♦✿♦ منجی دوازدهـــم، روح حـــج ♦✿♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

14 - تولیت کعبه و اقدامات خاتم الاولیاء (عج)
قیام برای تطهیر کعبه و نجات آن از دست اشرار، آیین ابراهیمی است; زیرا، خداوند می فرماید: «وعهدنا الی ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتی (107) » ; و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه ام را پاک و پاکیزه کنید .

گفتنی است، تولیت این بنای توحید تا زمان خلیل خزاعی، به دست قبیله ی خزاعه بود و او پس از خود، آن را به دخترش سپرد و تحت تولیت «قصی بن کلاب » در آمد . او، کلیدداری کعبه را به مردی از قبیله ی خزاعه به نام «ابو غبشان » واگذاشت و «ابوغبشان » این افتخار را در برابر یک شتر و یک مشک شراب به «قصی بن کلاب » فروخت . مثل معروف «اخسر من صفقة ابی غبشان » از این قضیه برگرفته شده است . (108) و این تولیت، درگذر زمان، به دست افراد نالایقی سپرده شد که نمونه ی بارز آن را نعمانی در الغیبه ی خود چنین نقل می کند:

سدیر صیرفی از مردی از اهل جزیره، نقل می کند که او، کنیزی را به نذر، بر خویشتن واجب کرده بود که به خانه ی خدا دهد (یعنی نذر خانه ی خدا کرده بود). او را به مکه آورد . آن شخص گوید: من، پرده داران خانه را ملاقات کردم و ایشان را از آن کنیز آگاه ساختم و برای هر کسی از ایشان موضوع را بیان می کردم، می گفت: «او را نزد من بیاور که خدا نذرت را خواهد پذیرفت .» .

پس وحشت شدیدی از این موضوع به من راه یافت . لذا ماجرا را به یکی از یاران که اهل مکه بود گفتم . او به من گفت: «آیا از من می پذیری؟» . گفتم: «آری .» . گفت: «بنگر به مردی که رو به روی حجر الاسود نشسته است و مردانی گرد اویند . او، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (امام باقر) (علیه السلام) است . نزد او برو و او را از این امر آگاه کن . ببین به توجه می گوید .» .

نزد او رفتم . گفتم: «خدا، تو را رحمت کند! من مردی از اهل جزیره ام و همراه من کنیزی است که در سوگندی که بر عهده ی من بود، او را نذر خانه ی خدا کرده ام و اکنون او را آورده ام و این جریان را به پرده داران نیز گفته ام و همه می گویند، کنیز را به ما بده، خداوند نذرت را قبول می کند، و من ناراحت هستم .» .

حضرت فرمود: «ای بنده ی خدا! همانا، خانه، نه چیزی می خورد و نه می آشامد . کنیز خود را بفروش و جست و جو کن و به همشهریان ات که به زیارت این خانه آمده اند، نگاه کن . هر که از ایشان، خرجی اش تمام شده، آن مبلغ را به او بده .» .

من نیز همان کار را کردم . بعد از آن، هر کدام از پرده داران را ملاقات می کردم، می گفت: «کنیز را چه کردی؟» . آنان را به فرمایش امام (ع) مطلع کردم . آنان به من گفتند: «او، مردی دروغ گو و ناآگاه است که نمی داند چه می گوید . . .» !

من حرف آنان را به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم . آن حضرت (علیه السلام) فرمود: «تو، سخن آنان را به من گفتی . آیا سخن مرا نیز به ایشان خواهی گفت؟» . عرض کردم: «آری .» . فرمود: «به ایشان بگو: ابوجعفر به شما پیغام داد، چه گونه خواهید بود اگر دست ها و پاهایتان بریده شود و در کعبه آویخته گردد، سپس به شما گفته شود: "فریاد کنید که ما دزدان کعبه ایم؟ "» .

پس هنگامی که خواستم برخیزم، فرمود: «البته، من، خودم، آن کار را نمی کنم، بلکه آن را مردی از خاندان من انجام خواهد داد .» (109)

امام صادق (علیه السلام) در این خصوص می فرمایند:

اما ان قائمنا لوقدقام لقد اخذهم فقطع ایدیهم وطاف بهم وقال: «هولاء سراق الله (110) » ; وقتی قائم ما قیام کند، ایشان را بگیرد و دستان شان را قطع کند و به خواری، در کوی و برزن بگرداند و بگوید: «اینان، دزدانی هستند که از خدا می دزدند .» .

در روایت دیگری می فرمایند: «. . . وقطع ایدی بنی شیبة السراق وعلقها علی الکعبه; (111) دستان طایفه بنی شیبة را که از دزدان کعبه هستند، قطع می کند و بر کعبه می آویزد .» .

گفتنی است که در عصر ظهور، سارقان کعبه که در زمان امام صادق (علیه السلام) می زیستند، زنده نیستند، لذا شاید اینان، از افراد خطاکاری باشند که در زمان رجعت، به دنیا باز گردند .

بنا بر احتمال قوی تر کسانی که در عصر ظهور به کردار ناشایست آنان راضی و خشنود باشند، مشمول این حکم قرار گیرند; زیرا، این قضیه در روایت امام رضا (علیه السلام) بعد از پرسش و پاسخ هروی از امام (علیه السلام) درباره ی علت به کیفر رسیدن بازماندگان قاتلان امام حسین (علیه السلام) مطرح شده است که به فرموده ی امام هشتم، گویای این حقیقت است که هر کس از چیزی خشنود باشد، مانند آن است که آن کار را انجام داده باشد . اگر مردی در مشرق کشته شود و مرد دیگری در مغرب به کشته شدن او خشنود باشد، نزد خداوند شریک گناه قاتل است .» .

هروی در ادامه می پرسد: «بای شی ء یبدا القائم منکم اذا قام؟» . قال: «یبدا ببنی شیبة فیقطع ایدیهم لانهم سراق بیت الله عزوجل (112) . » ; قائم شما از چه طایفه ای شروع می کند؟ فرمود: «از بنی شیبه شروع می کند . دست های آنان را قطع می کند; زیرا آنان دزدان خانه ی خدا در مکه ی معظمه هستند .» .

بنابراین، همه جای جهان امن می شود، خصوصا این اماکن مقدس و راه هایی که به آن ختم می شود .

15 - امام زمان (عج) و امنیت حرم
یکی دیگر از بهره های حرم، امنیتی است که در دولت کریمه ی امام زمان (عج) بر آن سایه می افکند .

امام صادق (علیه السلام) پس از توبیخ و مؤاخذه ی ابوحنیفه به خاطر انحراف علمی و برداشت های ناقص اش، از او می پرسد: «منظور از «سیروا فیها لیالی وایاما آمنین » چیست؟» . ابوحنیفه گفت: «گویا، مراد، پیمودن فاصله ی میان مکه و مدینه باشد .» .

امام (علیه السلام) پاسخ نقضی به او داد و فرمود: «پس رهزنی هایی که میان مکه و مدینه صورت می گیرد، چیست؟» . ابوحنیفه، عاجزانه ساکت شد .

آن گاه امام (علیه السلام) فرمود: «مراد خداوند از «ومن دخله کان آمنا» کدام نقطه از زمین است؟» . ابوحنیفه گفت: «مراد، کعبه است » .

امام (علیه السلام) فرمود: «پس چه گونه برای ابن زبیر که در کعبه متحصن شده بود، آن گاه که حجاج کعبه را به منجنیق بست و ویران کرد و او را گرفت و کشت، امن نبود؟» . او، ساکت مانده بود .

آن گاه ابوبکر حضرمی به امام صادق (علیه السلام) عرض کرده: «جواب این دو سوال چیست؟» . آن حضرت فرمود: «هنگامی که قائم آل محمد (عج) ظهور کند، همه ی این راه ها امن خواهد شد و هر کس با او بیعت کند و در جمع سپاهیان او در آید، در امان خواهد بود .» . (113)

بنابراین، بر زائران محترم، بایسته است که در این نکات دقت کنند و مهم ترین وظیفه ای که در این سفر بر عهده دارند، انجام دهند .

حرف آخر
مرحوم آیة الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی، در بیان وظایف انسان ها نسبت به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در این خصوص می نویسد:

«حج رفتن به نیابت از آن حضرت و فرستادن نائب که از طرف آن جناب حج انجام بدهد و طواف بیت الله الحرام به نیابت از او و نائب ساختن دیگری تا از طرف آن حضرت طواف کند . این کار، میان شیعیان، در روزگار قدیم، متداول و مرسوم بود، و چندین روایت در استحباب این امر وارد شده است . نیز زیارت مشاهد رسول خدا و ائمه ی معصوم (:S (31):) به نیابت از مولایمان صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و گرفتن نائب به این جهت، علاوه بر استحباب، از وظایف منتظران است . (114)
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: montazer

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
منابع:

1) نغمه های ولایت، سید رضا مؤید، ص 271 .

2) امام صادق (علیه السلام) : «لیس شی افضل من الحج الا الصلاة و فی الحج هنا صلاة » .(وسائل الشیعة، ج 8، ص 77، ح 2).

3) جواهر الکلام، ج 17، ص 214 .

4) علل الشرایع کتاب الحج، ص 399; کتاب من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 159 .

5) حج: 27 .

6) بقره: 125 .

7) امام جعفر صادق (علیه السلام) «بنی الاسلام علی خمس: علی الصلاة والزکاة والصوم والحج والولایة و لم یناد بشی ء کما نودی بالولایة » .(اصول کافی، ج 2، ص 21). در روایت دیگری، زراره، از امام صادق (علیه السلام) می پرسد: «ای شی ء من ذالک افضل؟» . فقال: «الولایة افضل; لانها مفتاحهن، والوالی هو الدلیل علیهن . . .» .(وسائل الشیعة، ج 1، ب 1، ح 2). لذا هشتمین حجت خدا، امام رضا (علیه السلام) در بیان مقامات امامت، اشاره ای به این مطلب می کند و می فرماید «. . . بالامام تمام . . . الحج; تمامیت حج به وسیله ی امام است .» .(کافی، باب نادر جامع فی فضل الامام وصفاته، ج 1، ص 256، ح 1).

8) جواهرالکلام، ج 17، ص 214 .

9) امام صادق (علیه السلام) : «. . . ما یعدله شی ء . . .» (وسائل الشیعة، ج 8، ص 78، ح 7 و ص 77، ح 3).

10) مستدرک الوسائل، ج 8 ، باب 24، ح 22 .

11) امام صادق (علیه السلام) : «. . . اما لو ان رجلا قام لیله و صام نهاره و تصدق بجمیع ماله و حج جمیع دهره و لم یعرف ولایة ولی الله فیوالیه و یکون جمیع اعماله بدلالته الیه . ما کان له علی الله جل و عز فی ثوابه و لا کان من اهل الایمان . . .» .(اصول کافی، ج 2، ص 23) .

فقیه و محدث عالی مقام، شیخ حر عاملی (رحمة الله علیه) در وسائل الشیعة، بابی را تحت همین عنوان قرار داده است: «باب بطلان العبادة بدون ولایة الائمة (:S (31):)، و اعتقاد امامتهم » ، (ج 1، ص 118، ب 29) و در آخر می فرمایند: «والاحادیث فی ذالک کثیرة جدا» .

12) امام باقر (علیه السلام) : «بنی الاسلام علی خمس . . . فجعل فی اربع منها رخصة و لم یجعل فی الولایة رخصة . . . و من لم یکن عنده مال فلیس علیه حج و من کان مریضا، صلی قاعدا وافطر شهر رمضان . والولایة صحیحا کان او مریضا، او ذا مال او لامال له فهی لازمة .» .(خصال، باب پنج گانه، ح 21; وسائل الشیعة، ج 1، ب 1، ح 24). در حقیقت، همان طوری که امام صادق (علیه السلام) فرمودند، آغاز و انجام حج و سایر عبادات، معرفت به ولایت است: «. . . فاتحة ذالک کله معرفتنا و خاتمته معرفتنا .» .(بحارالانوار، ج 27، ص 202).

13) النظر الی الکعبة العبادة; (وسائل الشیعة، ج 9، ص 364).

14) بحارالانوار، ج 3، ص 7; صهبای حج، آیة الله جوادی آملی، ص 240 - 241 .

15) وسائل الشیعة، ج 9، ص 364 .

16) وسائل الشیعة، ج 9، ص 349 .

17) صهبای حج، ص 241 .

18) توبه: 19 .

19) برای اطلاع بیش تر درباره ی این فضیلت و مشخصات مدارک اهل سنت، به کتاب احقاق الحق، ج 3، ص 122 - 127 مراجعه شود .

20) مستدرک الوسائل، ج 10، ص 166 .

21) ر . ک: بحارالانوار، ج 46، ص 261; مناقب، ج 4، ص 234 و 235; صهبای حج، ص 335 - 341 .

22) در این زمینه، روایات گوناگونی وارد شده است که به برخی اشاره می شود:

الف) ولادت حضرت اسماعیل (علیه السلام) در سن پیری حضرت ابراهیم و بردن او و مادرش به سرزمین مکه، (بحارالانوار، ج 12، ص 113).

ب) ماموریت ذبح اسماعیل (علیه السلام). (مجمع البیان، ج 1، ص 200 . البته در روایت دیگری آمده است که حضرت ابراهیم (علیه السلام) پس از رسیدن به مقام امامت، ماموریت ذبح را دریافت می کند .(بحارالانوار، ج 12، ص 125).

ج) بنای کعبه و انجام دادن مناسک حج .(مجمع البیان، ج 1، ص 200 . ر . ک: مجله ی میقات حج، ش 32، ص 197، مقاله ی آقای سیدجواد ورعی، پیوند حج با امامت و ولایت).

23) بقره: 124 .

24) امام باقر (علیه السلام) : . . . والقائم یومئذ بمکة، عند الکعبة مستجیرا بها یقول: «. . . و من حاجنی فی ابراهیم فانا اولی الناس بابراهیم .. . . (بحارالانوار، ج 52، ص 305).

25) جنة الماوی، آیة الله کاشف الغطاء، ص 305 ; کرامات معصومیه، علی اکبر مهدی پور، ص 5 .

26) ر . ک: مروج الذهب، ج 2، ص 349 ; شرح الشفاء، ج 1، ص 151 .

27) مستدرک حاکم، ج 3، ص 483 .

28) شرح قصیده ی عبدالباقی افندی، ص 15، (به نقل از فروغ ولایت، ص 35).

29) کعبه ای که ارکان آن به دست آدم صفی الله، و قواعد آن توسط قهرمان توحید، ابراهیم خلیل الله، مستحکم گردید، به خاطر مادر امام، دیوارش شکافته می شود و ولی خدا در خانه ی خدا متولد می شود، چرا که ارزش هر چیزی به پایه ها و ارکان آن است . و ائمه (:S (31):) در زیارت جامعه به «ارکان البلاد» معرفی شده اند . لذا رکن کعبه و مکه امام است و رکن عالم موجود در این عصر، حضرت مهدی (علیه السلام) است که امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «لوبقیت الارض بغیر امام لساخت، (کافی، کتاب الحجة باب ان الارض لاتخلوا من حجة).

30) مسند، احمد بن حنبل، ج 1، ص 136، ح 645 ; جامع الاحادیث، ج 16، ص 272، ح 7927 ; المصنف، ج 8 ، ص 534 ، ح 9 و .. . (به نقل از الغدیر، ج 7، ص 10 - 13).

31) ر . ک: مسند، احمد بن حنبل، طبع مصر، ج 1، ص 150، 231، و ج 3، ص 212; خصائص نسایی، ص 28; تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص 322 ; جامع الاصول، ج 9، ص 475 .

32) امام باقر (علیه السلام) می فرماید: که امام علی (علیه السلام) این چنین خطبه خواند: لایطوفن بالبیت عریان و لایحجن البیت مشرک . . .» .(مجمع البیان، ذیل آیه ی 3 سوره ی برائت).

33) الاحتجاج، ج 2، ص 133 - 135: «حج رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) من المدینة و قد بلغ جمیع الشرایع قومه غیرالحج والولایة، فاتاه جبرئیل (علیه السلام) فقال له: یا محمد! ان الله جل اسمه یقرؤک السلام و یقول لک: «. . . "فریضة الحج و فریضة الولایة والخلافة من بعدک; فانی لم اخل ارضی من حجة و لن اخیلها ابدا" . . .» .

34) عوالی اللئالی، ج 1، ص 197 .

35) همان، ص 215 .

36) مائده: 67 .

37) ر . ک: الغدیر، ج 1، ص 9 به بعد .

38) مائده: 3 .

39) حج، محسن قرائتی، ص 74 (با اندکی تغییر و تصرف).

40) گردی از رهگذر دوست، مهندس علی اصغر یونسیان، ص 362 .

41) اگرچه روزه ی آن روز مستحب است، لکن اگر روزه گرفتن آن روز موجب ضعف شود، آن گونه که انسان نتواند دعاهای این روز را بخواند، خواندن دعا بر روزه گرفتن مقدم است .(بحارالانوار، ج 94، ص 123 و 124).

42) خداوند به خاطر اشک و دعای زائران بر فرشتگان مباهات می کند (کنزالعمال، ج 5، ص 13). امام باقر (علیه السلام) از ظهر تا غروب عرفه، دو دست خود را به سوی آسمان بالا می برد و دعا می کرد (مستدرک الوسائل، ج 2، ص 164).

43) صحیفه ی سجادیه، دعای 47: «اللهم! انک ایدت دینک فی کل اوان بامام اقمته علما لعبادک . . .» .

44) اصول کافی، کتاب الحجة، باب فی الغیبة، ح 5 .

45) بحارالانوار، ج 26، ص 281 .

46) آل عمران: 97 .

47) تفسیر عیاشی، ج 1، ص 190: «. . . یدخله المرجی والقدری والحروری والزندیق الذی لایؤمن بالله و من دخله و هو عارف بحقنا کما هو عارف له خرج من ذنوبه و کفی هم الدنیا و الآخرة .» .

48) کافی، ج 4، ص 549 .

49) کافی، ج 1، ص 392، ح 1 ; تفسیر عیاشی، ج 2، ص 234، ح 43: «هکذا کانوا یطوفون فی الجاهلیة . انما امروا ان یطوفوا بها ثم ینفروا الینا فیعلمونا ولایتهم و یعرضوا علینا نصرتهم .» .

50) ابراهیم: 37 .

51) بحارالانوار، ج 24، ص 237 . از این که مرحوم کلینی، بابی را به نام «باب ان الواجب علی الناس بعد ما یقضون مناسکهم ان یاتوا الامام فیسالوه عن معالم دینهم و یعلموه ولایتهم و مودتهم له » آورده، فهمیده می شود، رفتن نزد امام (علیه السلام)، واجب است .(کافی، ج 1، ص 455، باب 96).

52) حج: 27 .

53) کافی، ج 4، ص 549، ح 1; من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 558 ، ح 3139 ; وسائل الشیعة، ج 10، ص 252: «انما امرالناس ان یاتوا هذه الاحجار فیطوفوا بها ثم یاتونا فیخبرونا بولایتهم و یعرضوا علینا نصرهم .» . در روایتی دیگر سدیر می گوید: در حالی که امام باقر (علیه السلام) به خانه ی خدا وارد می شد و من بیرون می آمدم، دست مرا گرفت، سپس رو به کعبه کرد و فرمود: «ای سدیر! همانا مردم مامور شده اند که نزد این سنگ ها آمده، طواف کنند، سپس نزد ما آیند و همبستگی و ولایت شان را به ما اعلام کنند .» .(کافی، ج 1، ص 392، ح 3).

54) نهج البلاغه، خ 3 .

55) تفسیر المیزان، ج 3، ص 363 .

56) تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 491 .

57) سیمای مهدی موعود . . . ، محمد نعیمی، ص 364 .

58) بقره: 196 .

59) وسائل الشیعة، ج 10، ص 254; بحارالانوار، ج 96، ص 374 .

60) بحارالانوار، ج 96، ص 374 .

61) کافی، ج 4، ص 549 .

62) حج: 29 .

63) کافی، ج 4، ص 549: «. . . ان للقرآن ظاهرا و باطنا و من یحتمل ما یحتمل ذریح » .

64) کلیات دیوان الهی قمشه ای، بخش اسرار حج، ص 956 .

65) در این رابطه ر . ک: بحارالانوار، ج 2، ص 287 .

66) کتاب من لایحضره الفقیه، باب من اراد الکعبه بسوء، ج 2، ص 248 و 249; وافی، ج 12، ص 52 .

67) انبیاء: 30 .

68) انفال: 24 .

69) حج، محسن قرائتی، ص 73 (با اندکی تصرف و تغییر).

70) صبوری اصفهانی، سیمای مهدی موعود (علیه السلام) در آیینه ی شعر فارسی، ص 363 .

71) مفاتیح الجنان، دعای عهد .

72) نوای فراق، ص 262 . اگر عاشقی عازم خانه خدا باشد و بخواهد در شهر و دیار خود این غزل را با مولایش (عج) زمزمه کند، لازم است کلمات «این جا» را به «می روم آن جا» و کلمه «این » را در بیت آخر به «آن » تبدیل کند .

73) اصول کافی، ج 1، ص 337 ; کمال الدین، باب 33، ج 2، ص 23 .

74) بحارالانوار، ج 52، ص 32 ; کمال الدین، ج 2، ص 442، باب 43 . مرحوم محقق خویی (رحمة الله علیه)، «حسن بن وجنای نصیبی » را در معجم رجال الحدیث، ج 5 ، ص 130، ضمن ذکر این واقعه، وی را توثیق کرده است .

75) کتاب من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 520; کمال الدین، ج 2، ص 440 .

76) کمال الدین، ج 2، ص 440 ; بحارالانوار، ج 52، ص 30 ; وسائل الشیعة، ج 9، ص 360 .

77) بحارالانوار، ج 52 ، ص 152 .

78) دلائل الامامة، ص 296; بحارالانوار، ج 52، ص 9; منتهی الآمال، ج 2، ص 439 .

79) نغمه ی انس، علی اصغر یونسیان (ملتجی)، ص 100 .

80) کرامات صالحین، شریف رازی، ص 91 (به نقل از دیدار با امام زمان در مکه و مدینه، ص 98).

81) خلوت گاه راز، حبیب الله چایچیان (حسان)، ص 278 .

82) ارشاد، شیخ مفید، ص 680 ; بحارالانوار، ج 52، ص 60 .

83) توبه: 3 .

84) تفسیر عیاشی، ج 2، ص 76، ح 15 .

85) بحارالانوار، ج 51، ص 59 .

86) همان، ج 52، ص 305 . در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «اذا اذن الله عزوجل للقائم فی الخروج صعد المنبر و دعا الناس الی نفسه وناشد هم بالله ودعاهم الی حقه . . .» .(بحارالانوار، ج 52، ص 337).

87) بحارالانوار، ج 52، ص 333 ; الغیبة، طوسی، ص 284; (به نقل از روزگار رهایی، ج 1، ص 425).

88) امام باقر (علیه السلام) می فرماید: (کانی بالقائم . . . بین الرکن والمقام بین یدیه جبرئیل (علیه السلام) ینادی البیعة لله » . بحارالانوار، ج 52، ص 290 .

89) کافی، ج 4، ص 185 .

90) بحارالانوار، ج 45، ص 138 .

91) مائده: 97 .

92) وسائل الشیعه، ج 8، ص 14 .

93) نهج البلاغه، خ 1، ص 45: «. . . جعله سبحانه و تعالی للاسلام علما وللعائذین حرما . . .» .

94) پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) : «یحج اغنیاء امتی للنزهة ویحج اوسطها للتجارة ویحج فقراؤها للریاء و سمعة » .(روزگار رهایی، ج 2، ص 794).

95) امام باقر (علیه السلام) : «فاذا فعلوا ذالک منعوا من الحج ثلاث سنین . . .» .(روزگار رهایی، ج 2، ص 917). نیز در این زمینه به صفحات 804 ، 810 ، 811 ، 913 ، 918 ، 1128 مراجعه کنید .

96) پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) : «. . . وعلامته ان ینهب الحاج . . .» .(روزگار رهایی، ج 2، ص 865). نیز مراجعه شود به ص 904 و 921 .

97) ر . ک: پیدای پنهان، پورسید آقایی، ص 35 .

98) کافی، ج 4، ص 427; کتاب من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 161; بحار الانوار، ج 52 ، ص 374 .

99) ارشاد، ص 705; الغیبة، طوسی ص 297; الغبیة، نعمانی، ص 171; اعلام الوری، ص 431; کشف الغمة، ج 3، ص 255; اثبات الهداة، ج 3، ص 516; بحارالانوار، ج 52، ص 332 .

100) بحارالانوار، ج 52، ص 338 .

101) واژه «حزوره » بر وزن «قسوره » نام مکانی میان صفا و مروه است، کافی، ج 4، ص 539 .

102) کافی، ج 4، ص 210، باب فضل الصلاة فی المسجد الحرام .

103) کافی، ج 4، ص 210، ح 12 .

104) تهذیب، ج 5، ص 453، ح 1584 .

105) وافی، چاپ قدیم، ج 2، جزء 8، ص 28، باب حج ابراهیم .

106) امام مهدی از ولادت تا ظهور، ص 666 .

107) بقره: 125 .

108) تفسیر المیزان، ج 3، ص 363 ; صهبای حج، ص 127 .

109) الغیبة، نعمانی، باب 13، ص 332، ح 25 .

110) وسائل الشیعه، ج 9، ص 355 .

111) ارشاد، ص 705; بحارالانوار، ج 52 ، ص 332 .

112) علل الشرایع، ج 1، ص 219; عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 273; بحارالانوار، ج 52، ص 313; اثبات الهداة، ج 3، ص 455 .

113) بحارالانوار، ج 2، ص 292 - 294: «سیروا فیها لیالی وایاما آمنین » مع قائمنا اهل البیت . واما قوله تعالی «من دخله کان آمنا» فمن بایعه ودخل معه و مسح علی یده ودخل فی عقد اصحابه کان آمنا .» .

114) مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (عج)، ج 2، ص 310 - 318 (با تلخیص).
 
بالا