•*•*• شرح امثال آموزنده قرآنی- مثل يكم: خاموشى نور در بيابان تاريك و وحشت زا •*•*•

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
18b.jpg



سلام به همگی.


حضرت آیت الله جعفر سبحانی حفظه الله در یك اثر ماندگار قرآنی ، ضمن شرح كامل و تعریف "مثل" و "مثل های قرآنی" به بیان و شرح امثال آموزنده از قرآن مجید می پردازند.

ان شاالله این شرح ها به صورت جداگانه در تالار قرآن کریم ذکر می شوند.



:53::53::53::53:


مثلهم كمثل الذى استوقد نارا فلما اءضاءت ما حوله ذهب الله بنورهم و تركهم فى ظلمات لا يبصرون (بقره /17).
آنان (منافقان ) همانند كسى هستند كه آتشى بر افروخته (تا در سايه آن راه پيدا كند وقتى اطراف او را روشن ساخت ناگهان آتش او خاموش گردد) خدا نور آنان (منافقان ) را برد و آنان را در تاريكى ها رها ساخت كه نمى بينند.
صم بكم عمى فهم لا يرجعون (بقره /18).
((آنها كر، گنگ و كورند، از گمراهى باز نمى گردند)).


قرآن در آغاز سوره بقره ، مردم را نسبت به پذيرش آيين اسلام به سه گروه تقسيم مى كند. و مجموع بحث او درباره اين سه گروه در آيه بيستم از سوره ، پايان مى پذيرد. اين سه گروه عبارتند از:

1. متقيان و پرهيزگاران و گفت و گوى او درباره اين گروه در آيه پنجم به پايان مى رسد.
2. كافران كه درست نقطه مقابل گروه متقيان مى باشند و بحث او درباره اين گروه در آيه هفتم ، به پايان مى رسد.
3. منافقان و گروه دو چهره ، كه به ظاهر ايمان آورده و در باطن ، جزو كافران مى باشند و حكم ستون پنجم در ميان مسلمانان را دارند، بررسى قرآن درباره اين گروه ، از آيه هشتم آغاز شده و در آيه بيستم پايان مى يابد.



2.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

بنابراين در آغاز سوره بقره ، درباره متقيان ، پنج آيه ، كافران دو آيه ، منافقان سيزده آيه وارد شده است و از اين كه گفتار خود را درباره كافران در دو آيه ، ولى درباره دو چهره ها در سيزده آيه خلاصه مى كند، خود گواه روشن بر اهميت شناخت منافقان است كه از نظر موضع گيرى ، به مراتب خطرناك تر از كافران مى باشند.
دشمنان نقاب دار، و ناشناخته ، دوست نمايانى هستند كه از گرگ بيابانى ، درنده ترند، آنان در سنگر دوستى از پشت خنجر مى زنند، به ظاهر دوستند و غم خوار، اما در باطن دشمنى خوشحال ، اصرار مى ورزند كه امين و رازدارند ولى در واقع خائن و جاسوسند، و از اسرار زندگى و نقاط ضعف و قوت انسان ، كاملا باخبرند پرهيز از چنين دشمنان ناشناخته بسيار مشكل و احيانا محال است .

چنين دشمنى ، همان منافق دو رويى است كه قرآن در مورد آن در سوره هاى مختلفى بحث و گفت و گو نموده است حتى سوره اى مستقل درباره منافقان فرو فرستاده است.

بنابراين نبايد تعجب كنيم كه قرآن كريم درباره منافقان در سوره بقره ، آل عمران ، نساء، انفال ، توبه ، عنكبوت ، احزاب ، فتح ، منافقون ، حديد، و تحريم ، بحث و گفتگو نموده است ، و سيماى اين گروه به ظاهر شيرين و در باطن تلخ را نشان داده است .
دو آيه مذكور در آغاز بحث از طريق تمثيل وضع آنان را روشن مى سازد.

فرض كنيد در شب تاريك كه سياهى همه جا را فرا گرفته و احتمال هجوم گزنده ها و درنده ها روح و روان انسان را رنج مى دهد براى پيدا كردن راه گريز و مسير صحيح آتشى را روشن مى كنيم تا اطراف خود را ببينيم و راه را از كوره راه تشخيص دهيم .


2.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

در اين حالت كه با نيم اميدى بسر مى بريم طوفانى برمى خيزد و آتش را خاموش مى كند و اميد انسان به نااميدى ، و نشاط را به غم و دلهره تبديل مى سازد.

قرآن وصف چنين شخصى را كه در اين گيرودار در اثر برافروختن آتش روح جديد در كالبدش دميده مى شود و مى خواهد از آن بهره بگيرد آنگاه طوفان تمام سرمايه را از او مى گيرد، چنين بيان مى كند:
كمثل الذى استوقد نارا فلما اءضاءت ما حوله .
بسان كسى كه آتش را برافروخته آنگاه كه اطراف او را روشن كرد، ناگهان خاموش مى شود.

بنابراين جمله (فلما اءضاءت ) نياز به جواب دارد و جواب آن محذوف است يعنى (طفئت نازه ) اءو (اءطفا الله نوره ) و جواب ((لما)) به خاطر جمله بعدى حذف شده است .
قرآن يادآور مى شود كه حال منافقان در اين جهان نيز بسان همين گروه است ، زيرا گروه منافق روزى كه پيامبر صلى الله عليه و آله وارد مدينه شد به او ايمان آوردند، آنگاه به او كفر ورزيدند، چنانكه مى فرمايد:
ذلك بانهم آمنوا ثم كفروا.
((آنان در تاريكى شرك و جهالت بودند، ايمان آنان بسان نورى بود كه در دل ظلمت و كفر درخشيد، و راه و چاه را به آنان نشان داد. و تا مدتى نيز از نور ايما بهره گرفتند، ولى آنگاه كه راه كفر را زير نقاب نفاق در پيش گرفتند، خدا نور را از آنان برگرفت و آنها به صورت انسانهاى گمراهى درآمدند كه نمى توانند راهى براى نجات بيابند)).
بنابراين تشبيه ياد شده وضع زندگى آنان را در همين جهان تبيين مى كند، اميد و نااميدى ، ايمان و كفر همگى در اين جهان صورت پذيرفته ، و ارتباطى به جهان ديگر ندارد ولى برخى از مفسران بخش نخست از مثل را مربوط به اين جهان دانسته و بخش ديگر را به پس از مرگ ، يعنى منافقان در سايه تظاهر به اسلام در اين جهان بهره مى گيرند ولى به خاطر كفر و خاموش شدن چراغ ايمان در جهان ديگر معذب مى گردند.

اين گروه به خاطر از دست دادن تفكر صحيح ، از ابزار شناخت بهره نمى گيرند گوش دارند اما با آن نمى شنوند، زبان دارند ولى در واقع گنگند، چشم دارند ولى با آن نمى بينند، چنان كه مى فرمايد:
صم بكم عمى فهم لا يرجعون .


2.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

نکات تکمیلی:


1. در اين تمثيل مشبهى است و مشبه به .
مشبه كلمه (مثلهم ) كه مقصود منافقان است .
مشبه به جمله (كمثل الذى استوقد نارا) مى باشد.
اكنون سوال مى شود كه چرا ((مشبه )) به صورت جمع (مثلهم ) ولى مشبه به ، به صورت مفرد (كمثل الذى ) وارد شده است .
پاسخ آن اين است كه هدف تشبيه جمع به فرد نيست ، بلكه غرض تشبيه حال و احوال اين دو به هم مى باشد، مثلا مى گويند:
اين گروه به ظاهر متمدن ، بسان گرگ درنده است .


2. از آنجا كه اين افراد از ابزار شناخت بهره نمى گيرند، اميد به اصلاح آنان نيست ، زيرا دستگاه تفكر از طريق ابزار شناخت كمك مى گيرد.


2.gif
 
بالا