امروزه مهمترین و بزرگترین مذهب مسیحى، مذهب كاتولیك است كه پاپ پیشواى آن است كاتولیك در لغت یونانى به معناى عمومى است و كلیساى كاتولیك به این معنا شامل كلیه شعب دین مسیح مى باشد؛ در حالى كه تنها براى كلیساى روم كه تحت ریاست عالیه پاپ قرار دارد، بكار مى رود. واژه كاتولیك نخستین بار در سال 160 میلادى به كار رفت تا كلیساى عمومى مسیحیان را از بعضى شعب آن كه تازه تاءسیس گردیده بود، تشخیص دهند. و در سال 434 میلادى اصل ذیل براى مذهب كاتولیك اتخاذ گردید: اساس كلیساى كاتولیك عبارت است از: عمومیت، قدمت، الفت و اتحاد. كاتولیك ها جمله فوق را همیشه به خود نسبت مى دهند. .این فرقه بسیار قدیم است و تاریخ آن به عصر حواریون، یعنى حدود 2000 سال پیش مى رسد. كاتولیك یك رهبر دارند كه پاپ (POPE یعنى پدر) نامیده مى شود.از آغاز نشر دعوت رسولان حضرت عیسى (ع )، تدریجا پنج كانون بزرگ مسیحیت در اورشلیم، اسكندریه، انطاكیه، قسطنطنیه و رم به وجود آمد. از آنجا كه شالوده كلیساى روم به دست پطرس نهاده شد و پولس براى مدتى معلم و رهبر آن بود، آن كلیسا خود را از سایر كلیساها برتر مى دید، و تفوق آن بر سایر كلیساهاى مسیحى تدریجا مسلم شد. اسقف اعظم آن كلیساها از روى تعظیم پاپ (پا پاس ) خوانده مى شد و در مرافعات و اختلافات بین كلیساها از راءى و فتواى وى پیروى مى شد. قبل از انتقال قطعى تختگاه امپراطورى به بیزانس، هنگامى كه اسقفهاى پنج مركز فوق پاتریك (پاتریارك ) خوانده مى شدند، اسقف رم این لقب را نپذیرفت و همان عنوان پاپ را براى خود كافى دانست و آن را مایه امتیاز شمرد.واژه «كاتولیك » (Catholic) در زبان یونانى به معناى جامع است.
روحانیون كاتولیك معتقدند: كلیساى آنها نماینده حقیقى كلیساى مسیح است و براى خود تنها اتحاد عقیده و آداب مذهبى و تقدس و روحانیت و قدمت و ولایت را قائل اند. پاپ در راءس كلیساى كاتولیك قرار گرفته است و براى معاونت او هیاءت هاى مختلف، از روحانیون درجه اول معین مى شوند، و خود پاپ هم از بین آنها براى تمام عمر انتخاب مى شود. به عقیده كاتولیك ها، عیساى مسیح انجمن مرئى را كه عبارت از همین كلیسا است، تاءسیس كرده است. و پاپ جانشین پطرس مقدس است. كلیسا را آنها مركز روحانى حقیقى مى دانند كه در كتب مقدسه مسیحیان مندرج است .كاتولیك ها به تظاهر و رعایت آداب مذهب اهمیت فراوان مى دهند و قوانین مذهب را در تمام كلیساهاى خود یكنواخت كرده اند. در قرون وسطى نفوذ كلیسا و مذهب كاتولیك پدر مردم را درآورد. مذهب آنان را هزار سال عقب انداخت و به دوران توحش و تاریكى عصر حجر كشاند. ولایت مطلقه پاپ به عنوان جانشین خداى پدر و خداى پسر استبداد مذهبى و دیكتاتورى دینى را كه سیاه ترین و مخرب ترین استبدادهاى سیاسى - نظامى در تاریخ بشر است، برقرار كرد. روحانیون كاتولیك تمام مصادر امور اجتماعى و سیاسى و هنرى و.. را قبضه كردند؛ و عوام پرورى هزار سال سیاه ادامه یافت. حكومت روحانیون بر بخش وسیعى از جهان مسیحیت و ممالك دیگر استعدادها را خشكاند و مغزها را سوزاند و هر صدائى را در سینه خفه كرد.حال آن كه مسیحیت در ابتدا یك امر روحى و مذهبى بود و پیروان اولیه و شاگردان و حواریون عیسى مى كوشیدند تا جامعه غرق در ابتذال و فساد را اصلاح كنند و مردم را به اتحاد و تعاون دعوت نمایند.قبل از قدرت، روحانیون شعار آزادى و صلاح و رستگارى سر مى دادند و مقامات روحانى یعنى كشیش ها و اسقف ها در قلوب مردم جاى داشتند. اما پس از رسیدن به قدرت، همه قول و قرارها را از یاد بردند و قصابى راه انداختند، روى دژخیمان تاریخ و هر چه قیصر و خسرو و.. بود را سفید كردند و مردم را از معنویت و خدا و معاد بیزار كردند.اما این تجربه سیاه یعنى حكومت دینى و مذهبى براى مردم اروپا درس خوبى شد و به آنان آموخت كه به بساط روحانیون مسیحى پایان دهند و دكان دین فروشى و بهشت فروشى و عوام سازى آنان را براى همیشه تاریخ ببندند. رنسانس اروپا نقطه تحول بزرگ تاریخى بود كه پاپ را در واتیكان محصور كرد و انسان را از قید سلطه سیاه دینى آزاد ساخت. وجوه مثبت تمدن و فرهنگ غرب در علم و صنعت و.. محصول اولیه این رنسانس است، و وجوه منفى و مبتذل آن محصول استعمار و امپریالیزم مسلط جهانى است .پیروان مذهب كاتولیك در جهان در حدود 425 میلیون نفر مى باشند. و پاپ در واتیكان رهبر آنان مى باشد. پاپ در آن چهره دیوارى محصور براى خود بر عوام مسیحى سلطنت مى كند. دستگاه عوام پرورى پاپ در سراسر دنیا فعال است. كاتولیك ها خیال مى كنند كه پاپ ضامن تأمین سعادت ابدى عیسویان است. متاءسفانه جامعه كاتولیك كه تحت استحمار این روحانى عظیم القدر است، وى را معصوم و مصون از خطا مى داند و فرمان او را مطاع مى داند. پاپ گاهى هوس مى كند و شوراى عالى مذهبى تشكیل مى دهد و براى تبادل نظر از تمام اسقف هاى كاتولیك دعوت مى كند. آخرین مجمع عال اساقفه در سال 1870 میلادى تشكیل شد. در سال 1962 م نیز این كنكره تجدید شد.
روحانیون كاتولیك معتقدند: كلیساى آنها نماینده حقیقى كلیساى مسیح است و براى خود تنها اتحاد عقیده و آداب مذهبى و تقدس و روحانیت و قدمت و ولایت را قائل اند. پاپ در راءس كلیساى كاتولیك قرار گرفته است و براى معاونت او هیاءت هاى مختلف، از روحانیون درجه اول معین مى شوند، و خود پاپ هم از بین آنها براى تمام عمر انتخاب مى شود. به عقیده كاتولیك ها، عیساى مسیح انجمن مرئى را كه عبارت از همین كلیسا است، تاءسیس كرده است. و پاپ جانشین پطرس مقدس است. كلیسا را آنها مركز روحانى حقیقى مى دانند كه در كتب مقدسه مسیحیان مندرج است .كاتولیك ها به تظاهر و رعایت آداب مذهب اهمیت فراوان مى دهند و قوانین مذهب را در تمام كلیساهاى خود یكنواخت كرده اند. در قرون وسطى نفوذ كلیسا و مذهب كاتولیك پدر مردم را درآورد. مذهب آنان را هزار سال عقب انداخت و به دوران توحش و تاریكى عصر حجر كشاند. ولایت مطلقه پاپ به عنوان جانشین خداى پدر و خداى پسر استبداد مذهبى و دیكتاتورى دینى را كه سیاه ترین و مخرب ترین استبدادهاى سیاسى - نظامى در تاریخ بشر است، برقرار كرد. روحانیون كاتولیك تمام مصادر امور اجتماعى و سیاسى و هنرى و.. را قبضه كردند؛ و عوام پرورى هزار سال سیاه ادامه یافت. حكومت روحانیون بر بخش وسیعى از جهان مسیحیت و ممالك دیگر استعدادها را خشكاند و مغزها را سوزاند و هر صدائى را در سینه خفه كرد.حال آن كه مسیحیت در ابتدا یك امر روحى و مذهبى بود و پیروان اولیه و شاگردان و حواریون عیسى مى كوشیدند تا جامعه غرق در ابتذال و فساد را اصلاح كنند و مردم را به اتحاد و تعاون دعوت نمایند.قبل از قدرت، روحانیون شعار آزادى و صلاح و رستگارى سر مى دادند و مقامات روحانى یعنى كشیش ها و اسقف ها در قلوب مردم جاى داشتند. اما پس از رسیدن به قدرت، همه قول و قرارها را از یاد بردند و قصابى راه انداختند، روى دژخیمان تاریخ و هر چه قیصر و خسرو و.. بود را سفید كردند و مردم را از معنویت و خدا و معاد بیزار كردند.اما این تجربه سیاه یعنى حكومت دینى و مذهبى براى مردم اروپا درس خوبى شد و به آنان آموخت كه به بساط روحانیون مسیحى پایان دهند و دكان دین فروشى و بهشت فروشى و عوام سازى آنان را براى همیشه تاریخ ببندند. رنسانس اروپا نقطه تحول بزرگ تاریخى بود كه پاپ را در واتیكان محصور كرد و انسان را از قید سلطه سیاه دینى آزاد ساخت. وجوه مثبت تمدن و فرهنگ غرب در علم و صنعت و.. محصول اولیه این رنسانس است، و وجوه منفى و مبتذل آن محصول استعمار و امپریالیزم مسلط جهانى است .پیروان مذهب كاتولیك در جهان در حدود 425 میلیون نفر مى باشند. و پاپ در واتیكان رهبر آنان مى باشد. پاپ در آن چهره دیوارى محصور براى خود بر عوام مسیحى سلطنت مى كند. دستگاه عوام پرورى پاپ در سراسر دنیا فعال است. كاتولیك ها خیال مى كنند كه پاپ ضامن تأمین سعادت ابدى عیسویان است. متاءسفانه جامعه كاتولیك كه تحت استحمار این روحانى عظیم القدر است، وى را معصوم و مصون از خطا مى داند و فرمان او را مطاع مى داند. پاپ گاهى هوس مى كند و شوراى عالى مذهبى تشكیل مى دهد و براى تبادل نظر از تمام اسقف هاى كاتولیك دعوت مى كند. آخرین مجمع عال اساقفه در سال 1870 میلادى تشكیل شد. در سال 1962 م نیز این كنكره تجدید شد.