت، با شگفتی یاد کرده و سخن‏‌ها گفته‌‏اند. از دیگر مواردی که مورخان در وصف شجاعتش گفته‌‏اند، حضور او در جنگ صفین است. او با وجود آن‏‌که نوجوانی کم‌‏سن و سال بود، در این جنگ حضور یافت و در کنار امیرالمؤمنین (ع) و پدرش مالک اشتر رشادت‏‌ها از خود نشان داد. ابراهیم نه‌‏تنها در شجاعت و شهامت بلکه در سخاوت و جوان‏مردی و ایمان و اخلاق و محبت به اهل بیت (ع) نیز بر‌ترین مردم عراق بود. •علامه سیدمحسن امین، ابن اشتر را در کتابش اعیان‏‌الشیعه چنین می‌‏ستاید: «ابراهیم مردی شجاع، سلحشور، باشهامت، صف‌شکن و رئیس بود، او دارای طبعی عالی و همتی بلند و طرفدار حق بود و دارای طبع شعر و زبانی فصیح و هوادار و دوست‌دار خاندان عصمت و طهارت؛ همان‌‏گونه که پدرش مالک اشتر نیز دارای چنین صفات و امتیازات عالی بود و حق هم همین است که چنین فرزندی مجسمه‏ چنین پدری باشد.»
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: ~(neda)~

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
قیام مردم کوفه به رهبری مختار، عرصه‏ بروز صفات کرامت و حلم و گذشت ابراهیم بود، نقل است که در گرماگرم قیام مردم علیه حاکم زبیری کوفه، ابراهیم خود را به ابن ‏مساحق فرمانده‏ لشکر دشمن رساند و افسار اسبش را به دست گرفت و شمشیرش را با دست دیگر بالا برد، ابن مساحق که سخت وحشت‌زده شده بود، به التماس افتاد و گفت:
«ای پسر اشتر تو را به خدا از جان من چه می‌‏خواهی آیا خونی از من طلب داری و یا سابقه‏ دشمنی بین من و تو بوده است؟» ابراهیم اشتر بزرگوارانه لجام اسب او را‌‌ رها کرد و شمشیرش را پایین آورد و از جلو او کنار رفت و گفت:
«این صحنه را به‌‏خاطر بسپار و فراموشش مکن.» ابن مساحق بعد‌ها از این گذشت و بزرگواری ابراهیم به نیکی یاد می‌‏کرد. •در قیام مختار، بسیاری از بزرگان و سران شیعه نقشی فعال داشتند ولی شاید به جرأت بتوان گفت که هیچ چهره‌‏ای به تأثیرگذاری و درخشندگی و شکوه ابراهیم فرزند برومند مالک اشتر نخعی در بین اصحاب و یاران مختار نبود. قطعاً چهره‌‏ای مانند ابراهیم موجبات اعتلای هرچه بیش‏‌تر مختار را فراهم آورده بود و موفقیت‏‌های بسیاری را نصیب قیام کرده بود. شخصیت نافذ ابراهیم و فکر بلند و شجاعت و کاردانی او در امور جنگ از یک ‏سو و علاقه‏ شدید و اخلاص او نسبت به ساحت مقدس اهل بیت پیامبر (ص) از سوی دیگر و سایر صفات برجسته‌‏ای که در وجود ابراهیم جمع شده بود، مختار و سران شیعه‏ عراق را به پیوستن او به قیام امیدوار کرده بود. آن‏‌ها او را مایه‏ امید و پشتیبانی قوی و فرماندهی لایق برای قیام می‌‏دانستند، پس تصمیم گرفتند که با ابراهیم ملاقات و او را به قیام دعوت نمایند؛ از این‏‌رو، پس از فراهم آمدن مقدمات قیام و پیش از اعلان آن، تنی چند از سران شیعه با مختار ملاقات کردند و پیشنهاد دادند که اگر مردی چون ابراهیم فرزند مالک اشتر به ما بپیوندد، امید زیادی به پیروزی خواهیم داشت. مختار از این پیشنهاد استقبال کرد و آن‏‌ها را نزد ابراهیم فرستاد تا مسأله را با او در میان بگذارند. آن‏‌ها نزد ابراهیم رفتند و ضمن بیان موضوع، هدف از قیام خود را تنها خون‏‌خواهی امام حسین (ع) و اهل بیت او بیان کرده و متذکر شدند که از سوی اهل بیت پیامبر (ص) در این کار اجازه نیز دارند. ابراهیم پذیرفت و با مختار بیعت کرد و به‌‏همراه او قیام بزرگ شیعیان عراق را به راه انداخت.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: ~(neda)~

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"

عاقبت ابراهیم مالک اشتر چه شد؟

او پس از آغاز قیام و به‌‏دست گرفتن امور کوفه به‌‏عنوان فرمانده‏ کل سپاه مختار انتخاب شده، اقدامات بسیاری را در کوفه و عراق به انجام رسانید. •جنگ نهر خازر بارز‌ترین عرصه‏ ظهور و بروز قابلیت‌های فرماندهی این فرمانده‏ شجاع بود. در این جنگ، سپاه بیست هزار نفری عراق بر لشکر هشتاد و سه هزار نفری شام به فرماندهی عبیدالله بن زیاد فائق آمد و ابن زیاد نیز در نبردی تن به تن با ابراهیم کشته شد. ابراهیم بعد از اتمام کار، از موصل به نصیبین رفت و کارگزاران خود را به نواحی مختلف جزیره فرستاد. گویا ابراهیم در ادامه‏ کار از نهضت مختار کناره گرفته بود، از این‌رو در پی حادثه‏ حمله‏ مصعب بن زبیر در پیوستن به مختار تعلل و سستی می‌‏ورزید و حتی گفته شده به نامه‌های مکرر و پشت سر هم مختار پس از شکست اولیه‌‏اش از قوای مصعب، توجهی نکرده و نزد او بازنگشت. از این‌‏رو، شاید بتوان حضور نداشتن ابراهیم در کوفه را از دلایل عمده‏ شکست مختار از سپاه مصعب بن زبیر برشمرد. •هم‌چنین ممکن است بتوان گفت، همین کناره‌‏گیری او از مختار باعث شده بود که بعد از شهادت مختار، مصعب بن زبیر از یک ‏سو و عبدالملک مروان از سوی دیگر در او طمع ببندند تا ابراهیم را که مردی پرنفوذ و مدیر بود، را با خود همراه سازند؛ از این‌‏رو مصعب نامه‌‏ای به ابراهیم نوشته به او وعده داد درصورتی‌که حکومت ابن زبیر را بپذیرد، امارت مناطق شمالی عراق را به او می‌‏سپارد. نامه‏ مشابهی نیز از سوی عبدالملک مروان - خلیفه‏ اموی شام - به دست ابراهیم رسید. ابراهیم با یاران و مشاورانش در این باب به مشورت پرداخت و سرانجام تصمیم گرفت با مصعب بن زبیر همراه شود، پس نامه‌‏ای به مصعب نوشت و با گروهی از یاران خود از موصل یا نصیبین - مقر حکومت خود - حرکت کرد و به کوفه آمد و با مصعب ملاقات کرد. سرانجام، ابراهیم در سال ۷۲ق در پی شکست لشکر عراق از سپاهیان عبدالملک مروان که برای تصرف عراق به پیکار آمده بودند، در سن چهل سالگی کشته شد و نزدیک سامراء به خاک سپرده شد.

منبع: ایمنا

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: ~(neda)~
بالا