اصطلاحات: القاب، طبقات و ... (حدیث شناسی)

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
مــحـدّث؛

مقصود از اصطلاح «محدّث» كه برای برخی از صاحبان كتابهای روایی مانند: محدّث كلینی، محدّث قمی، محدّث نوری و ... به كار میرود، كسی است كه بر سندهای حدیثی آگاه و از اسمای راویان و حال آنها و بسا تعارض روایات مطلع است و میتواند طریق و سند حدیث را معیّن و حدیث را از غیر آن ممیّز كند. مامقانی میگوید:

«اما المحدّث فالذی یظهر منهم انه مَن علم طرق اثبات الحدیث و اسماء رواته و عدالتهم و انه هل زید فی الحدیث شیء او نقص ام لاء فلا یصدّق المحدّث علی من لیس له الاّ مجرد سماع الحدیث او تحمّله».[6]


مُسنِد؛
مقصود از «مُسنِد» آن راوی است كه حدیث را به همراه سند و طریق آن بیان میدارد، خواه از كیفیّت سند آگاه باشد یا نباشد.[7]


مُخرِج؛
مقصود از «مُخرِج» و همین طور «مُخرّج» برای آن راوی به كار میرود كه احادیث را در كتاب خود ذكر میكند، مانند: كلینی و صدوق ... و عبارت أخرجه یا خرّجه فلان، یعنی فلانی حدیث را در كتاب خود آورده است، ولی میر داماد معتقد است كه بین آنها تفاوت است؛ زیرا: اخراج حدیث، برای نقل تمام حدیث، ولی تخریج حدیث، برای نقل بخشی از حدیث میباشد.[8]


مُملی، مستملی، معید؛
در مواردی راویان حدیث از استاد خود درخواست املای حدیث داشتهاند؛ از این رو استاد حدیث كه روایت را املا و القا می كرده «مُملی» و آن راوی را كه در خواست املا و القا مینموده «مستملی» و آن حدیث را پس از آن كه از استاد، شنیده و برای دیگران بازگو میكرده «معید» گویند. مامقانی میگوید:
«المملی و المستملی هما اسم فاعل من الاملاء و الذی هو بمعنی القاء الكلام للكاتب لیكتب و فی الحدیث: صحیفه هی املاء رسول الله و خط علی ـ علیه السّلام ـ فالمملی هو الملقی للحدیث و المستملی الذی یطلب املاء الحدیث من الشیخ».[9]


مخضرم؛
عبارت «مُخَضرم» برای آن راوی به كار میرود كه جاهلیّت و اسلام را درك كرده است، ولی بر خلاف صحابه، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را ملاقات نكرده، خواه اسلام او در زمان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ باشد، یا پس از او اسلام آورده باشد.
 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
اصطلاحات مربوط به تحمّل حدیث
برای سلامت و محفوظ ماندن روایات پیشوایان معصوم ـ علیهم السّلام ـ هر راوی از طُرق و راههای خاصّی حدیث معصوم ـ علیه السّلام ـ را فرا میگرفته كه به آنها «طُرق تحمّل حدیث» میگویند و این روش تا قبل از تدوین جوامع حدیثی و گسترش نسخههای آن، رایج بوده ولی اكنون رواج كمتری دارد. هدف از آگاهی از آنها، اطلاع بر چگونگی روایت راویان از یكدیگر و میزان ارزش و اعتبار آنها است؛ زیرا آنها، همه از نظر اعتبار یكسان و همسان نیستند و برخی بر بقیّه برتری دارد. محدّثان بزرگوار برای آن كه از طرق كاملتری در نقل روایات برخوردار باشند، بر خود زحمت فراوانی را هموار نموده و سفرهای متعدّد انجام می دادهاند تا آن كه برای نسلهای بعد، دسترسی بر روایات امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ سهلتر و كاملتر باشد؛ آن طرق به ترتیب اهمیّت، چنین است:

1. سماع
بهترین و نخستین طریق تحمّل، «سماع» هر راوی از دیگری، یعنی سماع و شنیدن روایت هر شاگردی از استاد خویش است.
«شهید ثانی» در این خصوص میگوید:
«الحقل الاوّل فی موقعیّه السماع و هو، أی السماع من الشیخ أرفع الطرق الواقعه فی التحمّل عند جمهور المحدّثین، لانّ الشیخ أعرف بوجوه ضبط الحدیث و تأدیته».[10]

شیخ كلینی در كافی، در كتاب فضل العلم، در باب روایه الكتب و الحدیث، روایاتی را ذكر میكند كه از مفاد آنها، اهمیت سماع حدیث، معلوم میگردد؛ از جمله در روایتی از عبدالله بن سنان نقل شده كه میگوید: خدمت امام صادق ـ علیه السّلام ـ عرض كردم، مردم میآیند تا حدیث شما را از من بشنوند ولی من چون مقداری می خوانم، خسته میشوم و دیگر نمیتوانم، حضرت میفرماید: به اندازه توان بخوان؛ آن روایت چنین است:

«عن عبدالله بن سنان قال: قلت لأبی عبدالله ـ علیه السّلام ـ : یجیئنی القوم فیستمعون منّی حدیثكم فاَضجَرُ و لا أقوی، قال ـ علیه السّلام ـ : فاقرأ علیهم من أوّله حدیثاً و من وسطه حدیثاً و من آخره حدیثاً.[11]
 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
سماع حدیث دارای مراتبی به شرح ذیل است:
1. سماع خصوصی شاگرد از استاد به شكلی كه استاد از كتاب، یا از حفظ میخواند.
2. سماع شاگرد از استاد در جمع دیگر شاگردان به شكلی كه استاد از كتاب، یا از حفظ میخواند.
3. سماع راوی از شیخ الحدیث به شكلی كه استاد برای دیگران میخواند و او هم حاضر بوده است، اعم از آن كه استاد از متن كتاب میخوانده، یا از حفظ.

در سماع حدیث، گاهی راوی به بالاترین مرتبه آن اشاره میكند و میگوید: «سمعت فلاناً یقول»، یا «حدّثنا فلان یقول»؛ همچنان كه لفظ «أخبر» و «قال» نیز از مراتب بعدی سماع است و عبارت «عن فلان» هم، مخفّف «اخبر فلان عن فلان» میباشد كه میتواند به سماع حدیث هر یك از راویان از دیگری، اشاره كند.
 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
2. قرائت
طریق تحمّل «قرائت»، عبارت است از خواندن حدیث نزد استاد و شیخ الحدیث كه از آن تعبیر به «عرض» شده است؛ زیرا راوی حدیث، قرائت خود را از حدیثی كه شنیده، بر استاد خود عرضه، و او استماع میكند.

شهید ثانی میگوید: فی القرائه علی الشیخ ... و یسمّی عند اكثر القدماء المحدّثین: العرض، لأنّ القاریء یعرضه علی الشیخ سواء كانت القرائه من حفظ الراوی أو من كتاب.[1] قرائت حدیث نیز از نظر رتبه دارای مراحلی میباشد كه مهمترین آنها چنین است:

1. قرائت و خواندن حدیث به واسطه راوی و شاگرد از متن كتاب برای استاد حدیث، به شكلی كه آن متن در اختیار استاد هم هست و ضمن خواندن، مقارنه و تطبیق انجام میشود و استاد متن و قرائت شاگرد را در پایان تأیید میكند.
2. قرائت و خواندن حدیث به واسطه راوی و شاگرد از متن كتاب برای استاد حدیث، به شكلی كه استاد آن متن را به حافظه دارد و آن را مرور و سپس تأیید میكند.
3. قرائت روایت به واسطه راوی از حفظ و استماع و تطبیق آن توسّط استاد از متن كتاب و تأیید آن.
4. قرائت روایت به واسطه راوی از حفظ و استماع و تطبیق استاد نیز بر حافظه و تأیید آن توسّط استاد به جهت صحّت و درستی قرائت راوی.

در طریق تحمّل قرائت، غالباً از الفاظ ذیل استفاده میشود: «قرأت علی فلان» یا «قریء علیه و أنا أسمع فأقرّ الشیخ به». شهید ثانی میگوید:
«فی عبارات العرض و هی علی مراتب، الرتبه الأولی: و العباره عن هذه الطریق أن یقول الراوی إذا اراد روایه ذلك: قرأت علی فلان او قریء علیه و أنا أسمع فاقرّ الشیخ به، أی لم یكتف بالقرائه علیه و لا بعدم انكاره و لا باشارته بل تلفّظ بما یقتضی الاقرار بكونه مروبه.[2]
در قرائت بر شیخ اگر نسخه و متن اصلی، در دست فرد موثّق دیگری است و شیخ هم آن را حفظ دارد و به هنگام قرائت راوی برای شیخ، آن فرد ثقه هم، قرائت آن راوی را استماع و سپس تأیید میكند، در این صورت، چنین طریقی از قرائت از اهمیّت بیشتری برخوردار است. در قرائت بر شیخ، رؤیت او شرط نیست، بلكه اطمینان به استماع و تأیید او كافی است.


 
بالا