14 - تولیت کعبه و اقدامات خاتم الاولیاء (عج)
قیام برای تطهیر کعبه و نجات آن از دست اشرار، آیین ابراهیمی است; زیرا، خداوند می فرماید: «وعهدنا الی ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتی (107) » ; و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه ام را پاک و پاکیزه کنید .
گفتنی است، تولیت این بنای توحید تا زمان خلیل خزاعی، به دست قبیله ی خزاعه بود و او پس از خود، آن را به دخترش سپرد و تحت تولیت «قصی بن کلاب » در آمد . او، کلیدداری کعبه را به مردی از قبیله ی خزاعه به نام «ابو غبشان » واگذاشت و «ابوغبشان » این افتخار را در برابر یک شتر و یک مشک شراب به «قصی بن کلاب » فروخت . مثل معروف «اخسر من صفقة ابی غبشان » از این قضیه برگرفته شده است . (108) و این تولیت، درگذر زمان، به دست افراد نالایقی سپرده شد که نمونه ی بارز آن را نعمانی در الغیبه ی خود چنین نقل می کند:
سدیر صیرفی از مردی از اهل جزیره، نقل می کند که او، کنیزی را به نذر، بر خویشتن واجب کرده بود که به خانه ی خدا دهد (یعنی نذر خانه ی خدا کرده بود). او را به مکه آورد . آن شخص گوید: من، پرده داران خانه را ملاقات کردم و ایشان را از آن کنیز آگاه ساختم و برای هر کسی از ایشان موضوع را بیان می کردم، می گفت: «او را نزد من بیاور که خدا نذرت را خواهد پذیرفت .» .
پس وحشت شدیدی از این موضوع به من راه یافت . لذا ماجرا را به یکی از یاران که اهل مکه بود گفتم . او به من گفت: «آیا از من می پذیری؟» . گفتم: «آری .» . گفت: «بنگر به مردی که رو به روی حجر الاسود نشسته است و مردانی گرد اویند . او، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (امام باقر) (علیه السلام) است . نزد او برو و او را از این امر آگاه کن . ببین به توجه می گوید .» .
نزد او رفتم . گفتم: «خدا، تو را رحمت کند! من مردی از اهل جزیره ام و همراه من کنیزی است که در سوگندی که بر عهده ی من بود، او را نذر خانه ی خدا کرده ام و اکنون او را آورده ام و این جریان را به پرده داران نیز گفته ام و همه می گویند، کنیز را به ما بده، خداوند نذرت را قبول می کند، و من ناراحت هستم .» .
حضرت فرمود: «ای بنده ی خدا! همانا، خانه، نه چیزی می خورد و نه می آشامد . کنیز خود را بفروش و جست و جو کن و به همشهریان ات که به زیارت این خانه آمده اند، نگاه کن . هر که از ایشان، خرجی اش تمام شده، آن مبلغ را به او بده .» .
من نیز همان کار را کردم . بعد از آن، هر کدام از پرده داران را ملاقات می کردم، می گفت: «کنیز را چه کردی؟» . آنان را به فرمایش امام (ع) مطلع کردم . آنان به من گفتند: «او، مردی دروغ گو و ناآگاه است که نمی داند چه می گوید . . .» !
من حرف آنان را به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم . آن حضرت (علیه السلام) فرمود: «تو، سخن آنان را به من گفتی . آیا سخن مرا نیز به ایشان خواهی گفت؟» . عرض کردم: «آری .» . فرمود: «به ایشان بگو: ابوجعفر به شما پیغام داد، چه گونه خواهید بود اگر دست ها و پاهایتان بریده شود و در کعبه آویخته گردد، سپس به شما گفته شود: "فریاد کنید که ما دزدان کعبه ایم؟ "» .
پس هنگامی که خواستم برخیزم، فرمود: «البته، من، خودم، آن کار را نمی کنم، بلکه آن را مردی از خاندان من انجام خواهد داد .» (109)
امام صادق (علیه السلام) در این خصوص می فرمایند:
اما ان قائمنا لوقدقام لقد اخذهم فقطع ایدیهم وطاف بهم وقال: «هولاء سراق الله (110) » ; وقتی قائم ما قیام کند، ایشان را بگیرد و دستان شان را قطع کند و به خواری، در کوی و برزن بگرداند و بگوید: «اینان، دزدانی هستند که از خدا می دزدند .» .
در روایت دیگری می فرمایند: «. . . وقطع ایدی بنی شیبة السراق وعلقها علی الکعبه; (111) دستان طایفه بنی شیبة را که از دزدان کعبه هستند، قطع می کند و بر کعبه می آویزد .» .
گفتنی است که در عصر ظهور، سارقان کعبه که در زمان امام صادق (علیه السلام) می زیستند، زنده نیستند، لذا شاید اینان، از افراد خطاکاری باشند که در زمان رجعت، به دنیا باز گردند .
بنا بر احتمال قوی تر کسانی که در عصر ظهور به کردار ناشایست آنان راضی و خشنود باشند، مشمول این حکم قرار گیرند; زیرا، این قضیه در روایت امام رضا (علیه السلام) بعد از پرسش و پاسخ هروی از امام (علیه السلام) درباره ی علت به کیفر رسیدن بازماندگان قاتلان امام حسین (علیه السلام) مطرح شده است که به فرموده ی امام هشتم، گویای این حقیقت است که هر کس از چیزی خشنود باشد، مانند آن است که آن کار را انجام داده باشد . اگر مردی در مشرق کشته شود و مرد دیگری در مغرب به کشته شدن او خشنود باشد، نزد خداوند شریک گناه قاتل است .» .
هروی در ادامه می پرسد: «بای شی ء یبدا القائم منکم اذا قام؟» . قال: «یبدا ببنی شیبة فیقطع ایدیهم لانهم سراق بیت الله عزوجل (112) . » ; قائم شما از چه طایفه ای شروع می کند؟ فرمود: «از بنی شیبه شروع می کند . دست های آنان را قطع می کند; زیرا آنان دزدان خانه ی خدا در مکه ی معظمه هستند .» .
بنابراین، همه جای جهان امن می شود، خصوصا این اماکن مقدس و راه هایی که به آن ختم می شود .
15 - امام زمان (عج) و امنیت حرم
یکی دیگر از بهره های حرم، امنیتی است که در دولت کریمه ی امام زمان (عج) بر آن سایه می افکند .
امام صادق (علیه السلام) پس از توبیخ و مؤاخذه ی ابوحنیفه به خاطر انحراف علمی و برداشت های ناقص اش، از او می پرسد: «منظور از «سیروا فیها لیالی وایاما آمنین » چیست؟» . ابوحنیفه گفت: «گویا، مراد، پیمودن فاصله ی میان مکه و مدینه باشد .» .
امام (علیه السلام) پاسخ نقضی به او داد و فرمود: «پس رهزنی هایی که میان مکه و مدینه صورت می گیرد، چیست؟» . ابوحنیفه، عاجزانه ساکت شد .
آن گاه امام (علیه السلام) فرمود: «مراد خداوند از «ومن دخله کان آمنا» کدام نقطه از زمین است؟» . ابوحنیفه گفت: «مراد، کعبه است » .
امام (علیه السلام) فرمود: «پس چه گونه برای ابن زبیر که در کعبه متحصن شده بود، آن گاه که حجاج کعبه را به منجنیق بست و ویران کرد و او را گرفت و کشت، امن نبود؟» . او، ساکت مانده بود .
آن گاه ابوبکر حضرمی به امام صادق (علیه السلام) عرض کرده: «جواب این دو سوال چیست؟» . آن حضرت فرمود: «هنگامی که قائم آل محمد (عج) ظهور کند، همه ی این راه ها امن خواهد شد و هر کس با او بیعت کند و در جمع سپاهیان او در آید، در امان خواهد بود .» . (113)
بنابراین، بر زائران محترم، بایسته است که در این نکات دقت کنند و مهم ترین وظیفه ای که در این سفر بر عهده دارند، انجام دهند .
حرف آخر
مرحوم آیة الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی، در بیان وظایف انسان ها نسبت به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در این خصوص می نویسد:
«حج رفتن به نیابت از آن حضرت و فرستادن نائب که از طرف آن جناب حج انجام بدهد و طواف بیت الله الحرام به نیابت از او و نائب ساختن دیگری تا از طرف آن حضرت طواف کند . این کار، میان شیعیان، در روزگار قدیم، متداول و مرسوم بود، و چندین روایت در استحباب این امر وارد شده است . نیز زیارت مشاهد رسول خدا و ائمه ی معصوم () به نیابت از مولایمان صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و گرفتن نائب به این جهت، علاوه بر استحباب، از وظایف منتظران است . (114)