ماجرای صحبت کردن امام صادق به زبان فارسی

فدایی رهبر

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
ماجرای صحبت کردن امام صادق به زبان فارسی

چند نفر از مردم خراسان خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسیدند قبل از سؤال امام به آنها به لهجه عربی فرمود : هر کس ثروت بر هم انباشته کند خدا به همان مقدار او را عذاب می کند عرض کردند آقا ما زبان عربی نمی فهمیم با زبان فارسی فرمود:
« هر که درم اندوزد جزایش دوزخ باشد»

در روایتی دیگر امام صادق علیه السلام به خادمشان که نمی توانست به زبان عربی صحبت کند فرمودند: به هر زبان می خواهی بگو من متوجه می شوم ، بنابر این تمامی ائمه به همه زبانها آشنا هستند ؛ لکن به خصوص فارسی صحبت کردن برخی ائمه ازجمله امیر مومنان، امام کاظم ، حضرت رضا ، وامام هادی علیه السلام در روایات مطرح شده است.(1)

امام رضا درباره دانش انبیاء و ائمه فرمودهاند: خداوند به پیامبران و امامان (:S (31):) از خزانه علم و حکمتش آنچه را که به دیگران نداده ارزانی داشته است و دانش آنان بالاتر از دانش تمام اهل زمانشان است.(2)
تکلم به زبان ترکی
ابوهاشم جعفری گفته است: در مدینه، امام علی النقی علیه السلام با «بغا» از نگهبانان متوکل عباسی که ترک زبان بود، به ترکی سخن گفتند. وی از اسب پیاده شد و جای اثر پای اسب امام را بوسید. او را قسم داده و خواستم از سخنان امام به من خبر دهد.
بغا پرسید: هذا نبیّ؟ این شخص پیامبر است؟ گفتم: پیامبر نیست. گفت: او مرا با نامی که در سرزمین های ترک نشین در کودکی صدا می زدند و هیچ کس تا امروز از آن خبر نداشت صدا زد! (3)

زبان فارسی و اسلاوی
«علی بن مهزیار» گفته است: به محضر امام علی النقی علیه السلام شرفیاب شدم و امام به فارسی با من سخن گفتند. روزی غلام خود را خدمت امام فرستادم. اوکه سقلابی بود، در هنگام بازگشت بسیار شگفت زده بود، پرسیدم: چه خبر شده است؟

گفت:چگونه شگفت زده نشوم! امام هادی علیه السلام پیوسته به زبان سقلابی ( اسلاوی) همانند یکی از خود ما سخن می گفت، به گونه ای که تصور کردم او سقلابی است و در آنجا بزرگ شده است.(4)

ابوهاشم جعفری نیز گفته است من با متطیب در محضر امام علی بن محمد النقی علیه السلام به فارسی سخن گفتم. امام روی به من نموده و با تبسم فرمود: گمان می کنی غیر از تو کسی فارسی را به خوبی نمی داند؟
متطیب به امام عرض کرد: جانم فدای شما باد! شما فارسی را خوب می دانید؟ امام پاسخ دادند: آری.(5)
تعجب نکنید!
امام رضا علیه السلام درباره پدر گرامی خود می فرمود :« حضرت در برهه ای از زمان زیست که با نبطی ها به زبانشان و با خراسانی ها با زبان فارسی و با رومیان به رومی و با غیر عرب به زبان خودشان سخن می گفت و علما و بزرگان یهود و نصاری از نقاط دور می آمدند و حضرت با آنان با کتاب و زبان خودشان بحث و احتجاج می نمود»

امام رضا علیه السلام نیز درباره مناظره خود با بزرگان ادیان و مکاتب فرمود:« با اهل تورات به وسیله توراتشان و با انجیلیان با انجیل خود آنها و با اهل زبور به وسیله زبور و با ستاره پرستان با زبان عبری و با زردتشتیان به زبان فارسی و با رومیان با زبان رومی و با مذهب شناسان مختلف به زبان خودشان استدلال نمایم »

ابن ابی حمزه از سخن گفتن امام کاظم علیه السلام با جمعی از مردم حبشه با زبانشان روایت می کرده . امام وقتی تعجب او را دید فرمود : « تعجب نکند آنچه که بر تو پوشیده است و نمی دانی شگفت آورتر است از آنچه که اکنون دیدی و اینکه اکنون شنیدی نسبت آن مثل قطره است به دریا و اگر پرنده ای با منقار خود قطره ای از دریا را بردارد آیا چیزی از آن کم می شود ؟ امام مانند دریای بیگران است و شگفتی های آن بیشتر از عجایب دریااست و تمام شدنی نیست»

از اباصلت هروی روایت شده است که گفت حضرت امام رضا علیه السلام با مردم به لغت های ایشان گفتگو می کرد و به خدا سوگند که از نظر لغت و زبان فصیح ترین و داناترین مردم بود روزی به آن بزرگوار عرض کردم یابن رسول الله از اشنایی شما به این زبان ها در شگفتم حضرت فرمود:« یا اباصلت انا حجه الله علی خلقه و ما کان الله لیتخذ حجه علی قوم و هو لایعرف لغاتهم او ما بلغک قول امیر المومنین اوتینا فصل الخطاب فهل الخطاب الا معرفه اللغات : ای اباصلت من حجت خدایم بر خلق او و حق تعالی حجتی را بر قومی فرا نگیرد در حالی که آن حجت الاسلام والمسلمین به زبان های ایشان عارف نباشد . آیا سخن امیر المومنین علیه السلام به تو نرسیده است که فرمود فصل خطاب به ما داده شده است و آیا فصل خطاب غیر از شناختن زبان هاست»(6)

نیایش غیر عربی امام رضا(ع)
حدثنا احمد بن محمد عن الحسن بن علی الوشا ، قال : رایت اباالحسن الرضا ( ع ) و هو ینظر الی السماء و یتکلم بکلام کانه کلام الخطاطیف ، ما فهمت منه شیئا ساعه بعد ساعه ثم سکت . حسن بن علی وشا گفت : امام رضا ( ع ) را دیدم که به آسمان نگاه می کرد و به زبانی سخن می گفت که شبیه آوای پرستوها بود . من از آن چیزی نفهمیدم . ساعتها چنین کرد . سپس لب فرو بست .(7)

پانوشتها:
1. اصول کافی 1/482,282 بحارالانوار 26/190
2. کمال الدین و تمام النعمة، ص 680
3. بحارالانوار، ج 50، ص 124.
4. همان، ج 50، ص 130؛ بصائرالدرجات، صص 249-333.
5. بحارالانوار، ج50، صص 136-137
6. عیون اخبار الرضا/ باب 54/ ص 552
7. بحارالانوار ، ج 49 ، ص 88


برگرفته شده از cherik.blog.ir
//www.montazeranezohour.ir/
 
بالا