چگونه گناه نکنیم

Mehrdad M

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
چگونه گناه نکنیم( قسمت اول)
در سلسله نوشتارهای چگونه گناه نکنیم که برگرفته از سخنرانی‎های استاد رائفی‎پور با همین موضوع می‎باشد، برآنیم ضمن بررسی راه‌های حمله شیطان به انسان و تلاش او برای گمراه ساختن بشر از صراط مستقیم، به بررسی راه‎های مقابله با این حمله بپردازیم. لذا از شما دوستان عزیز خواهشمندیم با ارائه نظرات خود، ما را برای رسیدن به اصلی‎ترین هدف این مجموعه که همانان زمینه سازی ظهور حضرت بقیه الله الاعظم (عج) است را یاری نمایید. باشد که در سایه دستان پر برکت ایشان، توفیق خدمت یابیم.


بسم الله الرحمن الرحیم

در آداب و معارف الهی، بر خلاف گفته رایج، انسان جایز الخطا نمی باشد بلکه ممکن الخطاست. یعنی اجازه انجام گناه و خطا را ندارد اما در صورت انجام آن راه توبه و بازگشت به سوی خدای متعال باز بوده و حتی به شرط شناخت عمیق از ضعف خود و ترمیم آن، به درجه ای بالاتر از مقام و مرتبه پیشین خود، دست پیدا می‌کند.

اولین نکته ای که ذکر آن ضروری می باشد این است که خودشناسی اصلی ترین راهکار دوری از گناه می باشد. یعنی انسان با شناخت خود و یافتن بیماری های روحی و اعتقادی خود، می تواند، با امداد الهی، به درمان و اصلاح خود پرداخته و به تدریج، از هرگونه فریفته شدن توسط شیطان جلوگیری نماید. بنابراین، اولین گام برای مبارزه با شیطان، خودشناسی و یافتن راه های نفوذ شیطان به فرد می باشد.

نکته‎ ای که بارها در قرآن و روایات معصومین به آن اشاره شده است، این می باشد که شیطان، ارائه کننده گناه بوده و هیچ کس را مجبور به انجام گناه نگرده است؛ از این روست که اعتراض گناهکاران مبنی بر فریفته شدن توسط شیطان، در روز قیامت از سوی خداوند، پذیرفته نمی باشد.

بر طبق آیات قرآن و احادیث اهل بیت، شیطان، از طریق اتخاذ وسایل و حرکت در مسیرهای مختلف، به انسان حمله می کند و شناخت این راه ها و وسایل، پس از خودشناسی، اصلی‎ترین گام برای مقابله با شیطان می باشد.

وحی:

اولین نوع حمله شیطان به انسان برای به انحراف کشیدن او،« وحی» است. در توضیح باید گفت، همان گونه که وحی الهی وجود داشته و حتی به انسانهای عادی غیر از پیامبران هم القاء گشته که از آن در تعابیر رایج به عنوان «الهام» یاد می گردد، وحی شیطانی نیز، وجود دارد. از این رو در احادیث مطروحه از ائمه معصومین، بر این نکته تاکید شده است که قلب انسان دو گوش دارد گوشی که صحبت شیطان را می شوند و گوشی که شنوای صحبت خداوند رحمن است.

باید توجه داشت، انسان، انتخاب کننده اصلی در شنیدن وحی الهی یا وحی شیطانی می باشد؛ یعنی انسان است که مشخص می کند دل و گوش خود را به صحبت و وحی خدای رحمن بسپارد و یا دل در گروی شیطان قرار دهد.

نکته مهم دیگر این است که ما قادر به خاموش کردن صوت شیطان نیستیم و صدای او تنها با ظهور «حضرت بقیه الله الاعظم » خاموش می‎‌گردد. اما ما می توانیم نفس خود در مسیری تربیت کنیم که از گوش سپردن به شیطان، اجتناب نماید. در غیر این صورت، مطابق با آیات قرآن، انسانی که گوش به وحی شیطان بسپارد، به اولیاء شیطان یعنی کسی که ولایت شیطان را پذیرفته است، بدل خواهد شد.

وحی یعنی ارتباط سریع و پنهانی با منبع وحی، و همان گونه که پیش از این اشاره گردید، برای مقابله با وحی شیطانی باید خودشناس بود، یعنی لازم است انسان تشخیص دهد و این دقت را داشته باشد که دریابد آن چه درون او در حال وقوع است و او را به انجام کاری سوق می دهد از سوی شیطان به او وحی گردیده است.

پس از شناسایی این منبع، انسان می تواند با ذکر و یاد خدا، از شر شیطان و وحی او خلاصی یافته و به درگاه مقدس الهی پناه برد و اعتراف نماید که بدون خدا و پشتیبانی او نمی تواند در مقابله با شیطان موفق گردد.

در طی این مسیر، اهل بیت به عنوان کشتی نجات انسان از دریای متلاطم گناه، اصلی ترین وسیله برای نجات انسان از شر شیطان و هدایت او به سمت خدای متعال می باشند.

نکته ای که ذکر آن ضروری است این می باشد که پس از حمله وحیانی شیطان و شناخت انسان از ضعف خود و مقابله با آن و انجام توبه از ارتکاب گناه، این خودشناسی و توبه اسباب تعالی مقام و مرتبت انسان نزد خداوند را فراهم می آورد؛ از این جهت باید گفت در دستگاه آفرینش الهی، حتی ابلیس ملعون نیز می تواند به عنوان یک فرصت برای فرد مومن تلقی شود که اسباب خودشناسی و تعالی او را فرآهم آورده است.

از این روست که پس از ترک اولی توسط حضرت آدم(ع) و توبه او با استعانت از کلمات الهی، جایگاه و منزلت او نزد خدای متعال افزایش یافت و مطابق آیه 122 سوره طه(گوید ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى) مقام حضرت آدم پس از توبه و ترمیم خود، از پیش از گناه، بالاتر رفت.*

البته این به آن معنا نمی باشد که انسان اجازه انجام گناه را به امید توبه و ارتقای جایگاه داشته باشد بلکه بدین مفهوم است که اگر گناه اسباب خودشناسی فرد را فراهم آورد و باعث شناخت ضعف های او و تلاش برای ترمیم آنها گردد، می تواند اسباب ارتقای جایگاه انسان را فراهم آورد.

ادامه دارد.......

پینوشت:

* دو نکته مورد تاکید: اولا تفاوت بین ترک اولی و انجام گناه باید در نظر گرفته شود و ثانیا معمولا در سیستم تربیتی الهی، گناهی بخشوده می شود که از روی جهل انجام شده باشد و این به آن معناست که کسی نمی‌تواند خدا را بفریبد و با هدف توبه به عنوان سکوی پرش، اقدام به انجام گناه کند.

برگرفته از سخنرانی استاد رائفی پور (سلسله جلسات چگونه گناه نکنیم)


جنبش مصاف
 

Mehrdad M

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
چگونه گناه نکنیم( قسمت دوم)

در این شماره، قصد داریم، به دو روش دیگر شیطان برای گمراه ساختن انسان و دور کردن او از هدف اصلی اشاره نماییم.


بسم الله الرحمن الرحیم​

در مقاله شماره یک، به یکی از روش‎های اصلی شیطان برای گمراه ساختن انسان یعنی القای وحی شیطانی اشاره کردیم و یادآور شدیم با وجود این که شیطان دشمنی آشکار برای انسان است و بر گمراه ساختن او، قسم یاد کرده است، اما در پازل خداوند تعریف شده و اسباب امتحان بندگان و جداساختن سره از ناسره را فراهم می آورد. در این شماره، قصد داریم، به دو روش دیگر شیطان برای گمراه ساختن انسان و دور کردن او از هدف اصلی اشاره نماییم.

وسوسه

روش دیگر گمراه ساختن انسان توسط شیطان، وسوسه می باشد. وسوسه، صدای بسیار ضعیفی که همراه خود شر می آورد. شیطان وسوسه کننده است و خود انسان، عامل به آن است. در اصل، شیطان با تحریک نفس انسان، به وسوسه آن می‎پردازد. از این روست که برخی، حمله شیطان را قبول ندارند؛ زیرا شیطان به نفس انسان پیشنهاد می‎دهد و برخی گمان می‎کنند این ایده و فکر، از سوی خود آنها بوده و تمایل ایستادگی در برابر خود را ندارند.

بنابراین در مرحله اول باید تشخیص دهیم که یک ایده و یا تفکر که در ذهن ما در حال رشد است، متعلق به ما نیست بلکه از سوی شیطان بوده و باید با آن مقابله کرد.*

از تاکتیک های مبارزه با شیطان برای ترک گناه، خراب کردن پل های پشت سر و از بین بردن اسباب و وسایل ارتکاب گناه می‎باشد. در این حالت است که به تدریج، نفس ما تربیت شده و به جایی می‎رسد که حتی در صورت وجود این ابزار و وسایل، به سمت گناه، حرکت نخواهد کرد.

باید توجه داشت که شیطان با وسوسه نه تنها امر به منکر که نهی از معروف نیز انجام می دهد. وقتی انسان قصد انجام کار نیکی را دارد، شیطان، سعی در بازداشتن انسان از انجام آن کار را دارد و گاهی نیز ممکن است کار نیک دیگری که اجر و پاداش کمتری دارد را به او پیشنهاد ‎دهد؛ یعنی انسان را میان دو خیر مخیر می‎سازد.

در این مرحله، راه تشخیص مسیر صیحیح باز هم توجه به نفس است؛ یعنی بررسی کنیم و ببینیم که نفس ما به کدام یک از آن اعمال تمایل بیشتری دارد و از انجام آن اجتناب کنیم همچنین از خدا بخواهیم که نور اعمال را به ما نشان دهد تا متوجه شویم که کدام عمل، نور بیشتری دارد و انجام آن را انتخاب نماییم.


القای امنیه باطل

بر هر انسانی لازم است که دو نوع هدف در زندگی خود داشته باشد: سؤل و اُمنیه

سؤل اصلی‎ترین هدف و آرزو فرد در زندگی می‎باشد که مسیر اصلی زندگی او را برای رسیدن به آن، ترسیم می‎کند. باید گفت، با وجود این که سؤل اصلی ترین هدف یک انسان در زندگی است اما بسیاری از آن غافل می‎باشند یعنی نمی دانند هدف اصلی آنها از زندگی چه می‎باشد؛ مثل رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی و یا تلاش برای ظهور.

امنیه یعنی اهداف و آروزهای اصلی ما که به اصلی‎ترین آرزو یعنی سؤل ما ختم می شود. برای رسیدن به سؤل، امنیه های مختلف اما مرتبط با هم وجود دارند. باید امنیه آنچنان در راستای سؤل باشد که گویی همان سؤل است.

یکی از کارهای شیطان القای امنیه باطل است یعنی آن را تغییر داده و در فرد شوق دستیابی به یک امر باطل را ایجاد می‎کند.

از این رو بسیاری از افراد، پس از رسیدن به یک خواسته خود که در اصل امنیه ‎ای باطل از سوی شیطان بوده است، متوجه می‎شوند از ابتدا مسیر را اشتباه انتخاب کرده و از اصلی‎ترین هدف یعنی سؤل خود فاصله‎ گرفته‎اند.

باید گفت شیطان از این روش یعنی القای امنیه باطل، حتی در مورد پیامبران نیز، استفاده می‎کند که البته به امر الهی، موثر واقع نمی‎گردد:

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ –حج-52

«و پیش از تو نیز هیچ رسول و پیامبری را نفرستادیم جز آن که هرگاه آرزو می کرد و طرحی برای اهداف رسالت خود می ریخت، شیطان در خواسته اول القای شبهه می کرد اما خدا آن چه را شیطان القا می کرد محو می گردانید سپس خدا آیات خود را استوار می ساخت.»

برای فهم این مطلب که یک امنیه شیطانی است و یا در راستای سؤل ما، قرار دارد، یک راهکار اساسی وجود دارد:

وقتی شوق انجام کاری در یک فرد برای رسیدن به یک امنیه به وجود آمد، باید استشاره کند؛ یعنی با اهل فن آن موضوع خاص مشورت کند و پس از اطلاع کامل پیرامون آن موضوع، به بررسی میزان ارتباط و نزدیکی آن امنیه به سؤل خود بپردازد؛ در این حالت است که فرد متوجه خواهد شد برخی امنیه‎ها شیطانی می‎باشند.

ادامه دارد...



پینوشت:

*باید توجه داشت که حدس بر این مسئله که «فکری که در ذهن ماست، متعلق به خودمان می باشد» دلیلی بر درستی آن نیست و باید نفس اماره و لوامه را نیز در نظر گرفت. از راه های تشخیص درستی و نادرستی یک تصمیم، بررسی آن با اهداف الهی و برنامه الهی است.

برگرفته از سخنرانی استاد رائفی پور (سلسله جلسات چگونه گناه نکنیم)
 

زکریا

کاربر تازه وارد
"منجی دوازدهمی"
أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى‏
اگر انسان به این آیه عمل کنه و خدارا ناظر بر اعمال و کردارش بداند هر گز از او خطایی سر نخواهد زد....از مطالب بسیار بسیار مفیدتون استفاده کردم واز شما متشکرم ...درود خدا بر شما
 

gole yakh

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
سلام
خیلی ساده بگم به نظر من ترس از خدا باعث میشه ادم گناه نکنه
من خودم که این طوری هستم
وقتی ادم احساس کنه یه نفر اون بالا مدام داره نگاهش میکنه حتما از گناه دست بر میداره
 

Mehrdad M

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
چگونه گناه نکنیم؟! ( بخش سوم)
(بسم الله الرحمن الرحیم)

در دو نوشتار پیشین، به سه روش اصلی شیطان برای گمراه ساختن انسان اشاره کردیم؛ در این مقاله، چند راه دیگر نفوذ او را مورد بررسی قرار خواهیم دهیم.





راهزنی و محاصره کامل


مطابق با آیات قرآن، شیطان قسم یاد کرده‎است که انسان‎هایی را که در مسیر صراط مستقیم قرار گیرند را از چهار جهت مورد حمله قرار دهد:

قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِیمَ ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِینَ

(شیطان)گفت: پس به سبب آن که مرا به گمراهی افکندی من هم برای [فریفتن] آنان حتماً بر سر راه راست تو خواهم نشست. آن گاه از پیش رو، از پشت سر و از طرف راست و چپ شان بر آنان می تازم بیشترشان را شکرگزار نخواهی یافت.

از جلو حمله کردن یعنی القای امنیه باطل و آینده را تباه کردن است؛ در این صورت عمر فرد، به بطالت گذشته و ره‎توشه‎ای برای معاد خود، نخواهد داشت.

پشت سر حمله کردن یعنی ایجاد شک و شبهه در مبدا و هدف خلقت و همچینین، جلوگیری از انفاق اموال در راه خداوند و در نتیجه به ارث گذاردن آن برای بازماندگان و وارثان .

شیطان در مورد حمله خود از سمت راست و چپ نمی‎گوید از سمت راست و سمت چپ حمله می‎کنم بلکه تاکید می‎کند که سمت راستی ها و از سمت چپی ها حمله می کنم. مفسرین معتقدند منظور از سمت راستی ها و سمت چپی ها، اعمال سمت راستی و اعمال سمت چپی است.

سمت چپی ها یعنی اعمال بد و گناه. یعنی وادار ساختن انسان به انجام گناه

سمت راستی ها یعنی اعمال خوب و ثواب؛ مثلا فرد صدقه می دهد و این صدقه را با منت گزاردن اثر آن را خراب کرده و حتی مرتکب گناه نیز می‎گردد. در مورد هجوم شیطان از سمت راستی‎ها، اخلاص می‎تواند راهکار مبارزه با شیطان گردد.

القای وعده‎های روزانه و کوتاه مدت

شیطان در مواردی اقدام به دادن وعده‎های روزانه به فرد می‎کند که البته این با امنیه فرق داشته و پایین تر از آن است؛ یعنی ممکن است انسان به جایی برسد که حتی به شیطان اجازه دهد در انجام کوچک‎ترین و پیش پا افتاده‎ترین کارهای او نیز دخالت کند؛ به عنوان نمونه در مقابل کم‎ترین کار خیر او نیز ایستادگی کرده و وعده وقوع نتیجه شر را به او بدهد مثلا اگر بخواهیم صدقه بدهیم وعده فقر می دهد.

تزیین و آراستن امور

یکی از کارهای شیطان، زینت دادن امور باطل برای زیبا جلوه دادن آن و انجام آن توسط انسان است؛ در این حال است که باید به میزان زرق و برق و زیبایی یک عمل توجه کرد. هر عمل و شوقی که بیش از اندازه زیبا جلوه کند و فرد را به سوی خود بکشاند، قبل از اقدام نیازمند بررسی است؛ زیرا عموما این زرق و برق بیش از اندازه کار شیطان است.

تسویل

انسان ممکن است به مرحله‎ای برسد که به شیطان اجازه دخل و تصرف در سؤل یعنی اصلی‎ترین هدف زندگی خود را نیز بدهد. در اینجاست که شیطان، سؤل انسان را امری باطل قرار داده و از این طریق، اسباب گمراهی بیشتر او را فراهم می‎آورد؛ مانند فردی که در کل زندگی خود را در دنیا و برای دنیا، خلاصه کرده‎است.

استزلال
یکی از راه‎های شیطان برای دور ساختن انسان از صراط مستقیم، استزلال یعنی ایجاد تزلزل در او در هنگام انجام اعمال نیک و همچنین مقابله با تصمیمات و اعمال ناشایست است. شیطان این گونه به انسان القا می‎کند که توانایی انجام اعمال خوب و عدم انجام اعمال بد را ندارد. به طور کلی شعار اصلی شیطان «ما نمی توانیم» است؛ این در حالی است که برای فرد مومن، هیچ بن بستی وجود ندارد.


تسویف

تسویف از سوف به معنای فردا می آید. یعنی وقتی انسان قصد انجام کار خیری را داشته باشد، شیطان این‎گونه به او القاء می‎کند که هنوز فرصت هست و می‎تواند آن را در زمان دیگری انجام دهد. این مسئله باعث از دست رفتن بسیاری از فرصت‎ها برای انسان و در نهایت خسران او می‎گردد.

ایجاد نسیان و غفلت

این مورد در اکثر انسان‎ها اتفاق می‎افتد. یعنی فرد قصد انجام کار خیر دارد اما شیطان آن را از یاد او برده و او را دچار نسیان می‎کند. راهکار زمین زدن شیطان برای مقابله با این توطئه ، نوشتن کارها و ثبت آنها برای جلوگیری از فراموشی است. همان لحظه که نوشتن را با تاخیر می اندازیم یعنی مورد حمله شیطان قرار گرفته ایم. ثبت کارها و یادآوری آنها و انجام به موقع آن، باعث ناامیدی شیطان از ایجاد نسیان و غفتلت و فرد می‎گردد.

ادامه دارد....
 

Mehrdad M

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
چگونه گناه نکنیم( قسمت چهارم)

در سه شماره پیشین، به راهکارهای شیطان به عنوان دشمن قسم‎خوره انسان برای فریفتن و گمراه ساختن او از صراط مستقیم، اشاره نمودیم. مواردی که در این شماره مورد بحث قرار خواهیم داد، مربوط به افرادی خواهد بود که به تعبیری از دست رفته و خود را در اختیار شیطان قرار داده‎اند.



بسم الله الرحمن الرحیم

امر کردن
انسان ممکن است در انجام گناه، به جایی برسد که شیطان برای گمراه ساختن او، نیاز به دادن وعده نداشته‎باشد بلکه فرد به عبدی برای شیطان بدل شده و مورد امر و نهی او قرار گیرد. از این روست که قرآن در آیه 169 سوره بقره می‎فرماید : إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ
«او(شیطان) شما را فقط به انواع بدیها و زشتیها دستور مى‏دهد»

استفزاز و اجلاب
استفزاز یعنی بلند کردن و به سرعت به کاری واداشتن و اجلاب یعنی راندن و صیحه زدن با قهر و غضب این کلمه از جلب می‎آید.
یعنی شیطان در قبال برخی افراد، از یک سو با وعده‎های فریبنده آن‎ها را از مسیر خیر دور کرده و به سمت شر، سوق می‎دهد و از سوی دیگر با بستن مسیر خیر، راه بازگشت او را با مشکل رو به رو می‎سازد.


همز
همز از کلمه مِهمیز می‎آید که وسیله است که فرد وقتی سوار مرکب می شود به پاشنه پای خود می بندد و به زیر شکم مرکب زده و و باعث شوک حیوان و حرکت او می شود.

همز، بیشتر در حوزه لسانی است؛ یعنی، گناهانی که انسان از طریق زبان مرتکب شده و باعث شوک و ناراحتی طرف مقابل می‎گردد، همزی از سوی شیطان است. به عنوان نمونه شیطان می‎داند که حساسیت یک فرد، در شنیدن چه صحبت‎هایی است از این رو، در هنگام دعوا، به طرف مقابل القاء می‎کند که دست بر نطقه ضعف‎های او گذارد و از این طریق باعث درگیری دو طرف می‎شود. از این روست که خداوند در آیه 97 سوره مومنون این گونه امر می‎فرماید: «وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ»

نزغ
در عربی راهکار راندن حیوان با چوب را نزغ می گویند. انسان ممکن است به مرحله‎ای برسد که به مرکبی برای شیطان بدل شده و شیطان او را نزغ می‎کند،به او ضربه می‎زند و او را وادار به راندن می‎کند. چنین انسانی مجبور است برای شیطان و مطابق خواسته او حرکت کند.

از این روست که حضرت یوسف درباره اقدام برادران علیه خود تعبیر نزغ را می‎آرود و می‎گوید شیطان میان من و برادرانم نزغ کرد(100، یوسف). برای مقابله با نزغ باید سریع به خدا پناه برد فستعذ بالله گفت.

استحواذ
عرب کشتی گرفتن با الاغ را استحواذ می‎گوید؛ یعنی ممکن است انسان برای شیطان به چهار پایی مبدل شود که نه تنها بر او سوار می‎شود بلکه با او کشتی نیز گرفته و سرگرم است.

استهواء
حمله عقاب به موش از پشت سر به طوری که به علت میزان سرعت متوجه نمی شود را استهواء می‎گویند. انسان باید سعی داشته‎باشد به این مرحله نرسد زیرا در صورت رسیدن به این مرحله، بازگشت او به راه راست و به سوی خداوند، مشکل خواهد بود.

اضلال
در این مرحله فرد نه تنها فرد به طور کامل از مسیر مستقیم خارج شده‎است بلکه به عنوان یکی از یاران شیطان در جبهه او علیه جبهه الهی در حال جنگ است و قدم به قدم پا جای پای شیطان می‎گذارد.

ناامیدی از رحمت خدا
ناامیدی از رحمت خداوند، بزرگ‎ترین گناه می‎باشد. وقتی انسانی که در گناه غرق شده است، قصد بازگشت به سمت خدای متعال را می‎کند، شیطان ، با القای ناامیدی از رحمت خداوند به علت بار سنگین گناهان مانع از بازگشت او می‎گردد.

باید به این مهم توجه داشت که انسان با ارتکاب هر گناه از صراط مستقیم خارج شده‎است؛ از این رو در صورت ارتکاب به گناه، پشیمانی و توبه و گفتن شهادتین، می‎تواند او را به صراط مستقیم باز گرداند.

نکته دیگر که ذکر آن ضروری به نظر می‎رسد این است که بیشترین جایی که شیطان حضور پیدا کرده و اقدام به کارشکنی می‎کند، جایی است که برای امام زمان کار می شود و تلاش می گردد امر ظهور محقق گردد؛ زیرا این کار از یک سو پر ثواب‎ترین کارها ست و از سوی دیگر شیطان رانده شده می‎داند با تحقق ظهور، کشته خواهد شد و عمرش پایان خواهد.

نباید از شروع و انجام کار خیر به بهانه کار شکنی شیطان ترسید؛ زیرا اگر مومنی کاری را آغاز نموده و در مقابل شیطان ایستادگی نماید، سنت امداد الهی همراه او می‎گردد و او موفق خواهدشد.

اعمال ثواب و نیک ما، با انجام گناهان باطل خواهد شد؛ از این رو یک انسان عادی نمی‎تواند مطمئن باشد که اعمال نیک خود را به خدا خواهد رساند.

خداوند در قرآن از عبارت من جاء بالحسنه استفاده کرده است یعنی مد نظر خداوند یک حسنه می‎باشد که فرد باید با خود بیاورد؛ در تفسیر برهان از محبت اهل بیت به عنوان این حسنه منحصر به فرد یاد شده که بنده با خود در پیشگاه الهی می‎آورد و فقط همین یک چیز است که مطمئن هستیم قطعا آن را با خود خواهیم برد.

ادامه دارد...

برگرفته از سخنرانی استاد رائفی پور (سلسله جلسات چگونه گناه نکنیم)


مصاف
 

Mehrdad M

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
(بسم الله الرحمن الرحیم)
در سلسله مقالات گذشته، برای جلوگیری از ارتکاب گناه، دو راه اصلی را معرفی نمودیم: 1- اولویت قرار دادن دشمن شناسی؛ یعنی به این درک دست یابیم که شیطان دشمن آشکار ماست و راه‎های حمله او را بشناسیم و برای مقابله با آن، مجهز به سلاح‎های لازم و متناسب گردیم. 2- سعی اصلی ما بر این باشد که در شرایط گناه قرار نگریم و در صورتی که از روی جهل و غفلت مرتکب گناه شدیم، پس از توبه از انجام آن، تمام اسباب و وسایلی را که شرایط انجام فعل گناه را برای ما به وجود آورده از میان برداریم.

در این شماره به برخی دیگر از راه‎های جلوگیری از ارتکاب گناه اشاره خواهیم کرد.

• اصل شناخت انواع گناه:

یکی از دلایل اصلی انجام گناه این است که ما انواع گناه را نمی شناسیم و این عدم علم، باعث حرکت ما به سمت فعل گناه می‎گردد.

در توضیح باید گفت گناه در قالب چند نوع دسته بندی قرار می‎گیرد:

گناهان شیرین و غیر شیرین
گناهان کبیره و صغیره
حق الله، حق النفس حق الناس


گناهان شیرین و غیر شیرین

گناهان شیرین گناهانی هستند که انسان برای دستیابی به یک لذت حرام مرتکب می‎شود. این لذت‎ها ریشه در ذات و غریضه انسانی دارند و خداوند برای پاسخ به آنها مسیرهای حلال را فراهم آورده است. اما برخی از این مسیرها عدول کرده و سعی در پاسخ به این غرایض و کسب این لذت ها از راه های حرام دارند. مانند گناه زنا، روزه خواری و ... .

گناه غیر شیرین، گناهانی هستند که انجام آن هیچ گونه لذتی برای انسان به همراه ندارد اما نفس اماره، فرد را به انجام آن سوق می‎دهد. باید گفت برخورد خدا در مقابل ارتکاب گناه غیر شیرین محکم‎تر و سخت‎تر خواهد بود؛ زیرا هیچ گونه کسب لذتی باعث ارتکاب فرد به این گناه نشده است، بلکه تبعیت کامل از نفس و بندگی شیطان، فرد را به سمت ارتکاب این گناه سوق داده است.

از این رو خداوند غیبت را که گناهی غیر شیرین است بدتر از زنا که گناه شیرین است عنوان کرده است. نکته لازم به ذکر این است که اکثر گناهان غیر شیرین که با پاسخ کوبنده‎تری از سوی خدا مواجه می‎شود، حق الناس است مانند تهمت زدن، غیبت کردن، ظن گناه به کسی و ... .

نکته تاسف برانگیز این است که برخی افراد آنچنان در گناهان غیر شیرین غوطه ور شده و به انجام آن عادت می کنند که به تدریج این گناه را برای خود به گناهی شیرین بدل کرده و از انجام آن لذت می‎برند.

گناهان کبیره و صغیره

گناه کبیره معصیتی است که پرده‎دری و سرکشی بیشتری در مقابل حق تعالی دارد؛ از این رو مومن به واسطه ایمان قلبی و عملی که به خداوند دارد نباید مرتکب این گناهان شود. مانند سِحر، یاس از رحمت الهی، دروغ، اسراف، زنا و... .

(می‎توانید برای مطالعه بیشتر پیرامون گناهان کبیره و چگونگی مبارزه با آنها به کتاب «گناهان کبیره» شهید دستغیب مراجعه نمایید. )

گناه صغیره به عنوان گناه كوچك در برابر گناه بزرگ شناخته مى‏شود كه در قرآن مجيد از آن تعبير به ‏«لمم‏» و «سيئة» شده است:

الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَ حِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَ سِعُ الْمَغْفِرَةِ» «نجم 53»

كسانى كه از گناهان بزرگ و زشت كارى‏ها جز لغزش هاى كوچك دورى مى‏كنند [مورد آمرزش‏اند] يقيناً آمرزش پروردگارت گسترده و وسيع است.

إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفّرْ عَنكُمْ سَيَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلًا كَرِيمًا» «نساء4»

اگر از گناهان بزرگى كه از آنها نهى مى‏شويد دورى كنيد، گناهان كوچكتان را از شما محو مى‏كنيم، و شما را به جايگاهى ارزشمند و نيكو وارد مى‏كنيم.

نکته لازم به ذکراین است که مطابق با روایات معصومین، هرچند این دسته از گناهان کوچک هستند اما استمرار در ارتکاب آنها، باعث انجام گناه کبیره خواهد شد؛ بنابراین دوری از آنها لازم است. مانند: حـسـودی كــردن بر دیگران، فـحـش گـفتن و زبان درازی كردن و ... .

نکته دیگر این است که نباید گناهان کوچک را بی اهمیت شمارد. گاهی یک گناه کوچک مثل لبخند قطام به ابن ملجم، در دومینوی الهی، اثر وحشتناک داشته و تاریخ را دگرگون می‎کند.

حق الله ، حق النفس، حق الناس

حق الله: همه اوامر و واجباتی که منحصر به ارتباط خاص فرد با خداوند است و انسانهای دیگر در آن دخیل نیستند حق الله است؛ مانند نماز ، روزه، حج و سایر عبادات... .

حق النفس: حقی که وجود ما اعم از مادی و معنوی یعنی جسمی و روحی بر گردن ما دارد و اگر آن را مراعات ننماییم مطابق با آیات و روایات در روز حساب از سوی اعضای بدن خود، مورد بازخواست قرار می‎گیریم. از این روست که گناهی مانند خودکشی گناهی نابخشودنی است و همچنین در صورت ارتکاب گناه توسط چشم و یا دست و ... در روز حساب، آن عضو مدعی شده و از فرد گناهکار که او را به سمت گناه سوق داده و انجام ثواب توسط آن جلوگیری کرده است در پیشگاه الهی شکایت می کند.

حق الناس: حقوقی که از مردم بر عهده فرد است و بر او واجب است که در صورت عدم رعایت آن، علاوه بر توبه الهی رضایت صاحب حق را جلب کند. حق الناس از اموری است که خداوند از شهدا نیز آن را طلب می‎کند و این نشان دهنده میزان اهمیت حق الناس است.

نکته مهم این است که کسی که بیت المال دست اندازی می کند، نه تنها به یک فرد بلکه به کل جامعه مدیون می گردد؛ از این رو، در روز حساب، با وضع نابسامانی مواجه می‎شود زیرا نیازمند کسب رضایت از تمامی مردم می‎باشد. به این دلیل است که حضرت امیر المومنین (ع) توجه خاص و ویژه ای به بحث بیت المال داشته‎اند.

نکته دیگر در بحث حق الناس، بستن مسیر خیر است. کسی که در مسیر خیر مانع قرار دهد، دچار حق الناس گسترده‎ای می‎شود زیرا تمام افرادی که در صورت ورود به آن مسیر هدایت و سعادتمند می شدند و با عمل او دچار گمراهی شده اند، حق خود را از او می‎طلبند. از این رو در روایات بر این تاکید شده است که کسانی که غاصب حق اهل بیت بوده‎اند تا ابد در جهنم خواهند ماند، زیرا آنان ورود به راه خیر را سد کردند و از این رو تا ابد در ارتکاب گناه از سوی هر گناهکاری شریک هستند.

نکته قابل تامل این است که اگر گناه ما باعث تاخیر در امر ظهور حضرت بقیه الله الاعظم گردد، منتظران آن حضرت در روز حساب با ما برخورد کرده و حق خود را از ما می خواهند زیرا ارتکاب آن گناه مانع قرار گرفتن آنها در مسیر رشد شده‎است.

• عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنیم


اصل دیگر توجه و درک نکته « عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنیم» می باشد. توجه کامل به این اصل، می‎تواند انسان را به طور کامل از ارتکاب به گناه بر حذر دارد. با این وجود در دنیای امروز، تاثیر جمله « این مکان مجهز به دوربین مداربسته است»، از جمله «عالم محضر خداست در محضر خدا نکنیم» بیشتر است؛ زیرا انسان مطمئن است که در صورت ارتکاب یک خطا و دیدن آن توسط دوربین، با او برخورد شده و آبرویش می‎رود اما خدا ستار العیوب است و آبروی فرد را حفظ می‎کند.

خدا در قرآن می فرماید: «الم یعلم بان الله یری» یعنی آیا نمی‎دانند خدا می‎بیند؟

طرح این جمله به صورت استفهام انکاری و نشان دهنده اهمیت این اصل است. اگر با تمام وجود به این حقیقت و فهم دست یابیم که خدا و امام زمان ناظر بر اعمال ما هستند، به شدت به رفتار خود توجه می‎نماییم. زیرا به مفهوم واقعی عظمت خداوند را درک کرده ایم و این مسئله باعث گردیده‎است که کوچک‎ترین گناهان در نظر ما به بزرگترین معصیت‎ها بدل گردد.

ادامه دارد...


برگرفته از سخنرانی استاد رائفی پور (سلسله جلسات چگونه گناه نکنیم)

» مصاف
 

Mehrdad M

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
چگونه گناه نکنیم( قسمت ششم)

در شماره پیشین، در باب راه‌های جلوگیری از ارتکاب گناه، به صورت مبسوط، انواع گناه را توضیح داده و یکی از لوازم ترک آن را لزوم این شناخت عنوان کردیم. در این شماره، به اصول دیگری از دوری از گناه، اشاره خواهیم نمود.


بسم الله الرحمن الرحیم
• اصل عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنیم

توجه و درک نکته « عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنیم» یکی از اصول می باشد. توجه به این اصل، می‎تواند انسان را به طور کامل از ارتکاب به گناه بر حذر دارد. با این وجود در دنیای امروز، تاثیر جمله « این مکان مجهز به دوربین مداربسته است»، از «جمله عالم محضر خداست در محضر خدا نکنیم» بیشتر است؛ زیرا انسان مطمئن است که در صورت ارتکاب یک خطا و دیدن آن توسط دوربین، با او برخورد شده و آبرویش می‎رود اما خدا ستار العیوب است و آبروی فرد را حفظ می‎کند.

خدا در قرآن می فرماید: «الم یعلم بان الله یری» یعنی آیا نمی‎دانند خدا می‎بیند؟

طرح این جمله به صورت استفهام انکاری و نشان دهنده اهمیت این اصل است. اگر با تمام وجود به این حقیقت و فهم دست یابیم که خدا و امام زمان ناظر بر اعمال ما هستند، به شدت به رفتار خود توجه می‎نماییم. زیرا به مفهوم واقعی عظمت خداوند را درک کرده ایم و این مسئله باعث گردیده‎است که کوچک‎ترین گناهان در نظر ما به بزرگترین معصیت‎ها بدل گردد.


• اصل کنترل ورودی ها


یکی از راه‎های اصلی جلوگیری از ارتکاب گناه، کنترل ورودی‎های بدن می‎باشد. این ورودی ها هم مواد غذایی و خوراکی‎ها را شامل می‎شود و هم مطالب و محسوساتی که از طریق حواس پنج گانه خود دریافت می‎نماییم.

در توضیح باید گفت، توجه به این نکته ضروری است که خوردن مال حرام، ارتکاب به گناه را آسان‎تر خواهد کرد و کسی که خود از مال حرام استفاه کرده است و اسباب و وسایل استفاده عده‎ای از این مال را فراهم آورده‎است، در واقع، زمینه ارتکاب گناه را فراهم آورده‎است.

به این دلیل است که امام حسین(ع)، اصلی‎ترین علت دشمنی سپاه عمر بن سعد با خود و نپذیرفتن صحبت ایشان را، خوردن
مال حرام می داند. در واقع به نظر می‎رسد یکی از علل اصلی اشاره امام به خوردن لقمه حرام توسط کوفیان، تاکید بر این نکته بوده است که استفاده از مال حرام، می‎تواند انسان را به جایی برساند که حتی در مقابل امام معصوم نیز بایستد و او را به شهادت برساند؛ مال حرام می‎تواند از جانباز جنگ صفین، که در رکاب حضرت علی (ع) جنگیده است، کسی مانند شمر بسازد.

در توضیح باید گفت یکی از ویژگی‎های اصلی شمر علاوه بر حسودی، شکم‎پرستی، طعنه زنی و خوردن مال حرام بوده است. از این روست که ما هنگام لعن به شمر و تمام دشمنان اباعبدالله الحسین (ع) در واقع بر تمام صفات و ویژگی‎هایی که زمینه دشمنی فرد با امام معصوم را فراهم می‎سازد لعن می‎کنیم و باید سعی بر این داشته باشیم که از این صفات اجتناب نماییم.

نکته لازم به ذکر این است که فهم دشمن از تاثیر مال حرام بر روحیه و اعتقادات مسلمانان باعث گردیده است که به طراحی سیستم‎هایی اقدام نماید که مال حرام را وارد زندگی مسلمانان نموده و اموال مسلمانان را آلوده به ربا و نزول نماید.

مصداق دیگر کنترل وردی‎ها می‎تواند ورودی چشم و گوش باشد. نه تنها باید از ورود نگاه حرام جلوگیری نماییم بلکه باید به این مهم توجه داشته باشیم که از ورود داده هایی که فی نفسه حلال است اما تمایل و کشش رسیدن به آن‎ها، زمینه ارتکاب گناه را در ما فراهم می‎آورد اجتناب نماییم. مانند کسی که تمایل بسیار زیاد به داشتن ماشین های مدرن و گران قیمت باعث رفتن او به سمت کسب مال حرام می‎شود.

بنابراین باید به ورودی های بدن توجه داشت و آنها را کنترل کرد تا زمینه ارتکاب گناه در ما پدیدار نگردد.

ادامه دارد ...



برگرفته از سخنرانی استاد رائفی پور (سلسله جلسات چگونه گناه نکنیم)

 

Mehrdad M

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
چگونه گناه نکنیم( قسمت هفتم)
در نوشتار گذشته، به دو اصل مهم برای جلوگیری از ارتکاب گناه اشاره نمودیم؛ ابتدا این اصل که به این درک و باور دست یابیم که عالم محضر خداوند است و ارتکاب به گناه اجتناب نماییم و در اصل دیگر یکی از مهم‎ترین عوامل دوری از گناه را کنترل ورودی‎های مادی و غیر مادی به درون خود، عنوان کردیم. در این شماره به اصولی دیگر از راه‎های ترک گناه اشاره خواهیم نمود.

بسم الله الرحمن الرحیم

● اصل گناه، گناه می آورد

این اصل، به دایره نکبت گناه نیز تعبیر می‎شود؛ یعنی انجام هر گناه، باعث آسانی ارتکاب به گناه بعدی می‎گردد. تا جایی فعل گناه به عادت تبدیل شده و عدم انجام آن، فرد را اذیت می کند. از این روست که نباید به گناه صغیره به چشم گناهی کوچک نگاه کرد. زیرا سر منشاء انجام گناه کبیره است. در واقع یکی از گناهان کبیره اصرار بر گناه صغیره می‎باشد.

باید به این مهم توجه داشت که وقتی به انجام گناه اصرار می‎ورزیم، گناه به رویه اصلی زندگی ما تبدیل می‎شود که نمی‎توانیم آن را ترک نماییم؛ بنابراین باید از انجام گناه ولو کوچک اجتناب کرد تا جلوی ارتکاب به گناهان بزرگ را بگیریم.

از سوی دیگر وقتی فردی در مسیر رعایت اصول ترک گناه قرار بگیرد، چیزی در وجودش بیدار می شود که همانند وجدان، موقع ارتکاب گناه به او نهیب زده و او را از انجام آن باز می‎دارد. اما اصرار بر انجام گناه باعث می‎گردد بر این وجدان خاک ریخته و آن را مدفون نماید. در این صورت فرد به جایی می‎رسد که احتمال بازگشت او به صراط مستقیم، در حد صفر خواهد شد.

● اصل کثرت تسبیحات

امام صادق (ع) :

« قَالَ إِبْلِیسُ خَمْسَهُ أَشْیَاءَ لَیْسَ لِی فِیهِنَّ حِیلَهٌ وَ سَائِرُ النَّاسِ فِی قَبْضَتِی مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ عَنْ نِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ اتَّکَلَ عَلَیْهِ فِی جَمِیعِ أُمُورِهِ وَ مَنْ کَثُرَ تَسْبِیحُهُ فِی لَیْلِهِ وَ نَهَارِهِ وَ مَنْ رَضِیَ لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ بِمَا یَرْضَاهُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ لَمْ یَجْزَعْ عَلَى الْمُصِیبَهِ حِینَ تُصِیبُهُ وَ مَنْ رَضِیَ بِمَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ وَ لَمْ یَهْتَمَّ لِرِزْقِه » (الخصال ج‏۱ ص ۲۸۵)

ترجمه و توضیح

شیطان می‎گوید که مرا به پنج کس راه چاره ‏اى نیست ولى دیگران در چنگ من هستند:

۱- کسى که با صدق نیت پناهنده به خدا شود و در همه کارهایش بخدا توکل کند.

توضیح: چنین فردی به حبل الله متصل است و تا زمانی که این طناب را رها نکرده است به هیچ وجه فریب شیطان را نمی خورد. راه اصلی چنگ به ریسمان الهی، همان ولایت امیرالمومنین است.

همچنین کسی در تمام امور کوچک و بزرگ به خدا توکل کند و ان شاءالله می گوید و تمام کارها را با بسم الله آغاز می‎کند امکان سیطره شیطان بر او وجود ندارد؛ زیرا خدای متعال در جریان انجام کار به او کمک کرده و او را تنها نخواهد گذاشت.

۲- و کسى که در شبانه روزش فراوان تسبیح خدا را گوید.

توضیح: آنچه بر لب تکرار می شود آرام قلب با او همراه شده و آن را تکرار می کند در این حالت است که وقتی فرد ساکت و حتی خواب هم باشد، قلب او، ذکر و تسبیح خدا را می گوید. اما وقتی زبان به لغو عادت کند قلب هم به تدریج به آن سمت لغو می‎رود و این می‎شود که حتی در روضه و مجلس عزا نیز قلب او همراهی نکرده و به یاد لغویات است.

۳- و کسى که براى برادر مؤمنش آنچه را پسندد که براى خود مى ‏پسندد.

توضیح: حسادت یکی از ویژگی‎های شیطان و از عوامل اصلی رانده شدن او از بهشت بوده‎است. فردی که از این صفت رذیله دوری می‎کند و آنچه از خیر برای خود می‎پسندد برای دیگران نیز می‎پسندد، شیطان به او راه ندارد.

۴- و کسى که به هنگام مصیبت بى‏ تابى نکند.

توضیح: یکی از کارهایی که شیطان از آن طریق ضربه می زند این است در مصیبت ها به انسان نزدیک شده و با استفاده از حالت متزلزل روحی شخص، باعث می شود حرف و یا عمل ناروا و شرک‎آلودی از او سر بزند.

۵- و کسى که خشنود باشد به آنچه خداوند براى او قسمت فرموده و دیگر غم روزى خویش نخورد.

توضیح: فرد تلاش و کوشش خود را برای کسب روزی انجام می دهد اما در نهایت به داده الهی راضی است و از آنچه تقدیر الهی برای او در نظر گرفته‎است شکوه و شکایت ننماید.



ادامه دارد…



برگرفته از سخنرانی استاد رائفی پور (سلسله جلسات چگونه گناه نکنیم)
 

Mehrdad M

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
چگونه گناه نکنیم (قسمت هشتم)
در شماره پیشین به دو اصل، از اصول جلوگیری از ارتکاب گناه اشاره نموده و آنها را توضیح دادیم. در این شماره، دو حدیث دیگر در خصوص تاثیر تسبیح و یاد خداوند در مسیر ترک گناه اشاره نموده و برخی اصول دیگر را نیز مورد بحث قرار خواهیم داد.

بسم الله الرحمن الرحیم

• کثرت تسبیحات

پیامبر گرامی اسلام – صلی الله علیه و آله – فرمود:

یا علی! سید الاعمال ثلاث خصال: انصافک الناس من نفسک، و مواساتک الاخ فی الله – عزوجل- و ذکرک الله – تبارک و تعالی- علی کل حال.

«ای علی! سرور و سید اعمال سه خصلت است: رفتار منصفانه با مردم؛ رعایت موسات با برادران ایمانی و یاد خداوند در همه حال.» (اصول کافی، ج ۵، ص ۳۶۱)

توضیح:

۱- انصاف: یکی از سخت‎ترین کارها برای هرکس داشتن انصاف در حق دیگران می‎باشد و دستیابی به آن، زمینه کسب مراتب معنوی را فراهم می‎آورد. از این رو قضاوت منصفانه در خصوص مردم می‎تواند باعث دوری شیطان از ما گردد.

۲- مواسات در حق برادر

معنای مواسات:

بد خواستن برای دیگران: حسادت

آروزی داشتن چیزهای خوب دیگران: غبطه

دادن داشته های خود به دیگران و گذشتن از خود برای دیگران: ایثار

چیزی را من دارم و تو نداری و نمی توانم به تو دهم اما چون تو نداری من هم مصرف نمی کنم: مواسات

۳- ذکر و یاد خدا در هر حال:

ذکر خفی مانند لااله الا الله؛ ذکر جلی مانند استغفار و اذان و ذکر دیگر ذکر حالی؛ یعنی در هر حال ذکر می گوییم؛ حتی زمان غذا خوردن و حتی خواب. این زمانی است که حال ما به امضای امام زمان (عج) رسیده و مورد تایید ایشان می‎گردد. این در مواقعی است که با نیت کسب انرژی برای کار در راه امام زمان (عج) می‎خوابیم و یا غذا می‎خوریم؛ در این صورت تمام مدت انجام این کار برای انجام دهنده آن ثواب محسوب شده و این همان معجزه نیت می‎باشد.

امام صادق علیه السلام فرمود:

هر چیزی را حدی است که بدان پایان می پذیرد، مگر ذکر و یاد خدا که برای آن حدی وجود ندارد [مثلا] خداوند نمازهای پنج گانه را واجب ساخت که به جا آوردن آنها حد آنهاست. همچنین روزه ماه رمضان را واجب کرد که روزه داری حد آن است. همین طور حج را واجب گردانید که گزاردن آن، حد آن است؛ جز یاد خدا که از آن به کم راضی نگشت و برایش حدی مقرر نفرمود. سپس حضرت این آیه را تلاوت کرد: «یا ایها الذین آمنوا اذکرو الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکره و اصیلا؛ ای گروه مومنان! خدای را بسیار یاد کنید و او را در بامدادان و شبانگاهان تسبیح نمایید.

آن گاه فرمود: پدرم، که درود خدا بر او باد، خدای را بسیار یاد می کرد. هنگامی که با او راه می رفتم، او مشغول ذکر خدا بود. با او غذا می خوردم او به یاد خدا بود. با مردم سخن می گفت، ولی هیچ گاه سخن گفتن، او را از یاد خدا باز نمی داشت، و من خود می دیدم که زبانش به کامش چسبیده و یکسره «لا اله الا الله» می گوید.

بین الطلوعین ما را جمع می کرد و دستور می داد تا بر آمدن خورشید ذکر بگوییم و به یاد خدا باشیم . هر یک از ما را که قرائت قرآن می‌دانست به تلاوت آن دستور می‌داد و کسی را که قرائت قرآن نمی‌دانست به ذکر و یاد خدا امر می فرمود.» (اصول کافی، ج ۵، ص ۳۶۱)

• دایره طلایی ترک گناه

ترک یک گناه باعث آسان‎تر شدن ترک گناه بعدی می شود؛ زیرا وجدان بیدارتر شده و از درون به ما کمک می‎کند. وقتی فردی هدایت را بخواهد یعنی یک قدم به سمت خدا برود، خدا ده قدم به سوی او می آید و او را هدایت می کند و ترک گناه بعدی آسان‎تر می‎شود و این باعث رشد تدریجی انسان می گردد.

• صخره نوردی

صخره نوردان موفق و حرفه‎ای در ضمن حرکت در مسیر خود، از میخ‎های مختلف برای محکم ساختن جای پای خود استفاده می‎کنند؛ زیرا صخره نوردی که میخی نزند و یا میخ خود را محکم و در جای مناسب ثابت نکند، اگر پایش بلغزد سقوط کرده و به پایین می افتد اما صخره نوردی که میخ های خود را محکم و درست کوبیده است، حتی اگر جایی از مسیر سقوط کند، میخ قبلی او را نگه داشته و مانع مرگ او می‎گردد.

حرکت در مسیر ترک گناه و کسب فضائل اخلاقی نیز مانند صخره نوردی می‎باشد. بدین معنا که وقتی سراغ کسب فضایل اخلاقی می رویم تا یک چیزی را محکم نکرده‎ایم نباید به سراغ کسب فضیلت بعدی رفت.

اولین فضیلتی که باید با آن شروع کنیم نماز اول وقت می باشد و دومین آن احترام به پدر و مادر.

علت شروع کسب فضائل با نماز این آیه شریفه قرآناست که می فرماید:« إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهَى‏ عَنِ الْفَحْشَآءِ»

امام زمان(عج) در همین زمینه می‎فرمایند: هیچ چیز مانند نماز ، بینى شیطان را به خاک نمى‏مالد. (بحار الأنوار ، ج ۵۳، ص ۱۸۲)

یعنی نماز سرآغاز تلاش ما برای دورشدن شیطان از ماست.

اهل معنا، بر این اعتقادند که برای کسب این فضائل باید نیت چهل روزه کرد و به تعبیری «چله» گرفت. اگر دیدیم جای پای ما با یک چله محکم نشد، چله دیگر بگیریم و این کار را تاجایی ادامه دهیم که جای پای ما در انجام هرکدام از فضائل و ترک رذایل محکم گردد و سپس به مرحله بعد حرکت کنیم.



ادامه دارد … .

برگرفته از سخنرانی استاد رائفی پور (سلسله جلسات چگونه گناه نکنیم)
 
بالا