کتاب مقدس مسیحیت

آسمان

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
كتاب مقدس، عنوان مجموعه اى از نوشته هاى كوچك و بزرگ است كه مسیحیان همه، و یهودیان بخشى از آن را كتاب آسمانى و الهى خود مى دانند. عنوان معروف این مجموعه در زبان انگلیسى و بیشتر زبان هاى اروپایى «بایبل» و یا كلمه هاى هم خانواده ى آن است كه از كلمه ى یونانى «Biblia» به معناى «كتاب ها» گرفته شده است. در زبان هاى فارسى و عربى عنوان «عهدین» نیز براى این كتاب به كار مى رود. عنوان مذكور به این اعتقاد مسیحیان اشاره دارد كه خداوند دو عهد و پیمان با انسان بسته است: یكى «عهد قدیم» كه در آن خداوند از انسان پیمان گرفته است كه بر شریعت الهى گردن نهد; و دیگرى «عهد جدید» كه پیمان بر سر محبت خدا و عیسى مسیح است. متناظر با این تقسیم، كتاب هاى مربوط به دوره ى اول را «عهد قدیم» و كتاب هاى مربوط به دوره ى دوم را «عهد جدید» مى خوانند و هر دو قسمت از نظر مسیحیان مقدس و معتبر است، لكن یهودیان معتقدند كه خدا تنها یك پیمان با انسان بسته و آن همان پیمان «شریعت» است و بر این اساس تنها بخش «عهد قدیم» را ـ كه «عهد» مى نامند ـ قبول دارند.
 

آسمان

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : کتاب مقدس مسیحیت

عهد قدیم


این بخش از كتاب مقدس ـ كه قریب سه چهارم كل كتاب مى شود ـ مشتمل بر 39 یا 46 كتاب است. طبق نسخه ى 46 كتابى (یا نسخه سبعینه) كه مورد پذیرش اكثر مسیحیان است، عهد قدیم به سه بخش تقسیم مى گردد:
بخش اول: اسفار پنج گانه ى تورات و كتب تاریخى دیگر
بخش دوم: كتب حكمت، شعر و مناجات
بخش سوم: كتب انبیا و پیش گویى هاى آنها
هرچند باور عمومى یهودیان و مسیحیان این است كه تورات فعلى (اسفار پنج گانه) نوشته و یا كتاب آسمانى حضرت موسى(علیه السلام) است، اما كسانى در گذشته و حال انتساب تورات موجود به حضرت موسى(علیه السلام) را قاطعانه رد كرده و به اثبات این نظریه پرداخته اند كه تورات موجود در قرون پس از آن حضرت نوشته شده است. بیش تر كتاب هاى عهد عتیق در اصل به زبان عبرى و اندكى از آن به زبان كلدانى (از زبان هاى سامى هم خانواده با عربى) بوده اند كه به یونانى ترجمه شده اند.


عهد جدید


بخش دوم كتاب مقدس، عهد جدید است كه تنها مسیحیان آن را قبول دارند. عهد جدید به زبان یونانى نوشته شده است، در حالى كه حضرت عیسى(علیه السلام) و حواریون او به زبان آرامى (لهجه اى از زبان عبرى) سخن مى گفتند. علت این امر آن است كه با كشورگشایى اسكندر و ایجاد یك امپراطورى بزرگ، زبان یونانى در بسیارى از مناطق تبلیغ شد، به گونه اى كه بسیارى از مردم با این زبان آشنایى یافتند. هنگامى كه رسولان مسیحى براى مردم منطقه ى دریاى مدیترانه و اطراف آن سخن مى گفتند یا مى نوشتند، طبیعى بود كه از زبان مشترك (یونانى) استفاده كنند.


تقسیم بندى عهد جدید


عهد جدید به طور كلى به 4 بخش تقسیم مى شود:
1- زندگى نامه و سخنان حضرت عیسى(علیه السلام): این بخش مشتمل بر 4 انجیل است كه گفته مى شود «متى»، «مرقس»، «لوقا» و «یوحنا» آنها را نوشته اند. سه انجیل نخست سبكى یكسان دارند و مطالب مندرج در آنها هماهنگ اند و با فرهنگ یهودى اختلاف چندانى ندارند; اما انجیل چهارم (یوحنا) از نظر مطالب با اناجیل دیگر متفاوت است و با فرهنگ یهودى سازگارى ندارد و در آن الوهیت حضرت عیسى مطرح شده است. سه انجیل اول را اناجیل هم نوا یا هم دید مى نامند. غالب محققان بر آن اند كه این سه انجیل بعد از حضرت عیسى و حدوداً بین سال هاى 65 ـ 70 م، یعنى بیش از سى سال پس از حیات زمینى حضرت عیسى(علیه السلام) نوشته شده اند و برخى از پژوهشگران كتاب مقدس معتقدند كه انجیل متى و لوقا از روى انجیل مرقس نوشته شده اند.
2- تبلیغات و مسافرت هاى تبلیغى مبلغان مسیحى: در این بخش كتاب «اعمال رسولان» وجود دارد كه اقدامات حواریون و دیگر مسیحیان، مخصوصاً «پولس» رابیان مى كند.
3- نامه ها: رسولان نامه هایى به شهرها و افراد گوناگون نگاشته اند كه 21 عدد از آنها در مجموعه ى عهد جدید آورده شده اند. سیزده یا چهارده نامه از «پولس»، سه نامه از «یوحنا»، دو نامه از «پطرس»، و یك نامه از «یعقوب» و «یهودا» وجود دارد. این نامه ها حاوى مطالبى ارشادى و احیاناً اعتقادى است.
4- رؤیا و مكاشفه: در این بخش تنها كتاب «مكاشفه ى یوحنا» قرار دارد كه كتاب سرّى و رمزى است و حوادث آینده را پیش گویى مى كند.
 

آسمان

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : کتاب مقدس مسیحیت

نویسندگان عهد جدید


چهار انجیل ابتداى عهد جدید، در واقع چهار زندگى نامه از حضرت عیسى(علیه السلام) هستند كه به دست چهار نفر نوشته شده اند.
ـ انجیل مرقس قدیمى ترین و مختصرترین آنهاست كه معمولا آنها را به یوحناى مرقس، دوست و هم دم و مترجم پطرس، كه احیاناً هم سفر پولس نیز بوده است، نسبت مى دهند. نوشته هاى او مطالبى است كه از پطرس آموخته و ثبت كرده است. این انجیل بسیار كوتاه، واقع بینانه، روشن و پرقدرت است; مانند آلبومى كه مختص عكس هاى شخصِ به خصوصى باشد، یك رشته تصاویر مهم از عیسى ارائه مى دهد... مرقس توانسته شخصیت واعمال مسیح را با این تصاویر به خوبى نشان دهد.
ـ انجیل متى در ترتیب كنونى عهد جدید، نخستین انجیل و مفصلّ ترین آنهاست. اعتقاد سنتّى مسیحى این بود كه این انجیل قدیمى ترین اناجیل و به دست «متاى خوازى» نوشته شده است، اما با نقّادى هاى عصر جدید، عقاید فوق اعتبار خود را از دست داده است.


ـ انجیل لوقا و نیز كتاب اعمال رسولان، منسوب به لوقاى طبیب، یار و همراه پولس است، كه احتمالا در انطاكیه با تبلیغ پولس ایمان آورده و با او دوست و هم نشین شده بود. بسیارى از انجیل شناسان معتقدند كه انجیل متى و انجیل لوقا در نگارش از انجیل مرقس استفاده كرده اند و در بسیارى از مشتركات دیگرشان از یك منبع شفاهى بهره برده اند.
ـ انجیل یوحنّا با سه انجیل دیگر ـ كه اناجیل هم نوا خوانده مى شوند ـ بسیار متفاوت است و علاوه بر این كه تنها انجیلى است كه الهیات عیسى خدایى را ترویج مى كند، از نظر سبك نگارش و تركیب مطالب با سه انجیل دیگر تفاوت بسیار دارد، به گونه اى كه مسیحِ اناجیل هم نوا را «مسیح تاریخ» و مسیح این انجیل را «مسیح ایمان» خوانده اند. تاریخ نگارش انجیل یوحنّا احتمالاً بین سال هاى 90 ـ 115 م است، و از نظر تاریخى آخرین اناجیل است. اعتقاد غالب سنتى در كلیساى مسیحى این بود كه این انجیل توسط یوحنّا، پسر زبدى، كه از خردسالى در زمره ى حواریون بود، نوشته شده است، اما اعتقاد مزبور در قرن نوزدهم زیر سؤال رفت و كوشش هاى بسیار براى شناسایى نویسنده ى این انجیل به جایى نرسید. یك كشیش مسیحى در پاسخ به این سؤال كه «چه كسى انجیل یوحنّا را نوشته است؟» مى نویسد: سؤال مشكلى است و پاسخ به آن بررسى و تحقیق گسترده اى را مى طلبد و غالباً به این عبارت ختم مى شود كه غیر از خداى یگانه كسى نمى داند كه چه كسى این انجیل را نوشته است. نویسنده ى انجیل یوحنّا علاوه بر این كه اناجیل قبلى و رساله هاى پولس را در اختیار داشته و از آنها در تدوین انجیلش استفاده كرده، داراى مشرب فلسفى هم بوده و كتابش مشحون از مایه هاى فلسفى یونان است.


رساله هاى پولس


پولس نخستین نویسنده عهد جدید به شمار مى رود. رساله هاى او مشتمل بر 13 یا 14 نامه است كه براى افراد خاص یا اشخاص مختلف و شهرهاى گوناگون فرستاده و در آنها نوعاً به بیان بحث هاى عقیدتى و دفاع از نظام الهیاتى خود، كه عمدتاً عیسى خدایى و نفى شریعت است، مى پردازد. امروزه محققان مسلم مى دانند كه نخستین نوشته هاى عهد جدید، رساله هاى پولس است; زیرا وى در بین سال هاى 35 ـ 40 م تغییر كیش داد و در سال 64 م به قتل رسید و هیچ انجیلى قبل از سال 65 م نوشته نشده است. بنابراین مى توان گفت كه رساله هاى پولس حداقل 20 سال قبل از اولین انجیل در كلیساها وجود داشته و از آنها استفاده مى شده و پایه ى نظام عقیدتى مسیحیت قرار گرفته و سپس تاریخ زندگى حضرت عیسى(ع) نگاشته شده است. تأثیر الهیات عیسى خدایى پولس بر اناجیل هم نوا مشهود نیست; اما انجیل یوحنّا كه سال ها پس از سه انجیل دیگر در اواخر قرن اول یا ابتداى قرن دوم میلادى نوشته شده كاملا متأثر از الهیات پولسى است. این نكته به ما مى فهماند كه در پایان قرن اول اندیشه هاى شرك آلود پولس كاملا در جامعه ى مسیحى و در كلیسا جا افتاده و بر نگارش مطالب كتاب مقدس تأثیر گذارده است.
 

آسمان

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : کتاب مقدس مسیحیت

حجیت و اعتبار عهد جدید


بر اساس دیدگاه مسیحى، حضرت عیسى(ع) كتاب آسمانى نداشت، بلكه او خود تجسّم وحى الهى و عین پیام خدا بود، و انجیل ها و سایر كتب عهد جدید، نوشته ى حضرت عیسى یا املاى او به شاگردانش نیست، بلكه حواریون و قدیسان و مسیحیان نخستین بعد از حضرت عیسى به تدریج آن را تحریر كرده اند. ادعاى مسیحیان این است كه این نوشته ها حاصل الهامات و هدایت ویژه ى روح القدس و نتیجه ى توافق و اجماع مسیحیان صدر اول در پذیرش 27 كتاب موجود عهد جدید است: خدا در 30 سال سرنوشت سازى (30 ـ 60 م. ) كه انجیل مكتوب وجود نداشت، و سخنان و كارهاى عیسى به طور شفاهى نقل مى شد آن جامعه را هدایت كرد. این روح القدس بود كه از طریق الهام، نویسندگان انجیل ها را براى نوشتن این كتب و ثبت برگزیده ى سخنان و كارهاى بسیار زیاد عیسى، رهنمون شد... و سرانجام جامعه ى مسیحیان نخستین با راهنمایى روح القدس از میان نوشته هاى مسیحى بى شمار، به 27 كتاب، كه انجیل هاى چهار گانه نیز جزء آنهاست، اقرار كرد;... این توافق در باب كتاب هاى مقدس از طریق نوعى اجماع حاصل شد. این اجماع خیلى زود به دست آمد و فهرست نخستین كتاب هاى مقدس، بین سال هاى 150 ـ 200 میلادى تهیه شد و پس از چند قرن كلیسا به طور رسمى روشن ساخت كه چه كتاب هایى را باید مقدس شمرد. نکات قابل توجه در این جا عبارتند از:


1- حضرت عیسى(علیه السلام) طبق تعالیم اناجیل هم نوا و بعضى كتب دیگر، پیامبرى هم چون دیگر پیامبران بود و شأن پیامبرى این است كه آورنده ى وحى باشد نه تجسّم آن، و پیامبر حامل پیام است نه عین آن; مگراین كه قایل به عیسى خدایى شویم كه آن نیز علاوه بر این كه ادعایى بى دلیل است، مغایر با شأنیت پیامبرى حضرت عیسى(ع) است.


2- از سوى كلیسا و مسیحیت دلیلى بر این كه عهد جدید حاصل الهامات و هدایت هاى ویژه ى روح القدس است، ذكر نگردیده; مگر این كه در این مورد به مطالب خود كتاب مقدس استناد شود كه طبعاً چنین استدلالى دَوْرى است.
3- برخلاف این نظریه كه مسیحیان اولیه براى پذیرش كتب 27 گانه ى عهد جدید اجماع داشته اند، شواهد تاریخى بر وجود اختلافات فراوان میان بزرگان مسیحیت در سده هاى نخستین تولد آن حكایت دارد. تنها پس از حاكمیت كلیساى طرف دار پولس در زمان كنستانتین و استفاده از اقتدار حكومت در مقابله با دیدگاه هاى رقیب، شاهد حاكمیت بلا منازع یك دیدگاه و استناد به كتب 27 گانه به مثابه تنها مراجع معتبر مسیحى هستیم. ویل دورانت مى نویسد: در ادبیات مسیحى در قرن دوم، انجیل، نامه (رساله)، اسفار، مكاشفه واعمال فراوان بود. مسیحیان در رد یا قبول آن به عنوان تفاسیر مجاز از عقاید مسیح هم داستان نبودند: كلیساى غرب كتاب «مكاشفه ى یوحنّا» را قبول داشتند كه كلیساهاى شرق به كلى آن را رد مى كردند و برعكس، انجیل عبرى و رساله هاى یعقوب را قبول داشتند كه در غرب مردود بود. نویسنده اى پروتستان مذهب مى نویسد: تمام 27 كتاب عهد جدید از ابتدا به وسیله ى كلیساها ملهم شناخته نشده بود. اناجیل و رساله هاى پولس بیش از سایر نوشته ها بین كلیساها مى گشت و قرائت مى شد و به همین دلیل زودتر از همه مورد قبول واقع شد. اعلام رسمى كتاب هاى عهد جدید به وسیله ى كلیسا، قبل از قرن چهارم میلادى میسر نشد. ضمن این كه این اتفاق ـ بر فرض وجود ـ نمى تواند معیارى براى حجیت یك كتاب دینى و آسمانى باشد.
4- نكته ى دیگرى كه برخى محققین اسلامى به آن تفطّن دارند این است كه: اتفاق نظر كلیسا بر كتب عهد جدید بدین معنا نیست كه كتبى كه در قرن دوم در زمره ى كتب مورد قبول كلیسا واقع شده اند، از نظر مضمون و محتوا كاملا هماهنگ با كتب فعلى باشند، بلكه تنها هم نام با آن اناجیل اند و نمى توان از این راه ثابت نمود كه كتب موجود همان كتاب هایى هستند كه در قرون اولیه به رسمیت شناخته شده اند، ولو این كه اسماً یكى باشند.
نتیجه این كه تاكنون دلیل قانع كننده اى براى حجیت و ارزش آسمانى كتاب فعلى مسیحیان ارائه نشده است و در صحت و اعتبار آن تردیدهاى جدى وجود دارد.
 

آسمان

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : کتاب مقدس مسیحیت

انجیل برنابا


در قرن هجدهم میلادى در اروپا، انجیلى كشف شد كه به یكى از شخصیت هاى نزدیك به حضرت عیسى(ع)یعنى برنابا نسبت داده مى شود. كشف این انجیل جنجال مفصّلى در محافل مذهبى و علمى به راه انداخت. بحث درباره ى اصالت و صحت انتساب آن به برناباى حوارى و مطالب مندرج در آن تا مدت ها محافل مسیحى و غیرمسیحى را به خود مشغول كرده بود. از آن زمان تاكنون سخنان و مقالات و كتب بسیارى در مورد این كتاب گفته و نوشته شده و بسیار نیز گفته خواهد شد; زیرا مطالب مطرح شده هنوز به صورت قطعى، فصل خطاب گفته ها و نوشته ها نبوده اند. برنابا در اصل از «سبط لاوى» و از اهالى قبرس بود كه در عصر رسولان به آیین مسیحیت گرویده بود. در كتاب مقدس فعلى چندین بار نام برنابا ذكر و به عنوان شخصى ممتاز از او یاد شده است: و یوسف، كه رسولان او را «برنابا» یعنى «ابن الوعظ» لقب دادند، مردى از سبط لاوى و از طایفه ى قبرسى، زمینى را كه داشت فروخته، قیمت آن را آورد و پیش قدم هاى رسولان گذارد تا به نیازمندان دهند. برنابا مردى صالح و شخصى مهربان و پر از روح القدس و ایمان بود. در نتیجه مردم دسته دسته به خداوند ایمان آوردند. از مطالب عهد جدید بر مى آید كه برنابا در ایمان آوردن به عیسى بر بسیارى از شخصیت هاى بزرگ مسیحى هم چون «پولس» سبقت داشته، بلكه شفیع پولس نزد حواریون بوده است. از كتب عهد جدید و نامه هاى پولس به دست مى آید كه برنابا از بنیان گذاران سفرهاى تبشیرى و چهره اى شاخص و معتبر در عصر رسولان بوده است. برنابا و پولس مأمور دعوت امت غیرمختون (غیر یهودى ها) به مسیحیت مى شوند و به شهرها و دیارهاى مختلفى سفر مى كنند و با اذیت و آزارهاى بسیارى مواجه مى گردند و معجزات زیادى از خود نشان مى دهند تا جایى كه برخى آنان را خدا مى پندارند. آنان اولین كلیساها را در جهان مسیحیت پى ریزى مى كنند و در هر كلیسا كشیشى را براى اداره و هدایت مردمان برمى گزینند، اما طولى نمى كشد كه بین برنابا و پولس «نزاعى سخت» رخ مى دهد: و بعد از ایامى چند، پولس به برنابا گفت: برگردیم و برادرانمان را در هر شهرى كه در آنها كلام خدا را اعلام كردیم، دیدن كنیم كه چگونه باشند. اما برنابا چنان مصلحت دید كه یوحنّا ملقّب به مرقس را همراه خود بردارد. لیكن پولس چنین مصلحت دانست كه او را كه از «پمفیله» از ایشان جدا شده بود و با ایشان همكارى نكرده بود، با خود نبرد. پس نزاعى سخت شد، به حدى كه از یكدیگر جدا شدند، برنابا مرقس را برداشت و از راه دریا به قبرس رفت و پولس، سیلاس را اختیار كرد و از برادران به فیض خدا سپرده شده رو به سفر نهاد... آخرین نشانى كه از برنابا در منابع مسیحیت وجود دارد همین است كه ذكر شد ودیگر اثرى از او به چشم نمى خورد و او به گونه اى مرموز و شگفت آور از تاریخ مسیحیت ناپدید شده و تنها این پرسش به جاى مانده است كه چگونه این نخستین رسول، یا دست كم، یكى از رسولان نخستین، كه شفیع و راهنما و همراه پولس، و پُر از روح القدس و ایمان بود، بدون هیچ مقدمه و یا طرحى منطقى ناپدید مى شود و به قول ویل دورانت به گونه ى اعجاب آورى «از صحنه ى تاریخ محو مى گردد». آیا صرف همراهى یا عدم همراهى «مرقس» مى تواند سبب جدایى دو رسول كه با مواعظ و اندرزهایشان هزاران نفر را به عیسى و عشق و محبت و برادرى دعوت كرده اند، باشد؟ به هر تقدیر توجیهى كه كتاب اعمال رسولان، در مورد جدایى این دو شخصیت بزرگ جهان مسیحیت نموده است، شبیه دعواهاى كودكانه یا نوجوانان متأثر از احساسات و عواطف است، نه مبشرانى كه قصد بناى تمدنى عظیم بر اساس تعالیم مسیح را داشته اند.


تاریخچه ى انجیل برناباى موجود


نویسنده اى مسیحى كه مترجم انجیل برنابا به عربى نیز هست، درباره ى تاریخچه ى این انجیل مى نگارد:
نخستین كسى كه از وجود نسخه ى ایتالیایى انجیل برنابا آگاه شد یكى از مستشاران پادشاه پروس بود. این مستشار كه نامش در حافظه تاریخ ثبت شده «كریمر» و مقیم آمستردام بود. او در سال 1709 م این نسخه را از كتاب خانه یكى از مشاهیر و افراد به ظاهر صاحب منصب آمستردام امانت مى گیرد. پس از مدتى وى آن را به شخصى به نام «طولند» و او نیز پس از چهار سال آن را به پرنس «اوژن ساووى » اهدا مى كند. مشهور است كه این ژنرال جنگ جو با وجود لشكركشى هاى فراوان و اشتغال به امور سیاسى، به علوم و آثار تاریخى علاقه اى فراوان داشته است. نسخه ى مذكور بعدها در سال 1738 همراه با دیگر كتاب هاى شخصى وى به كتاب خانه سلطنتى وین انتقال یافته است. علاوه بر نسخه ایتالیایى انجیل برنابا، نسخه دیگرى گزارش شده كه اسپانیایى است. این نسخه كه شامل 222 فصل و 420 صفحه است در اوایل سده ى هجدهم میلادى كشف شده و متأسفانه گذشت زمان سبب فرسودگى و پوسیدگى صفحات آن شده بود. نسخه مذكور توسط شخصى از اهالى «هدلى»، از شهرهاى ایالت همپشیر انگلستان، به صورت امانت در اختیار خاور شناس مشهور، دكتر «سایل» قرار مى گیرد. سپس از طریق دكتر سایل به دست دكتر «منكهوس» كه یكى از اعضاى هیأت علمى دانشگاه سلطنتى آكسفورد بود، مى رسد. منكهوس پس از مدتى این نسخه را از زبان اسپانیایى به زبان انگلیسى ترجمه مى كند و در سال 1784 م متن مترجَم را همراه با نسخه ى اصلى اسپانیایى در اختیار دكتر «هویت» كه از اندیشمندان و اساتید برجسته ى زمان خود بود قرار مى دهد. از یادداشتى كه دكتر «سایل» در آغاز نسخه ى اسپانیایى نگاشته، چنین برمى آید كه این نسخه در اصل توسط مسلمانى «اروغانى» به نام «مصطفى عرندى» از روى نسخه ى ایتالیایى به زبان اسپانیایى برگردانده شده است. اهمیت نسخه ى اسپانیایى در مقدمه اى است كه طى آن مشخص مى گردد كه راهبى به نام «فرامرینو» به مجموعه اى از نامه ها و یادداشت هاى «قدیس ایرنائوس» دست مى یابد كه شامل تعالیمى علیه پولس و تقبیح اعمال و افكار اوست; و ایرنائوس مطالبش را به انجیلى منسوب به برنابا نسبت مى دهد. از این جا اشتیاق راهب فرامرینو براى كشف انجیل برنابا شدت مى یابد و در نهایت به آن دست مى یابد.
 

آسمان

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : کتاب مقدس مسیحیت

مطالب انجیل برنابا


انجیل برنابا نسبت به اناجیل دیگر بسیار قطورتر و حاوى مطالب مختلف و گسترده اى در 222 فصل است. این در حالى است كه اناجیل دیگر در عهد جدید 16 تا حداكثر 28 باب دارند. انجیل مزبور با اناجیل اربعه تفاوت دارد و در برابر معتقدات رسمى كلیسا مى ایستد. در این انجیل برنابا خود را یكى از دوازده حوارى حضرت عیسى معرفى مى كند و مدعى است كه انجیلش را به دستور آن حضرت نوشته است و پولس را تحریف كننده و نابود كننده ى تعالیم و شخصیت حضرت عیسى(ع) مى داند. وى شایعه ى مرگ و قیام پس از مرگ حضرت عیسى را خلاف واقع دانسته و آن را اقدام نابخردانه ى حواریون مى داند. برنابا در شرح تعالیمى كه حواریون و رسولان گمراه به دروغ به نام تعالیم عیسى(ع) منتشر ساخته اند به این موارد اشاره مى كند: انتشار این شایعه كه عیسى پسر خداست; اسقاط سنت ختان; و حلال دانستن گوشت هاى ناپاك. از اساسى ترین اصولى كه انجیل برنابا شدیداً بر آن اصرار مىورزد، «نفى تثلیث» است. در این انجیل عیسى پیامبر خدا معرفى گردیده و كراراً «الوهیت» از وى نفى شده است. هم چنین از زبان حضرت عیسى آمده است كه، پس از وى شیطان، خدا یا پسر خدا بودن وى را بر سر زبان ها خواهدانداخت و همین اعتقاد خطا، آیین وى را به انحراف خواهد كشاند، به طورى كه سى نفر مؤمن حقیقى باقى نخواهند ماند. در این انجیل، حضرت عیسى(علیه السلام) مسیائى (پیامبر موعود) بودن خویش را نفى مى كند و پیوسته به آمدن رسول گرامى اسلام بشارت مى دهد. او خود را آماده كننده راه پیامبر اسلام مى داند. وى در پاسخ به پرسش آندریاس (یكى از حواریون) مى گوید: او در زمان شما نمى آید، بلكه بعد از شما به چندین سال; وقتى كه انجیل من باطل شود و نزدیك است كه سى نفر مؤمن پیدا نشود. در آن وقت خداى بر جهان رحم مى كند; پس رسول خدا را مى فرستد كه قرار مى گیرد بر سر او ابر سفیدى تا او را یكى از برگزیدگان خداى بشناسد و همانا زود است كه ظاهر سازد او را براى جهان. در این انجیل، عیسى(علیه السلام) پیامبر اسلام را از نسل اسماعیل(ع) معرفى مى كند، نه اسحاق. این در حالى است كه عهد قدیم مسیّا یا همان پیامبر موعود را از فرزندان اسحاق مى داند. عیسى(علیه السلام) شرط ورود به بهشت را ایمان به پیامبر اسلام دانسته و در مواردى به ذكر شفاعت آن حضرت در روز قیامت پرداخته و ضمن تكریم و بزرگ داشت وجود گرامى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، از كیفیت خلقت و پیدایش نور محمدى سخن به میان آورده و از دیدار خویش با پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در عالم ملكوت سخن گفته است. در انجیل منسوب به برنابا از احكام شریعت موسوى دفاع، و خاصه بر سنت ختان تأكید مى شود. ویژگى دیگرى كه مى توان گفت انجیل برنابا على رغم دیگر اناجیل واجد آن است برخى مباحث و موضوعات كلامى ـ فلسفى است كه از زبان حضرت عیسى نقل شده است; مثل غیرمركب و متغیر بودن خدا،مفهوم بزرگى خدا، قضا و قدر، معاد جسمانى، معرفى انسان و كیفیت نفس انسانى و حالات و عوارض آن. در این كتاب، برخلاف اناجیل اربعه، مصلوب واقعى «یهوداى اسخریوطى» است، نه حضرت عیسى(علیه السلام)، و آن حضرت پیش از صعود به آسمان در كوه زیتون كسانى را كه پنداشته اند وى مرده و حال از قبر برخاسته است، سرزنش مى كند: حق مى گویم به شما كه من نمرده ام، بلكه یهوداى خائن مرده است. در این انجیل موضوعات اخلاقى و مواعظ و اندرزهاى مختلف مطرح شده است.


اصالت و اعتبار انجیل برنابا


بى تردید برنابا یكى از شخصیت هاى طراز اول مسیحیت و از بزرگان حواریون بوده، نیز انجیلى داشته كه مدت ها از آن استفاده مى شده است. اسناد نشان مى دهد كه در صدر مسیحیت انجیل هاى بسیارى نگاشته شده كه كلیسا سعى در انحصار آنها به چهار انجیل معروف (متى، مرقس، لوقا، یوحنّا) داشته است. قدیس ایرنائوس در اواخر قرن دوم میلادى گفته است: چنانكه بادهاى اصلى چهارند، و كرّوبین نیز چهار صورت دارند، و خداوند چهار عهد با انسان بست و... پس اناجیل نیز چهارند. اناجیل روز به روز در جوامع مسیحى انتشار بیشترى مى یافت تا این كه در سال 364 م، شورایى در لاودكیه، یكى از شهرهاى سوریه تشكیل شد، و در آن چهار انجیل معروف قانونى، و سایر اناجیل مجعول شناخته شدند. دایرة المعارف ها تعداد زیادى از كتاب هاى مقدس صدر مسیحیت را كه اكنون متروك مانده اند نام مى برند كه از جمله ى آنها «انجیل برنابا» است: انجیل «آندریو»، «برنابا»، «برتوما»، «جیمس (یعقوب)» و «تدایوس»، از طرف پاپ گلاسیوس اول ممنوع اعلام شده و پاپ مذكور دستور مخصوص در این باره صادر كرده است. پطرس بستانى كه یك دانشمند مسیحى است در دایرة المعارف خود ذیل كلمه ى «برنابا» مى نویسد: اسقف «فویتوس» در قرن 9 میلادى در «قانون رسولى» خود كتاب انجیل برنابا را در ردیف كتب مجعول و غیرقانونى قرار داده است. پس ملاحظه مى شود كه انجیل برنابا تا اواخر قرن نهم میلادى (قرن سوم هجرى) متداول بوده و مسیحیان از آن استفاده مى كرده اند تا این كه اسقف فویتوس مجدداً تحریم آن را اعلام مى دارد. ظاهراً آخرین حكم تحریم قرائت و استفاده از انجیل برنابا در قرن دوازده میلادى صادر شده كه مربوط به پاپ «گلاسیوس دوم» در سال 1118 م. است. اما این مطلب كه انجیل برنابایى كه راهب فرامرینو ادعاى كشف آن را دارد، همان انجیل برناباى قدیس باشد نیازمند ادله ى محكمى است كه تاكنون اقامه نشده، و مطالعات باستان شناسى بر روى كاغذ و مركب كتاب و نوع نوشتار و جلد آن هم نتوانست چیزى را ثابت كند; بنابراین قضاوت در مورد اصالت این انجیل بسیار دشوار است. بدیهى است مسیحیان حكم به اصالت آن نمى دهند و آن را ساخته و پرداخته ى یك مسیحى مرتد، یا فردى عرب یا مسلمان مى دانند، ولى باید اذعان نمود كه جعلى دانستن این انجیل امر راحتى نیست.
 

آسمان

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : کتاب مقدس مسیحیت

حدس ها و گمان ها در مورد نویسنده انجیل برنابا


اگر قایل به اصالت انجیل برنابا نشویم آن وقت حدس ها و گمان هایى درباره ى نویسنده ى این انجیل بروز كند. دكتر خلیل سعادة، مترجم مسیحى این انجیل از انگلیسى به عربى، در مقدمه ى ترجمه خود مى گوید: این جانب شدیداً به وجود نسخه ى عربى این انجیل اعتقاد دارم و به هیچ وجه عدم وجدان چنین نسخه اى، دلیل بر عدم وجود آن نیست... نخستین چیزى كه توجه هر خواننده ى مسلمانى را به خود جلب مى كند، اقتباس نویسنده ى این انجیل از قرآن است... ضمن این كه نسخه ى ایتالیایى كشف شده به شیوه ى كتب عربى تجلید و صحافى شده است و به نظر من این ادعا كه دو صحاف پاریسى آن را به سبك عربى تجلید كرده اند، فراتر از مرز پندار و گمان نیست... و به اعتقاد من، نویسنده ى نسخه ى اصلى (نسخه ى عربى) شخصى یهودى و اندلسى بوده، كه ابتدا مسیحى شده و پس از آشنایى با اناجیل و مضامین آنها به آیین اسلام گرویده است. پطرس بستانى نیز مؤلف این اثر را شخصى عرب مى داند، یا كسى كه از مسیحیت اصیل منحرف شده و از كلیسا بریده است و به این ترتیب خواسته به مسیحیت ضربه وارد كند. در عین حال، دانشمندان مسیحى معتقدند كه نویسنده ى این اثر، شخصى عادى و عامى نیست; بلكه اطلاعاتى از عهد قدیم و جدید و قرآن دارد كه بدون نبوغ نمى توان آن اطلاعات را داشت. به هر حال ما مسلمانان ادعاى قاطع مبنى بر اصالت این انجیل نداریم و براى حقانیت اسلام خویش علیه مسیحیت به این كتاب استناد نمى كنیم و اصرارى در پذیرش این انجیل از طرف مسیحیان نداریم و مى پذیریم كه مسیحیان چنین انجیلى را اصیل ندانند. لكن جالب این است كه مسیحیان خود این كتاب را نگاه دارى و سپس چاپ و منتشر كرده و ضمن اعتراف به ارزش هاى آن، آن را به زبان هاى مختلف ترجمه نموده اند. مسیحیان اشكالاتى به این كتاب وارد كرده و مسلمانان به برخى از آنها پاسخ گفته اند; كه علاقه مندان مى توانند به كتب مفصل مراجعه كنند. ضمن این كه پاسخ به این ایرادات به معناى اصالت دادن به آن نیست; چون احیاناً انجیل نام برده حاوى مطالبى است كه یك مسلمان نمى تواند آن را بپذیرد. اگر در آینده شواهدى بر اصالت این انجیل اقامه شود، مى توان گفت كه این كتاب نیز هم چون دیگر اناجیل و كتب مقدس، از دستبرد منحرفان در امان نبوده و دچار تحریفاتى گردیده است.

منابع:



1- مسيحيت، مؤلف: سيد محمد اديب آل على، ناشر: انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم
2- كتاب مقدس، عبدالرحيم سليمانى اردستانى، ص 19 و 20، ص 33 ،ص 35، ص 214 ـ 215، ص 205، ص 260، ص 235 ـ 236
3- مقدمه انجيل برنابا، جمشيد غلامى نژاد، ص 120
4- قاموس كتاب مقدس، جيمز هاكس، ص 174
5- تاريخ تمدن، ويل دورانت، ج 3، ص 684
6- معرفى عهد جديد، مريل سى تنى، ترجمه طاطه وس ميكائيليان، ج 1، ص 173، ص 191، ص 138 ـ 13
7- كلام مسيحى، توماس ميشل، ترجمه حسين توفيقى، ص 23، ص 54، ص 41 ـ 51
8- كتاب مقدس را بهتر بشناسيم، سارو خاچيكى، ص 31 ـ 32
9- تفسیر الميزان، علامه طباطبايى،ج 3، ص 524
10- سير تاريخى انجيل برنابا، حسين توفيقى، ص 16
11- درباره مفهوم انجيل ها، كرى ولف، ترجمه ى محمد قاضى، ص 93
 
بالا