حيي پسر زيد، نوه امام سجاد (ع) مي باشد. مادرش ريطه دختر ابوهاشم نام داشت. بعد از سركوب شدن قيام پدرش توسط بني اميه، خود را از ديدگان مخفي ساخت تا به وصيت پدر درباره استمرار قيام و مبارزه عمل نمايد. پدر وي، زيد، براي جلوگيري از فشار ظلم و ستم به خاندان نبوت، كفر و الحاد امويان و برگرداندن خلافت به آل محمد (ص) قيام نمود ولي در سال 122 ه.ق توسط هشام خليفه اموي سركوب شد. در همين راستا يحيي براي تبليغ و دعوت از مردم به بينالنهرين مدائن، ري، سرخس و خراسان رفت و به جمع آوري لشكر پرداخت چون خبر اين جريان به امام صادق (ع)رسيد. آن حضرت در نامه اي او را از اين اقدام منع نمود و فهماند كه اگر قيام كند، او نيز مانند پدرش كشته خواهد شد.
يحيي در خراسان بود كه نصربن سيار كارگزار امويان در عراق، مأمور تعقيب او شد و پس از كشف محل استقرارش با شكنجۀ نودن پسر حريش، سرانجام توانستند او را دستگير و زنداني كنند. اما با مرگ هشام وي از زندان آزاد شد و دوباره به دعوت از مردم پرداخت. و توانست پيروان زيادي گرد آورد. وليد، خليفه وقت با اعزام سپاه ده هزار نفري خواستار دستگيري او شد سرانجام در نيشابور جنگي ميان يحي و عمروبن زراره (حاكم نيشابور) درگرفت كه يحيي پيروز ميدان بود. او بدون اينكه به كسي آسيبي برساند وارد هرات گرديد.
بعد از اين شكست، خليفه اموي، نصربن سيار را به استانداري خراسان منصوب و همراه با سپاهي مجهز و تازه نفس به آن ديار گسيل داشت. سالم بن احوز فرمانده سپاه امويان در منطقه جوزجمان به جنگ با يحيي پرداخت و در اين جنگ تيري يحيي را از پاي درآورد و سپاهش را از هم گسست. سر يحيي را نزد خليفه فرستاده شد و بدنش را به دار آويختند.
وقتي ابومسلم قدرت يافت، از قاتلين او انتقام گرفته بدن او را كفن كرد و دفن نمود. مرگ اهالي خراسان هفت روز براي يحيي عزاداري كردند و بر نوزادان بسياري نام يحيي و زيد، مي نهادند.
شهادت يحيي در سال 125 ه .ق اتفاق افتاده است.
منابع:
1) يعقوبي، احمدبن واضح؛ تاريخ يعقوبي، تحقيق از عبدالامير مهنا، بيروت، چ 1،مؤسسه اعلمي مطبوعات، 1413ق.
2) طبري، محمدبن جرير ؛ تاريخ الامم والملوك، با تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، روائع التراث العربي، ج 7، ص 230.
3) مسعودي، ابوالحسن علي بن حسين ؛ مروج الذهب، تحقيق از محمد الدين عبدالحميد، بيروت، دارالمعرفت، 1404 ق، چ 3، ص 225
يحيي در خراسان بود كه نصربن سيار كارگزار امويان در عراق، مأمور تعقيب او شد و پس از كشف محل استقرارش با شكنجۀ نودن پسر حريش، سرانجام توانستند او را دستگير و زنداني كنند. اما با مرگ هشام وي از زندان آزاد شد و دوباره به دعوت از مردم پرداخت. و توانست پيروان زيادي گرد آورد. وليد، خليفه وقت با اعزام سپاه ده هزار نفري خواستار دستگيري او شد سرانجام در نيشابور جنگي ميان يحي و عمروبن زراره (حاكم نيشابور) درگرفت كه يحيي پيروز ميدان بود. او بدون اينكه به كسي آسيبي برساند وارد هرات گرديد.
بعد از اين شكست، خليفه اموي، نصربن سيار را به استانداري خراسان منصوب و همراه با سپاهي مجهز و تازه نفس به آن ديار گسيل داشت. سالم بن احوز فرمانده سپاه امويان در منطقه جوزجمان به جنگ با يحيي پرداخت و در اين جنگ تيري يحيي را از پاي درآورد و سپاهش را از هم گسست. سر يحيي را نزد خليفه فرستاده شد و بدنش را به دار آويختند.
وقتي ابومسلم قدرت يافت، از قاتلين او انتقام گرفته بدن او را كفن كرد و دفن نمود. مرگ اهالي خراسان هفت روز براي يحيي عزاداري كردند و بر نوزادان بسياري نام يحيي و زيد، مي نهادند.
شهادت يحيي در سال 125 ه .ق اتفاق افتاده است.
منابع:
1) يعقوبي، احمدبن واضح؛ تاريخ يعقوبي، تحقيق از عبدالامير مهنا، بيروت، چ 1،مؤسسه اعلمي مطبوعات، 1413ق.
2) طبري، محمدبن جرير ؛ تاريخ الامم والملوك، با تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، روائع التراث العربي، ج 7، ص 230.
3) مسعودي، ابوالحسن علي بن حسين ؛ مروج الذهب، تحقيق از محمد الدين عبدالحميد، بيروت، دارالمعرفت، 1404 ق، چ 3، ص 225