[h=1][/h] عشق ورزى به اهل بیت ، هدیه اى است از سوى خدا که به دل هاى پاک و قلوب مردم شایسته داده مى شود.
به گزارش فرهنگ نیوز؛ یک ساختمان اگر پایه هاى محکمى داشته باشد، مى تواند سالهاى طولانى پا برجا بماند. چنین خانه اى در گذر زمان ممکن است ظاهرش کثیف و سیاه و در و دیوارش خراب شود، اما چون پایه هایش محکم است، با کمى تعمیر و رنگ و تزیینات مى توان آن را تمیز و مرتب کرد. اما اگر پایه و اساس محکمى نداشته باشد، هرچه هم رنگ بزنیم فایده اى ندارد و با باد و باران یا سیلابى فرو خواهد ریخت.
اسلام نیز نظیر خانه اى است که پایه اى دارد و اگر آن پایه محکم و پابرجا باشد بناى اسلام فرد و جامعه هم باقى خواهد ماند؛ هرچند ممکن است در معرض حوادث و آفاتى واقع شود و ظاهرش آسیب هایى ببیند. به حسب روایتی نورانی از امام صادق علیه السلام پایه و اسلام، محبت اهل بیت است. آن حضرت مى فرمایند:
« و لِکُلِّ شَىْء اساسٌ و اَساسُ الاْسْلامِ حُبُّنا اَهلَ البیتِ؛ هر چیز پایه اى دارد و پایه اسلام، محبت ما اهل بیت است ».
اما چرا محبت اهل بیت پایه و اساس اسلام است؟
بهترین وسیله هدایت
اگر ما بخواهیم معرفت و محبت خداوند به شکل صحیح در دلهاى ما باقى بماند و چراغ راه زندگى ما در این دنیا باشد و موجب نجات و سعادت ما گردد، باید با محبت و معرفت اهل بیت همراه شود. خداوند خود در قرآن خطاب به پیامبر صلى الله علیه وله مى فرماید:
« قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی؛ بگو: اگر خدا را دوست دارید از من پیروى کنید.»
شرط صدق در اظهار محبت به خداوند، تبعیت از پیامبر صلى الله علیه وآله قرار داده شده، و کمال تبعیت از پیامبر صلى الله علیه وآله تبعیت از اهل بیت او است که محبت آنها را به عنوان اجر و مزد رسالت از ما خواسته است. خداى متعال در قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم مىفرماید:
« قُلْ لاأَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى؛ بگو: به ازاى آن ]رسالت[ پاداشى از شما نمى خواهم مگر دوستى درباره اهل بیتم.»
مسلّماً پیامبر صلى الله علیه وآله از مردم براى رسالتش اجر و مزد نمى خواهد، آنچه پیامبر صلى الله علیه وآله از مردم مى خواهد هدایت و گام نهادن نان در صراط مستقیم است؛ و خداوند مى داند که این هدایت، بى وجود اهل بیت و تمسک به نان صورت نمى پذیرد.
ترک گناه، مهمترین اثر محبّت
اگر در درون دمی، محبّتِ واقعی وجود داشته باشد، اولین اثرش، جلب رضای محبوب و تقدیم آن بر رضای دیگران است: «دلیل الحبّ إیثار المحبوب علی ما سواه» برای تقدیم محبوب، باید دمی گِرد گناه نگردد تا گَرد آن بر چهره جانش ننشیند. از امام صادق علیهالسلام نقل شده است: کسی که معصیت الهی را مرتکب می شود، دوستدار او نیست: «ما أحب الله عزّ و جلّ من عصاه»؛
نگاه به این شعر تمثّل جستند:
تعصی الإله و أنت تظهر حبّه هذا محال فی الفعال بدیعٌ
لو کان حبّک صادقاً لأطعته إنّ المحبّ لمن یحبّ مطیعٌ
« عصیان خدا می کنی و اظهار محبّت به او می کنی؟ به جانم سوگند که این کار (عجیب و) بی سابقه است. اگر محبّت تو (به خدا) واقعی بود، بی تردید، اطاعتش می کردی؛ زیرا دوست، مطیع دوست خودش است(5)
گناهکار از ارتکاب معصیت لذّت می برد و چون گمان می کند کمال وی در رسیدن به آن لذّتِ نامشروع است، خود آن لذّت و سبب آن، یعنی گناه را دوست دارد (هر چند به صورت ناخواسته).
بنابراین، گناه، ریشه در محبّت دارد؛ چنانکه تقوا و ترک گناه نیز ریشه در محبّت دارد. در نتیجه، جان دمی هنگام ارتکاب گناه، صحنه جنگ محبّت به خدا و محبّت به لذّت نامشروع است. هر یک از این دو محبّت بیشتر باشد، دیگری را از صحنه بیرون می راند.
به گزارش فرهنگ نیوز؛ یک ساختمان اگر پایه هاى محکمى داشته باشد، مى تواند سالهاى طولانى پا برجا بماند. چنین خانه اى در گذر زمان ممکن است ظاهرش کثیف و سیاه و در و دیوارش خراب شود، اما چون پایه هایش محکم است، با کمى تعمیر و رنگ و تزیینات مى توان آن را تمیز و مرتب کرد. اما اگر پایه و اساس محکمى نداشته باشد، هرچه هم رنگ بزنیم فایده اى ندارد و با باد و باران یا سیلابى فرو خواهد ریخت.
اسلام نیز نظیر خانه اى است که پایه اى دارد و اگر آن پایه محکم و پابرجا باشد بناى اسلام فرد و جامعه هم باقى خواهد ماند؛ هرچند ممکن است در معرض حوادث و آفاتى واقع شود و ظاهرش آسیب هایى ببیند. به حسب روایتی نورانی از امام صادق علیه السلام پایه و اسلام، محبت اهل بیت است. آن حضرت مى فرمایند:
« و لِکُلِّ شَىْء اساسٌ و اَساسُ الاْسْلامِ حُبُّنا اَهلَ البیتِ؛ هر چیز پایه اى دارد و پایه اسلام، محبت ما اهل بیت است ».
اما چرا محبت اهل بیت پایه و اساس اسلام است؟
بهترین وسیله هدایت
اگر ما بخواهیم معرفت و محبت خداوند به شکل صحیح در دلهاى ما باقى بماند و چراغ راه زندگى ما در این دنیا باشد و موجب نجات و سعادت ما گردد، باید با محبت و معرفت اهل بیت همراه شود. خداوند خود در قرآن خطاب به پیامبر صلى الله علیه وله مى فرماید:
« قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی؛ بگو: اگر خدا را دوست دارید از من پیروى کنید.»
شرط صدق در اظهار محبت به خداوند، تبعیت از پیامبر صلى الله علیه وآله قرار داده شده، و کمال تبعیت از پیامبر صلى الله علیه وآله تبعیت از اهل بیت او است که محبت آنها را به عنوان اجر و مزد رسالت از ما خواسته است. خداى متعال در قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم مىفرماید:
« قُلْ لاأَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى؛ بگو: به ازاى آن ]رسالت[ پاداشى از شما نمى خواهم مگر دوستى درباره اهل بیتم.»
مسلّماً پیامبر صلى الله علیه وآله از مردم براى رسالتش اجر و مزد نمى خواهد، آنچه پیامبر صلى الله علیه وآله از مردم مى خواهد هدایت و گام نهادن نان در صراط مستقیم است؛ و خداوند مى داند که این هدایت، بى وجود اهل بیت و تمسک به نان صورت نمى پذیرد.
ترک گناه، مهمترین اثر محبّت
اگر در درون دمی، محبّتِ واقعی وجود داشته باشد، اولین اثرش، جلب رضای محبوب و تقدیم آن بر رضای دیگران است: «دلیل الحبّ إیثار المحبوب علی ما سواه» برای تقدیم محبوب، باید دمی گِرد گناه نگردد تا گَرد آن بر چهره جانش ننشیند. از امام صادق علیهالسلام نقل شده است: کسی که معصیت الهی را مرتکب می شود، دوستدار او نیست: «ما أحب الله عزّ و جلّ من عصاه»؛
نگاه به این شعر تمثّل جستند:
تعصی الإله و أنت تظهر حبّه هذا محال فی الفعال بدیعٌ
لو کان حبّک صادقاً لأطعته إنّ المحبّ لمن یحبّ مطیعٌ
« عصیان خدا می کنی و اظهار محبّت به او می کنی؟ به جانم سوگند که این کار (عجیب و) بی سابقه است. اگر محبّت تو (به خدا) واقعی بود، بی تردید، اطاعتش می کردی؛ زیرا دوست، مطیع دوست خودش است(5)
گناهکار از ارتکاب معصیت لذّت می برد و چون گمان می کند کمال وی در رسیدن به آن لذّتِ نامشروع است، خود آن لذّت و سبب آن، یعنی گناه را دوست دارد (هر چند به صورت ناخواسته).
بنابراین، گناه، ریشه در محبّت دارد؛ چنانکه تقوا و ترک گناه نیز ریشه در محبّت دارد. در نتیجه، جان دمی هنگام ارتکاب گناه، صحنه جنگ محبّت به خدا و محبّت به لذّت نامشروع است. هر یک از این دو محبّت بیشتر باشد، دیگری را از صحنه بیرون می راند.