کمک کنم؟ نکنم؟ پول بدم؟ پول ندم؟ راست میگه؟ نمیگه؟
اینها سوالاتی است که به محض برخورد با یکی از این افراد به ظاهر نیازمند و پراکنده در سطح شهر به ذهن انسان هجوم می آورند و حسابی آن را درگیر خود می کنند. دست آخر هم بدون پاسخی روشن ذهن را رها کرده و می روند.
این سوالات که فکر ما را مشغول می کنند و ما هم نوعا جوابی برای آنها نداریم از برخورد دو «باور» تولید می شوند.
باور اول
این باور که از دین و فطرتی بیدار سرچشمه می گیرد هر انسان پاک دل و متدینی را تشویق بلکه امر می کند به نوع دوستی و کمک به نیازمندانی که توان رفع مشکلشان را ندارند.
مستند این باور، علاوه بر حکم فطرت، آیات و روایات فراوانی است که هریک دلیل مستقلی برای این اعتقادند.
آیاتی که در بین اموال مومنین حقی برای سائل و محروم قائل است «وَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم» (19/ذاریات) و آنها را از راندن با خشنونت او برحذر می دارد «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» (10/ضحی).
یا آیه ای که اطعام نکردن مسکین را از گناهانی بزرگ و عامل ورود به جهنم معرفی می کند. آنجا که از مجرمین سوال می کنند «مَا سَلَكَكمُْ فىِ سَقَرَ* قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ* وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِین» (42-44/مدثر) اهل جهنم در پاسخ به بهشتیان، عوامل ورود به سقر (مكانى در جهنم) را چنین بیان مىكنند كه ما چون اهل نماز و اهل اطعام مسكین نبودیم، جهنمى شدهایم.
قرار گرفتن «اطعام نكردن مسكین» در کنار «ترک نماز»، نشان از حرام بودن آن دارد. بنابراین اطعام مسكین و کمک به رفع مشکل او از واجبات دینی خواهد بود که نه تنها لازم است بلكه در ردیف الزامات مهم دینى قرار دارد.