در پاسخ به سؤال پیرامون ارائهی راهکار برای ایجاد اطمینان قلبی نسبت به مسئله غیبت امام زمان (عج) شایسته است به نکات ذیل توجه فرمایید:
1. برای رسیدن به اطمینان قلبی ـ یعنی بالاترین مرحلهی شناخت - باید مسئله مورد نظر شهود شود که در مسائل حسی و تجربی، شهود حسی و مادی، این اطمینان خاطر فراهم می شود و در مسائل مربوط به ماوراء حس و تجربه، رسیدن به مرحلهی والای شهود باطنی؛ که این مرحلهی از ادراک، مختص اولیای الهی می باشد و کمتر کسی به این درجه از معرفت دست می یابد.
در ماجرای زنده کردن پرندگان توسط حضرت ابراهیم علیه السّلام وقتی حضرت از خداوند متعال درخواست می کند چگونگی زنده کردن مردگان را به او نشان دهد، خداوند خطاب به او می فرماید: "اولم تؤمن" آیا ایمان نیاورده ای، و حضرت در پاسخ می گوید: "بلی ولکن لیطمئن قلبی" [1] ایمان آورده ام اما می خواهم قلبم مطمئن شود پیداست برای دست یافتن به اطمینان قلبی در چنین موردی، تنها ادلهی عقلی و علمی محض کارساز نیست بلکه با ضمیمه شدن شهود عینی و حسی، این مرحله از ادراک برای انسان حاصل می شود. نکتهی بسیار مهمی که در این مورد قابل توجه است و علامه به زیبایی به آن اشاره می کند آنکه: وجود طورات مخالف با عقائد دینی، همیشه منافی با ایمان و تصدیق آنها ندارند بلکه تنها اثر اینگونه خطورات قلبی آزار روح و روان انسان و سلب آرامش و قرار از او می باشد. [2]
1. برای رسیدن به اطمینان قلبی ـ یعنی بالاترین مرحلهی شناخت - باید مسئله مورد نظر شهود شود که در مسائل حسی و تجربی، شهود حسی و مادی، این اطمینان خاطر فراهم می شود و در مسائل مربوط به ماوراء حس و تجربه، رسیدن به مرحلهی والای شهود باطنی؛ که این مرحلهی از ادراک، مختص اولیای الهی می باشد و کمتر کسی به این درجه از معرفت دست می یابد.
در ماجرای زنده کردن پرندگان توسط حضرت ابراهیم علیه السّلام وقتی حضرت از خداوند متعال درخواست می کند چگونگی زنده کردن مردگان را به او نشان دهد، خداوند خطاب به او می فرماید: "اولم تؤمن" آیا ایمان نیاورده ای، و حضرت در پاسخ می گوید: "بلی ولکن لیطمئن قلبی" [1] ایمان آورده ام اما می خواهم قلبم مطمئن شود پیداست برای دست یافتن به اطمینان قلبی در چنین موردی، تنها ادلهی عقلی و علمی محض کارساز نیست بلکه با ضمیمه شدن شهود عینی و حسی، این مرحله از ادراک برای انسان حاصل می شود. نکتهی بسیار مهمی که در این مورد قابل توجه است و علامه به زیبایی به آن اشاره می کند آنکه: وجود طورات مخالف با عقائد دینی، همیشه منافی با ایمان و تصدیق آنها ندارند بلکه تنها اثر اینگونه خطورات قلبی آزار روح و روان انسان و سلب آرامش و قرار از او می باشد. [2]