پس از این که گفت و گوى حضرت ابراهیم (ع) با نمرود که در آن ابراهیم (ع) ثابت نمود که قدرت خداوند متعال نامتناهى است پایان یافت وى از خداوند متعال درخواست نمود تا چگونگى زندهنمودن مردگان را به وى نشان دهد. این مسأله از ایمان ابراهیم (ع) نکاست ، بلکه وسیلهاى بود براى رسیدن به اطمینان قلبى بود : «هنگامى که ابراهیم گفت : خدایا به من نشان بده چگونه مردگانرا زنده مىکنى ! خداوند فرمود : مگر ایمان نیاوردى ! عرض کرد : چرا ، ولى مىخواهم قلبم آرامش یابد. خداوند فرمود : در این صورت چهار نوع از مرغان را انتخاب کن ؛ و آن ها را (پس ازذبح کردن ،) قطعه قطعه کن و در هم بیامیز ؛ سپس بر کوهى ، قسمتى از آن را قرار بده ؛ بعد آن ها رابخوان ، به سرعت به سوى تو مىآیند. و بدان خداوند قادر و حکیم است.»
ابراهیم (ع) مدتى را در منطقه «حرّان» گذراند در این مدت دختر عموى خویش را که نامش «سارا»بود به همسرى برگزید. روى گردانى قوم ابراهیم و اعراض آن ها از خداپرستى (جز لوط وعدهاندکى از قوم وى) شکاف میان او و قومش را افزون تر کرد. از این رو تصمیم گرفت تا از این منطقه مهاجرت نماید. سخن او را چنین قرآن مىآورد : «من به سوى پروردگارم مهاجرت مىکنم ، که او صاحب قدرت و حکیم است.»
ابراهیم (ع) و همراهان خود به سوى سرزمین شام که در آن روزگار به سرزمین کنعان معروف بود رهسپار گشت. وى مدت اندکى را در آن جا گذراند ، سپس به ناچار آن جا را به همراه جمعى ازمردم آن دیار که بر اثر تنگناى شدید به وقوع پیوسته بیم آن داشتند که حالت قحط و گرسنگىحاصل شود ترک نمود و به مصر رهسپار شد. ولى باز آن جا را به همراه همسرش سارا و کنیز او کهنامش هاجر بود ترک کرد و به فلسطین مهاجرت نمود.
ابراهیم (ع) مدتى را در منطقه «حرّان» گذراند در این مدت دختر عموى خویش را که نامش «سارا»بود به همسرى برگزید. روى گردانى قوم ابراهیم و اعراض آن ها از خداپرستى (جز لوط وعدهاندکى از قوم وى) شکاف میان او و قومش را افزون تر کرد. از این رو تصمیم گرفت تا از این منطقه مهاجرت نماید. سخن او را چنین قرآن مىآورد : «من به سوى پروردگارم مهاجرت مىکنم ، که او صاحب قدرت و حکیم است.»
ابراهیم (ع) و همراهان خود به سوى سرزمین شام که در آن روزگار به سرزمین کنعان معروف بود رهسپار گشت. وى مدت اندکى را در آن جا گذراند ، سپس به ناچار آن جا را به همراه جمعى ازمردم آن دیار که بر اثر تنگناى شدید به وقوع پیوسته بیم آن داشتند که حالت قحط و گرسنگىحاصل شود ترک نمود و به مصر رهسپار شد. ولى باز آن جا را به همراه همسرش سارا و کنیز او کهنامش هاجر بود ترک کرد و به فلسطین مهاجرت نمود.