فطری بودن دین و خداشناسی

  • نویسنده موضوع Ali
  • تاریخ شروع

شیخ رجبعلی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
3. حقیقت فطرت هر چند تبدیل و دگرگون نمیشود، اما دستخوش شدت و ضعف میگردد؛ به این معنی كه آموزش، پرورش، محیط و... اگر در راستای فطرت خدادادی باشند، موجب شكوفایی و تقویت فطرت اند، اما اگر در برابر آن باشند، فطرت سلیم را معیوب، سست و بی اثر میكنند: «وَلا تَتَّبِعِ الْهَوی فَیضِلَّكَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ»؛ (39) «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوّاها فَاَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَكّیها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّیها». (40)





و لذا رسول اكرم صلی الله علیه و آله در ادامه همان حدیث معروف فرمودند: « [حَتّی] اَبَواهُ یهَوِّدانِهِ اَوْ ینَصِّرانِهِ اَوْ یمَجِّسانِهِ؛ (41) تا اینكه پدر و مادرش او را یهودی یا نصرانی یا مجوسی میسازند.» یعنی فطرت كارساز است، مگر اینكه پدر و مادر آن مولود را یهودی یا نصرانی یا مجوسی كنند. امام علی علیه السلام فرمود: «خداوند پیامبران را یكی پس از دیگری فرستاد تا از مردم وفای به پیمانی را كه در فطرتشان است، بخواهند و نعمتهایی را كه مورد غفلت و فراموشی آنها قرار گرفته است، را یادشان آورند.» (42)


یعنی فطرت الهی توحیدی به واسطه غفلت و فراموشی، كم اثر میشود. ابن اثیر در شرح حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله میگوید: «هر مولودی بر جبلّتی آفریده شده است كه آمادگی پذیرش دین را دارد كه اگر بر همان فطرت و جبلّت رها شود، آمادگیاش پایدار میماند.» (43) یعنی اگر مزاحمتها بیاید، آمادگی را نابود میكند.
عشق و دوستی فرزند، فطری همه انسانهاست، اما واقعیت تاریخی صدر اسلام نشان میدهد كه این فطرت تحت تأثیر ناهنجاریهای محیط، بی اثر شده است و عرب جاهلی فرزندان دختر خود را زنده به گور میكردند. همین كه اسلام موانع را برطرف و آنها را متوجه ساخت، همه حكم فطری را رعایت كردند، و دیگر كسی آن جنایت را مرتكب نشد.


به عبارت دیگر، آثار و پی آمدهای فطرت به نحو اقتضاء است؛ یعنی فطرت انسانی مادامی كه مزاحم و مانعی در كار نباشد، انسان را به سوی خداشناسی و دین الهی جهت میدهد و هر گاه گناه و عوامل منافی فطرت زیاد شود، جلوی كارآیی آن را میگیرد.
بنابراین، خداشناسی و دین گرایی اقتضاء فطرت انسانی است و هر جا این فطرت دگرگون و بی اثر شد، باید دنبال مانع و نیروی باز دارنده باشیم؛ درست مانند اینكه طبیعت زمین، جذب اشیاء و طبیعت اشیاء، سقوط روی زمین است، اگر در موردی خلاف این مشاهده شد، حتما مانع و نیروی مخالفی بوده است.


: tasavir 5:


ممنون عالی بود

ملا صدرا در این باره میگوید:
«وجود خدا، چنان كه گفته‎اند، امری فطری است، به گواه این كه انسان به هنگام رویارویی با شرائط هولناك، به سابقه فطرت خود به خدا توكل نموده و بطوری غریزی به مسبب الاسباب و آن كه دشواری‎ها را آسان می‎سازد روی می‎آورد،
هر چند خود وی به این گرایش فطری خود توجه نداشته باشد

علامه طباطبائی نیز می‎گوید:
«هیچ كس،اعم از مؤمن و كافر، تردید ندارد كه انسان در لحظه‎های خطركه از همه اسباب و علل نجات بخش ناامید می‎شود، به سوی قدرتی برتر كه مافوق همه اسباب است و عجز و غفلت و نسیان در او راه ندارد روی می‎آورد و از او یاری می‎جوید، و از طرفی رجاء و امید مانند حب و بغض و اراده و كراهت و جذب و نظائر آن از صفاتی است كه تعلق به غیر دارد و بدون تحقق متعلق آن در خارج، پدید نمی‎آید، بنابراین امید بالفعل در نفس انسان نسبت به وجودی قاهر، گواه بر تحقق عینی آن است، وجود چنین قدرتی را فطرت انسان به روشنی درك می‎كند،اگر چه در اثر سرگرمی بسیار به اسباب و امور ظاهری چه بسا از آن غفلت می‎كند، ولی این پرده غفلت به هنگام روی آور شدن خطر و شدائد زندگی كنار رفته و فطرت، نقش هدایتی خود را ایفاء می‎كند


ولی ایا غفلت اگر خیلی شدید باشه دیگه به شخص اجازه این حالت را میده؟ و جنبه عام داره
 
بالا