عمل بر اساس تكلیف
تكلیفگرایی و عمل بر اساس تكلیف و وظیفة شرعی و حتی تغییر رفتار به خاطر تغییر وظیفه، در فهم شیوة رهبری حضرت امامرحمهالله جایگاه مهمی دارد. خود ایشان تصریح میكند كه تمامی رفتارهایشان بر اساس تكلیف بوده است:
«ما بنا داریم به تكلیف عمل كنیم. ما مكلّفیم با ظلم مقابله كنیم... ما مكلّفیم از طرف خدای تبارك و تعالی كه با ظلم مقابله كنیم. با این خونخوارها مقابله كنیم. (1)
در عبارت فوق، غیر از بیان این نكته كه عمل ایشان بر اساس تكلیف است، بهگونهای دیگر به پیروان خویش نیز تكلیف كردهاند كه لازم است عمل آنان بر اساس تكلیف باشد. در این دیدگاه اجر و پاداش انسان در صورت عمل به تكلیف و فارغ از نتیجه محفوظ است:
نباید نگران باشیم كه مبادا شكست بخوریم. باید نگران باشیم كه مبادا به تكلیف عمل نكنیم. نگرانی ما از خود ماست. اگر ما به تكالیفی كه خدای تبارك و تعالی برای ما تعیین كرده است عمل كنیم، باكی از این نداریم كه شكست بخوریم، چه از شرق و چه از غرب، چه داخلی و خارجی و اگر به تكلیف خودمان عمل نكنیم، شكست خورده هستیم، خودمان را شكست دادهایم. (2)
تكلیف همة ما این است كه همه در هر محلی كه هستیم، به تكلیف خودمان عمل [بكنیم]، تكالیف شخصی، تكالیف اجتماعی و تكالیف سیاسی.(3)
هر چند كه امام در تعیین رفتار خود (شناخت تكلیف) در موارد زیادی از طریق كارشناسان به نتایجی دست مییافت؛ ولی گاهی اوقات شخصاً به نتیجه میرسید. مرحوم حجت الاسلام سید احمد خمینی دربارة چگونگی تدوین كتاب «كشف الاسرار» میگوید: «حضرت امام فرمودند: یك بار در حال رفتن به مدرسة فیضیه مشاهده كردم كه عدهای دارند راجع به كتاب «اسرار هزار ساله» بحث میكنند. ناگهان به ذهنم رسید كه ما داریم درس اخلاق میگوییم، حال آنكه این بحثها در حوزهها نفوذ پیدا كرده است. امام تصمیم میگیرند كه از وسط مدرسة فیضیه برگشته و دیگر به درس نروند و طی یك ماه تا چهل روز تقریباً تمام كارها را كنار میگذارند و كتاب «كشف الاسرار» را مینویسند.» در اینجا میبینیم كه تشخیص خود امام او را به یك تكلیف رسانده؛ ولی در جای دیگر مثل قبول قطعنامه و پایان جنگ خود ایشان در پیامی كه به این مناسبت صادر فرمودند، تصریح نمودند كه نظر كارشناسان امر ایشان را به نتیجه رسانده است.
یكی از یاران نزدیك امام در تبیین تكلیفگرایی امام چنین میگوید: «امام تكلیفگرا بود، نه به این معنا كه به كسب پیروزی ظاهری اهتمام نداشت؛ بلكه پیروزی اصلی را عمل به تكلیف میشمرد. تكلیف الهی برای امام كلید سعادت به حساب میآمد و او را به هدفهای بزرگ و آرمانی خود میرساند. اینكه از قول امام معروف شده است و همه میدانیم كه فرموده بودند:
ما برای تكلیف عمل میكنیم، نه برای پیروزی» به معنای بیرغبتی به پیروزی نبود، بدون تردید پیروزی در همة هدفهای بزرگ، آرزوی امام بود. پیروزی جزء نعمتهای خداست و امام به پیروزی علاقهمند بود، نه اینكه علاقهمند نبود یا بیرغبت بود؛ اما آنچه او را به سوی آن اهداف پیش میبرد، تكلیف و عمل به وظیفة الهی بود. برای خدا حركت كردن بود. چون انگیزة او این بود؛ لذا نمیترسید، شك نمیكرد، مأیوس نمیشد، مغرور نمیشد، متزلزل و خسته نمیشد، ترسیده و خسته نمیشد، از راه برنمیگشت و مصلحت اندیشیهای شخصی، تعیین كنندة راه و جهتگیری او نمیشد. (4)
فرزند امام نقل میكند كه: امام از 15 خرداد سال 1342 احساس وظیفه كردند؛ یعنی دیگر احساس كردند وظیفة شرعیشان است كه قیام كنند، حالا چه تنها باشند و چه طرفدار داشته باشند و از این جهت قیام كردند. (5)
وقتی امام احساس كردند كه برای اسلام نقشههای عمیقی كشیده شده و قرآن و اسلام در معرض خطر قرار دارد، حركت خود را آغاز كردند، تنها به این منظور كه دین الهی باقی بماند. وقتی به ایشان گفته میشد: كمی آرام باشید و آرامتر صحبت كنید. امام میفرمودند: والله تكلیف است. میدانم به شما سخت میگذرد؛ اما این تكلیف الهی است كه باید انجام بدهم. (6)
و در موردی فرمودند: «این یك تكلیف است كه [امروز] باید همه عمل كنند. باید همة ما به این تكلیف عمل بكنیم. ما همهمان موظفیم، مكلفیم كه الآن این نهضت را حفظ كنیم.» (7) میفرمودند: «خدایا! تو را شاهد میگیرم كه من برای ادای وظیفه این مسائل را میگویم.» (8) و در جای دیگر فرمودند: «اگر خمینی یكه و تنها بماند، به راه خود كه مبارزه با شرك و كفر و بت پرستی است، ادامه میدهد.» (9)
امام در مراسم تنفیذ حكم ریاست جمهوری فقید ایران «محمد علی رجایی» نگرانی خود را از عمل نكردن به تكلیف چنین بیان میكند: «ما نباید نگران این باشیم كه آیا در كارهایی كه انجام میدهیم، چه كارهای شخصی و در بین خودمان وخدای خودمان و چه كارهای اجتماعی كه به عهدة كسانی هست، نباید نگران باشیم مبادا شكست بخوریم، باید نگران باشیم كه مبادا به تكلیف عمل نكنیم، نگرانی از خود ماست.» (10)
امام خمینیرحمهالله در سایة عمل به تكلیف به آرامش دست مییافت و پیروان خود را نیز از نگرانی خارج میساخت. ایشان در تحلیل جنگ و پاسخ به شبههای (11) كه برخی القا كرده بودند، فرمودند: «ما در جنگ برای یك لحظه هم نادم و پشیمان از عملكرد خود نیستیم، راستی مگر فراموش كردهایم كه ما برای ادای تكلیف جنگیدهایم و نتیجه، فرع آن بوده است.» (12)
ایشان برای اینكه نگرانیهای پیروان خویش را از عملكرد گذشته برطرف كند و نوعی آرامش روحی و روانی به آنها تزریق نماید، میفرماید: «ملت ما تا آن روز كه احساس كرد كه توان و تكلیف جنگ دارد، به وظیفة خود عمل نمود و خوشا به حال آنكه تا لحظة آخر هم تردید ننمود، آن ساعتی هم كه مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز هم به وظیفة خود عمل كرده است، آیا از اینكه به وظیفة خود عمل كرده است، نگران باشد؟» (13) و باز دیده میشود كه آن رهبر فقید برای تفقد و دلجویی از پیروان خود كه عزیزان خود را در مسیر هدف الهی از دست دادهاند و بعضی از فریب خوردگان، با تحلیلهای خود نگرانیهایی را در بین آنان ایجاد میكنند، برای دفع این نگرانیها و ایجاد آرامش در بین یاران میفرماید: «من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسماً معذرت میخواهم و از خداوند میخواهم مرا در كنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد.» (14)
...............................
1:صحیفه امام ، ج12، ص322.
2: همان، ج15، ص70.
3: همان، ج10، ص342.
4: پژواك ولایت ص237.
5: برداشتهایی از سیره امام خمینیقدّسسره، ج4، ص6.
6: همان، ج4، ص8.
7:صحیفه امام، ج9، ص386.
8: همان، ج12، ص184.
9: همان، ج20، ص318.
10:همان، ج15، ص70.
11: یكی از فرزهای مهم مواضع امامقدّسسره در مواجهه با فتنه منتظری، پاسخ به شبهاتی است كه توسط وی علیه انقلاب مطرح شده بود. در شرایط حساس پس از قبول قطعنامه 598 كه با وجود تهدیدات و عدم تحقق بندهای قطعنامه، به نوعی هنوز سایه جنگ بر سر ایران سنگینی میكرد، منتظری كه تحت تأثیر باند «مهدی هاشمی» مدتها بود در مقابل امام و ملت مواضع خصمانه و كینهتوزانه اتخاذ میكرد، در سخنرانی عمومی خود به مناسبت 22 بهمن به نقد عملكرد ده ساله انقلاب پرداخته، میگوید: «بعد از ده سال باید عملكرد خود را حساب كنیم... آیا جنگ را خوب طی كردیم یا نه؟ دشمنان ما كه جنگ را تحمیل كردند آنان پیروز از كار در آمدند. چقدر نیرو از ایران و از دست ما رفت و چقدر جوانهایی را از دست دادیم... چه شهرهایی از ما خراب شد. باید اینها بررسی شود و ببینیم كه اگر اشتباهی كردهایم اینها توبه دارد!... چقدر در این مدت شعارهایی دادیم كه غلط بود و خیلی از آنها ما را در دنیا منزوی كرد و مردم دنیا را به ما بدبین كرد و هیچ لزومی هم برای این شعارها نداشتیم.» (رك؛ خاطرات سیاسی - محمدی ریشهرری)
12: صحیفه امام، ج21، ص284.
13: صحیفه امام، ج21، ص284.
14: همان.
تكلیفگرایی و عمل بر اساس تكلیف و وظیفة شرعی و حتی تغییر رفتار به خاطر تغییر وظیفه، در فهم شیوة رهبری حضرت امامرحمهالله جایگاه مهمی دارد. خود ایشان تصریح میكند كه تمامی رفتارهایشان بر اساس تكلیف بوده است:
«ما بنا داریم به تكلیف عمل كنیم. ما مكلّفیم با ظلم مقابله كنیم... ما مكلّفیم از طرف خدای تبارك و تعالی كه با ظلم مقابله كنیم. با این خونخوارها مقابله كنیم. (1)
در عبارت فوق، غیر از بیان این نكته كه عمل ایشان بر اساس تكلیف است، بهگونهای دیگر به پیروان خویش نیز تكلیف كردهاند كه لازم است عمل آنان بر اساس تكلیف باشد. در این دیدگاه اجر و پاداش انسان در صورت عمل به تكلیف و فارغ از نتیجه محفوظ است:
نباید نگران باشیم كه مبادا شكست بخوریم. باید نگران باشیم كه مبادا به تكلیف عمل نكنیم. نگرانی ما از خود ماست. اگر ما به تكالیفی كه خدای تبارك و تعالی برای ما تعیین كرده است عمل كنیم، باكی از این نداریم كه شكست بخوریم، چه از شرق و چه از غرب، چه داخلی و خارجی و اگر به تكلیف خودمان عمل نكنیم، شكست خورده هستیم، خودمان را شكست دادهایم. (2)
تكلیف همة ما این است كه همه در هر محلی كه هستیم، به تكلیف خودمان عمل [بكنیم]، تكالیف شخصی، تكالیف اجتماعی و تكالیف سیاسی.(3)
هر چند كه امام در تعیین رفتار خود (شناخت تكلیف) در موارد زیادی از طریق كارشناسان به نتایجی دست مییافت؛ ولی گاهی اوقات شخصاً به نتیجه میرسید. مرحوم حجت الاسلام سید احمد خمینی دربارة چگونگی تدوین كتاب «كشف الاسرار» میگوید: «حضرت امام فرمودند: یك بار در حال رفتن به مدرسة فیضیه مشاهده كردم كه عدهای دارند راجع به كتاب «اسرار هزار ساله» بحث میكنند. ناگهان به ذهنم رسید كه ما داریم درس اخلاق میگوییم، حال آنكه این بحثها در حوزهها نفوذ پیدا كرده است. امام تصمیم میگیرند كه از وسط مدرسة فیضیه برگشته و دیگر به درس نروند و طی یك ماه تا چهل روز تقریباً تمام كارها را كنار میگذارند و كتاب «كشف الاسرار» را مینویسند.» در اینجا میبینیم كه تشخیص خود امام او را به یك تكلیف رسانده؛ ولی در جای دیگر مثل قبول قطعنامه و پایان جنگ خود ایشان در پیامی كه به این مناسبت صادر فرمودند، تصریح نمودند كه نظر كارشناسان امر ایشان را به نتیجه رسانده است.
یكی از یاران نزدیك امام در تبیین تكلیفگرایی امام چنین میگوید: «امام تكلیفگرا بود، نه به این معنا كه به كسب پیروزی ظاهری اهتمام نداشت؛ بلكه پیروزی اصلی را عمل به تكلیف میشمرد. تكلیف الهی برای امام كلید سعادت به حساب میآمد و او را به هدفهای بزرگ و آرمانی خود میرساند. اینكه از قول امام معروف شده است و همه میدانیم كه فرموده بودند:
ما برای تكلیف عمل میكنیم، نه برای پیروزی» به معنای بیرغبتی به پیروزی نبود، بدون تردید پیروزی در همة هدفهای بزرگ، آرزوی امام بود. پیروزی جزء نعمتهای خداست و امام به پیروزی علاقهمند بود، نه اینكه علاقهمند نبود یا بیرغبت بود؛ اما آنچه او را به سوی آن اهداف پیش میبرد، تكلیف و عمل به وظیفة الهی بود. برای خدا حركت كردن بود. چون انگیزة او این بود؛ لذا نمیترسید، شك نمیكرد، مأیوس نمیشد، مغرور نمیشد، متزلزل و خسته نمیشد، ترسیده و خسته نمیشد، از راه برنمیگشت و مصلحت اندیشیهای شخصی، تعیین كنندة راه و جهتگیری او نمیشد. (4)
فرزند امام نقل میكند كه: امام از 15 خرداد سال 1342 احساس وظیفه كردند؛ یعنی دیگر احساس كردند وظیفة شرعیشان است كه قیام كنند، حالا چه تنها باشند و چه طرفدار داشته باشند و از این جهت قیام كردند. (5)
وقتی امام احساس كردند كه برای اسلام نقشههای عمیقی كشیده شده و قرآن و اسلام در معرض خطر قرار دارد، حركت خود را آغاز كردند، تنها به این منظور كه دین الهی باقی بماند. وقتی به ایشان گفته میشد: كمی آرام باشید و آرامتر صحبت كنید. امام میفرمودند: والله تكلیف است. میدانم به شما سخت میگذرد؛ اما این تكلیف الهی است كه باید انجام بدهم. (6)
و در موردی فرمودند: «این یك تكلیف است كه [امروز] باید همه عمل كنند. باید همة ما به این تكلیف عمل بكنیم. ما همهمان موظفیم، مكلفیم كه الآن این نهضت را حفظ كنیم.» (7) میفرمودند: «خدایا! تو را شاهد میگیرم كه من برای ادای وظیفه این مسائل را میگویم.» (8) و در جای دیگر فرمودند: «اگر خمینی یكه و تنها بماند، به راه خود كه مبارزه با شرك و كفر و بت پرستی است، ادامه میدهد.» (9)
امام در مراسم تنفیذ حكم ریاست جمهوری فقید ایران «محمد علی رجایی» نگرانی خود را از عمل نكردن به تكلیف چنین بیان میكند: «ما نباید نگران این باشیم كه آیا در كارهایی كه انجام میدهیم، چه كارهای شخصی و در بین خودمان وخدای خودمان و چه كارهای اجتماعی كه به عهدة كسانی هست، نباید نگران باشیم مبادا شكست بخوریم، باید نگران باشیم كه مبادا به تكلیف عمل نكنیم، نگرانی از خود ماست.» (10)
امام خمینیرحمهالله در سایة عمل به تكلیف به آرامش دست مییافت و پیروان خود را نیز از نگرانی خارج میساخت. ایشان در تحلیل جنگ و پاسخ به شبههای (11) كه برخی القا كرده بودند، فرمودند: «ما در جنگ برای یك لحظه هم نادم و پشیمان از عملكرد خود نیستیم، راستی مگر فراموش كردهایم كه ما برای ادای تكلیف جنگیدهایم و نتیجه، فرع آن بوده است.» (12)
ایشان برای اینكه نگرانیهای پیروان خویش را از عملكرد گذشته برطرف كند و نوعی آرامش روحی و روانی به آنها تزریق نماید، میفرماید: «ملت ما تا آن روز كه احساس كرد كه توان و تكلیف جنگ دارد، به وظیفة خود عمل نمود و خوشا به حال آنكه تا لحظة آخر هم تردید ننمود، آن ساعتی هم كه مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز هم به وظیفة خود عمل كرده است، آیا از اینكه به وظیفة خود عمل كرده است، نگران باشد؟» (13) و باز دیده میشود كه آن رهبر فقید برای تفقد و دلجویی از پیروان خود كه عزیزان خود را در مسیر هدف الهی از دست دادهاند و بعضی از فریب خوردگان، با تحلیلهای خود نگرانیهایی را در بین آنان ایجاد میكنند، برای دفع این نگرانیها و ایجاد آرامش در بین یاران میفرماید: «من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسماً معذرت میخواهم و از خداوند میخواهم مرا در كنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد.» (14)
...............................
1:صحیفه امام ، ج12، ص322.
2: همان، ج15، ص70.
3: همان، ج10، ص342.
4: پژواك ولایت ص237.
5: برداشتهایی از سیره امام خمینیقدّسسره، ج4، ص6.
6: همان، ج4، ص8.
7:صحیفه امام، ج9، ص386.
8: همان، ج12، ص184.
9: همان، ج20، ص318.
10:همان، ج15، ص70.
11: یكی از فرزهای مهم مواضع امامقدّسسره در مواجهه با فتنه منتظری، پاسخ به شبهاتی است كه توسط وی علیه انقلاب مطرح شده بود. در شرایط حساس پس از قبول قطعنامه 598 كه با وجود تهدیدات و عدم تحقق بندهای قطعنامه، به نوعی هنوز سایه جنگ بر سر ایران سنگینی میكرد، منتظری كه تحت تأثیر باند «مهدی هاشمی» مدتها بود در مقابل امام و ملت مواضع خصمانه و كینهتوزانه اتخاذ میكرد، در سخنرانی عمومی خود به مناسبت 22 بهمن به نقد عملكرد ده ساله انقلاب پرداخته، میگوید: «بعد از ده سال باید عملكرد خود را حساب كنیم... آیا جنگ را خوب طی كردیم یا نه؟ دشمنان ما كه جنگ را تحمیل كردند آنان پیروز از كار در آمدند. چقدر نیرو از ایران و از دست ما رفت و چقدر جوانهایی را از دست دادیم... چه شهرهایی از ما خراب شد. باید اینها بررسی شود و ببینیم كه اگر اشتباهی كردهایم اینها توبه دارد!... چقدر در این مدت شعارهایی دادیم كه غلط بود و خیلی از آنها ما را در دنیا منزوی كرد و مردم دنیا را به ما بدبین كرد و هیچ لزومی هم برای این شعارها نداشتیم.» (رك؛ خاطرات سیاسی - محمدی ریشهرری)
12: صحیفه امام، ج21، ص284.
13: صحیفه امام، ج21، ص284.
14: همان.
ادامه دارد ....