سلام بر همه
دیروز جمعه بود و میلاد امام رضا(علیه السلام)و جمعه ها هم که دل یاد دلبر میکند یا مهدی.....
تصمیم گرفتم دنبال یک داستان اخلاقی بگردم که روز میلاد امام رضا با حال خراب جسمیم روحم رو جلا بدم
گشتم جاهای مختلفی این داستان رو پیدا کردم::
روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه میکرد.شاگردان گفتند کسی چیزی به شما گفته؟لاتی چاقوکشی چیزی شما را اذیت و آزار کرد است؟؟؟شیخ جعفر در میان گریه ها گفت آری,یکی از لات های اطراف حرفی به من زد.همه نگران شدند که کسی بی احترامی به ایشان کرده است پرسیدن چه گفت:
شیخ جعفر گفت یکی از لات های اطراف آمد و به من گفت شیخ جعفر من همانی ام که همه می گویند....
تو همانی هستی که همه میگن؟؟؟
و باز صدای گریه های شیخ جعفر بلند شد......
باور کنید وقتی داستان رو شنیدم با چیزایی که از عالم جلیل القدر شیخ جعفر شوشتری با اون عظمت و مقامی که خدا بهش داده میشینه گریه میکنه به فکر فرو رفتم...........
اشکم جاری شد و این سوالات رو از خودم پرسیدم:
آیا واقعا من همونیم که مردم میبینن؟
آیا من شیعه ام همونجوری که همه میگن و خودم فک میکنم؟
آیا من همونم که باید زینت باشم برا اهلبیت()؟؟؟؟آخه روایت هست که شما زینت ما باشید.....
آیا من که ادعای مذهبی بودن میکنم روم میشه روز تولد امام رضا به امام مان تبریک بگم؟
و از این سوالات
ساعتی گذشت اروم نشدم
به خودم گفتم دنیا ایران رو به شیعه بودن و حکومت شیعه میشناسه
ایا ما همونیم که دنیا فک میکنه
ای خدااااااااااااا
هر چه کردم اروم نشدم هنوزم اثراتش هست....فک میکنم روز میلاد امام رضا این روزی من بوده اما هنوزم...................آخ
از این شدید تر این بحث هست که ائمه معصومین()سفارش کردند که ما چجور باشیم و چجور نباشیم...
واقعا اگه جهل داشتیم و خطا میکردیم برامون بهتر بود اما وقتی اینا رو میدونیم و اونی نیستیم که نشون میدیم برا من و اوضاع خودمو که میبینم دیووونه میشم
سرتونو درد نیارم.....
میخام بحث بشه در این موارد
دوستان بزرگوار لطف کنید و نظتون رو اعلام کنید
اصلا شما اونی هستید که مردم همه میگن؟؟؟؟
دیروز جمعه بود و میلاد امام رضا(علیه السلام)و جمعه ها هم که دل یاد دلبر میکند یا مهدی.....
تصمیم گرفتم دنبال یک داستان اخلاقی بگردم که روز میلاد امام رضا با حال خراب جسمیم روحم رو جلا بدم
گشتم جاهای مختلفی این داستان رو پیدا کردم::
روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه میکرد.شاگردان گفتند کسی چیزی به شما گفته؟لاتی چاقوکشی چیزی شما را اذیت و آزار کرد است؟؟؟شیخ جعفر در میان گریه ها گفت آری,یکی از لات های اطراف حرفی به من زد.همه نگران شدند که کسی بی احترامی به ایشان کرده است پرسیدن چه گفت:
شیخ جعفر گفت یکی از لات های اطراف آمد و به من گفت شیخ جعفر من همانی ام که همه می گویند....
تو همانی هستی که همه میگن؟؟؟
و باز صدای گریه های شیخ جعفر بلند شد......
باور کنید وقتی داستان رو شنیدم با چیزایی که از عالم جلیل القدر شیخ جعفر شوشتری با اون عظمت و مقامی که خدا بهش داده میشینه گریه میکنه به فکر فرو رفتم...........
اشکم جاری شد و این سوالات رو از خودم پرسیدم:
آیا واقعا من همونیم که مردم میبینن؟
آیا من شیعه ام همونجوری که همه میگن و خودم فک میکنم؟
آیا من همونم که باید زینت باشم برا اهلبیت()؟؟؟؟آخه روایت هست که شما زینت ما باشید.....
آیا من که ادعای مذهبی بودن میکنم روم میشه روز تولد امام رضا به امام مان تبریک بگم؟
و از این سوالات
ساعتی گذشت اروم نشدم
به خودم گفتم دنیا ایران رو به شیعه بودن و حکومت شیعه میشناسه
ایا ما همونیم که دنیا فک میکنه
ای خدااااااااااااا
هر چه کردم اروم نشدم هنوزم اثراتش هست....فک میکنم روز میلاد امام رضا این روزی من بوده اما هنوزم...................آخ
از این شدید تر این بحث هست که ائمه معصومین()سفارش کردند که ما چجور باشیم و چجور نباشیم...
واقعا اگه جهل داشتیم و خطا میکردیم برامون بهتر بود اما وقتی اینا رو میدونیم و اونی نیستیم که نشون میدیم برا من و اوضاع خودمو که میبینم دیووونه میشم
سرتونو درد نیارم.....
میخام بحث بشه در این موارد
دوستان بزرگوار لطف کنید و نظتون رو اعلام کنید
اصلا شما اونی هستید که مردم همه میگن؟؟؟؟