بسم الله الرحمن الرحیم
با او قهر کرده ایم اما دلمان می خواهد آشتی کنیم دلمان برایش تنگ شده و دوست داریم دو کلمه حرف بزنیم اما غرورمان اجازه نمی دهد و...
گاهی وقت ها دست خودت نیست؛ بدون اینکه بخواهی قهر می کنی، بدون اینکه فکر کنی قهر می کنی، اگر چیزی دلخواهت نباشد قهر می کنی و اینقدر این کار را ادامه می دهی تا درونت آرام شود. حالا فرقی نمی کند به آن چیزی که می خواستی رسیده باشی یا نه. مهم این است که یک جوری مخالفت خود را اعلام کنی.
قهر طبیعی است اما به شرطی که در حد طبیعی و منطقی باشد، نه مثل تو که این روزها مرزها را برداشته ای و سر هر مسأله کوچکی قهر می کنی. به قهر معتاد شده ای، کلافه ات کرده، هیچ جوری هم دست از سرت بر نمی دارد. شاید تو هم از سر او دست بر نمی داری؛ نه؟!
وقتی از دست یک نفر ناراحت هستیم، وقتی یک نفر ما را رنجانده، وقتی توقع انجام یک کار یا رفتاری را از کسی داریم یا نداریم یا وقتی کسی به ما توهین می کند و یا حتی دوست داریم جلب توجه کنیم، قهر را انتخاب می کنیم. مثلا اگر خواسته های ما مورد توجه دیگران قرار نگرفته باشد و بخواهیم به آن دست پیدا کنیم قهر می کنیم. این مدل قهر کردن آدم را یاد بچگی هایش می اندازد زمانی که می خواستیم به مادرمان بگوییم این غذا را دوست نداریم قهر می کردیم!