**********روش های پیامبر (ص) در مبارزه با مفاسد اجتماعی **********

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"


هدف رسول اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از مبارزه با مفاسد اجتماعي ، رساندن انسان و جامعه بشري به فلاح و رستگاري مي باشد.

بیان خداونددرقرآن درمورد پیامبرعظیم الشان حضرت محمد (صلوات الله علیه)

« وَ إِنّكَ لَعَلي خُلُق عَظيم (قلم /4) »
شخصيتي كه شاهد و مبشر و نذير بود و دعوت كننده به سوي حق و چراغ روشن هدايت (احزاب / 46) و اجابت دعوت او براي انسان ها تضمين كننده حيات طيبه و رسيدن به سعادت و خوشبختي (انفال /24)


انسان موجودي است كه براي رسيدن به سعادت و خوشبختي نيازمند الگو، اُسوه ي نيكو مي باشد كه بتواند با پيروي از او عقل و فطرت خود را شكوفا كند و زمينه ي خوشبختي خويش را فراهم نمايد. براي رفع اين نياز حياتي، خداوند متعال، پيامبرش را بهعنوان اسوه حسنه معرفي مي نمايد. بر اين اساس مسلمانان موظف هستند كه تمام ابعاد شخصيت آن حضرت را مورد تحقيق قرار دهند تا مقدمه پيروي از ايشان براي آنان فراهم آيد.

راه صحيح مبارزه با مفاسد اجتماعي، بهترين عامل در جلوگيري از توسعه و گسترش آن است. حال در اين جا چند سئوال مطرح مي شود:
1- پيامبر چه راهكارها و روش هايي را براي مبارزه با مفاسد اجتماعي اتخاذ كردند؟
2- نحوه ي برخورد و استقبال اعراب از اين مهم چگونه بود؟
3- دشمنان پيامبر در اين زمينه، چه كساني بودند وچه حربه ها و فعاليت هايي را براي متوقف كردن آن به كار بستند؟
4- سرانجام اين مبارزه چه شد و كدام گروه و دسته از مردم از استقرار آن در جامعه خشنود و راضي بودند؟

 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"
توضيح واژه ي فساد:

كلمه ي فساد نقيض كلمه ي صلاح است. اين واژه در زبان فارسي نيز همين معنا را دارد و اصولاً اين كلمه از زبان عربي به فارسي منتقل شده است. در لغت نامه دهخدا؛ فساد يعني تباه شدن، ضد اصلاح وشرارت و بدكاري مي باشد. از بررسي آيات قرآني استفاده مي شود كه؛ هر عملي كه انسان و جامعهي بشري را از رسيدن به سعادت واقعي دور كند، فساد نام دارد و واژه اي كه در قرآن مقابل فساد به كار برده شده است صلاح است:

«وَ إِذَا قيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا في الأَرْضِ قَالُوا إِنّمَا نَحْنَ مَصْلِحُونَ»«و هنگامي كه به آنان گفته شود در زمين فساد نكنيد، ميگ ويند ما فقط اصلاح كننده ايم» (بقره / 11)



توضيح واژه ي مفاسد اجتماعي:


تعريف مفاسد اجتماعي عبارت است از عواملي كه سبب تباهي و نابودي جامعه ي بشري مي گردند و آن را از مسير سعادت وخوشبختي مادي و معنوي خارج مي كنند و حالت غير ضروري و آشكار دارند.



عوامل تأثير گذار در انتخاب شيوه مبارزه:
به نظر ميرسد دو عامل مهم و اساسي در گزينش شيوه مبارزاتي پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دخالت دارد كه عبارتند از:
1- هدف از مبارزه
2- عنصر زمان و مكان.


الف) هدف رسول اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) از مبارزه با مفاسد اجتماعي: رساندن انسان و جامعه بشري به فلاح و رستگاري مي باشد. به بيان ديگر هدف از مبارزه پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) با مفاسد اجتماعي؛ تغيير وضع موجود و ايجاد هويت جديد براساس توحيد در تمام ابعاد انساني بوده است.

ب) عنصر زمان ومكان؛ رعايت ودر نظر گرفتن اين مهم از عوامل اصلي انتخاب روش در مبارزه بوده است.

 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"
شيوه مبارزه پيامبر گرامي اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با مفاسد اجتماعي قبل از بعثت:

الف) دوران كودكي تا ورود به اجتماع: مقطع اول زندگي ايشان، دوران كودكي است كه هشت سال اول عمر شريف ايشان را تشكيل مي دهد. به يك حادثه در اين مقطع كه حكايت از روح مبارزه با خرافات و داشتن انديشه توحيدي در ايام كودكي او دارد اشاره مي شود. روزي كه سن آن حضرت از چهار سال تجاوز نمي كند از حليمه سعديه (مادر رضاعي خود)درخواست نمود كه همراه برادران رضاعي خود به صحرا برود. حليمه مي گويد: فرداي آن روز محمد را آماده كردم و براي اينكه ديوهاي صحرا به او صدمه نرسانند يك مهر يُمني كه در نسخ قرار گرفته بود براي محافظت او به گردنش آويختم. آن حضرت مهره را از گردن در آورد و گفت: «مَهلأ يا اُمّاه فإنّ معي مَن يَحْفِظْني» مادرجان آرام باش! خداي من كه همواره با من است، نگه دار و حافظ من است.


ب) ورود به اجتماع تا بعثت: كه از همان اوايل ورود حضرت به خانه ابوطالب (بعد از رحلت عبدالمطلب) يعني 8 سالگي تا 40 سالگي بايد مورد بررسي قرار گيرد. بعضي از حوادث اين دوران عبارتند از : سفر حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) با حضرت ابوطالب(علیه السّلام) و برخورد ايشان با بحيراء زماني كه از ايشان درخواست سوگند به لات و عزّي مي كند، ايشان مي فرمايند: مرا به لات و عزي قسم مده كه چيزي در نظر من مغبوض تر و پست تر از اين دو نيست. در اين گفتگو پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نسبت به شرك و بت پرستي اظهار تنفّر مي نمايد، زيرا سرچشمه مفاسد، شرك و بت پرستي است.

و نمونه ي ديگر:
سيره آن بزرگوار چنان بود كه مورد علاقه و محبت همگان قرار گرفته بود. همين محبوبيت بود كه قريش را از جريان نصب حجرالاسود نجات داد.
بنابراين روش مبارزه پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) با مفاسد اجتماعي قبل از بعثت، زير سؤال بردن بت پرستي و خرافات و ايجاد شك و ترديد در اعتقادات انحرافي و اظهار عبوديت نسبت به خداوند، هجرت از محيط گناه استفاده از فرصتها و بهره بردن از نقاط مثبت مردم و معاشرت و راهنمايي و هدايت آنان با حُسن خلق بوده است.

 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"


شيوه مبارزه پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) با مفاسد اجتماعي از بعثت تا هجرت:

الف) بعثت و مبارزه فرهنگي با ريشه هاي مفاسد اجتماعي: پيامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در 40 سالگي مبعوث به رسالت شد تا جامعه مرده آن روزگار را حيات مجددي بخشد. در مبارزه با مفاسد اجتماعي در مقطع تاريخ بعثت تا هجرت (در طول13 سال) يك مبارزه فكري و فرهنگي بوده است. رسول گرامي اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مكه از هر گونه مبارزه ي فيزيكي و درگيري و جنگ با دشمنان خودداري نمود و تمام تلاش خود را متوجه ريشه هاي مفاسد آن عصر كرده بود.


ب) مرحله اول: مبارزه مخفي: مخفي بودن دعوت ومبارزه در اين چند سال به خاطر ترس از دشمن و خوف از جان نبود، بلكه رسول خدا مي خواست براي آئين جهاني خود از نظر كميت و كيفيت و بلكه از جهت آمادگي روحي و افكار عمومي، زمينه اي را فراهم سازد و در فرصت مناسب دعوت و مبارزه را علني و آشكار سازد. به بيان ديگر، رسول گرامي اسلام با توجه به شرايط زماني و مكاني، مبارزه خود را به صورت مخفي شروع نمود و باز به همين دليل به اين روش پايان داد و مبارزه علني را شروع نمود.


ج) شروع مبارزه علني و آغاز مرحله ي دوم: لازم به ذكر است عده اي از مفسرين، شروع مرحله دوم را با نزول آيه 214 شعراء مي دانند: «و اَنْذِر عشيرتك الاقربين: خويشاوندان نزديك خود را از عذاب الهي بترسان.» بعد از اينكه هسته ي مركزي مبارزه شكل گرفت و زمينه مساعد جهت علني شدن وعمومي شدن دعوت به آئين اسلام فراهم گرديد، آن حضرت اقدام به دعوت از اقوام و خويشان خود به آئين اسلام كرد و اين اولين حركت رسول گرامي اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مرحله جديد بود.

بعد از دعوت نزديكان، نوبت به سخن گفتن با مردم ميرسد. آنچه اهميت دارد اين است كه آن حضرت با لسان انزار و بشارت شروع نموده و مردم معمولي را مورد خطاب قرار داده است. او براي ايجاد تحول در جامعه به سراغ صاحبان اصلي جامعه ميرود و با آنان مستقيم و صادقانه سخن مي گويد و اين شيوه اي بود كه پيامبر اكرم در شروع مبارزه علني انتخاب نمود.
 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"

1/ج ـ روش هاي پيامبر گرامي اسلام در جهت اصلاح جامعه و هدايت مردم:


1/1- تربيت فرهنگي: براساس بينش قرآني «ظَهَرَ الْفَسادْ فِي البَرّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ ايدي النّاس: به خاطر كارهاي بد مردم در دريا و خشكي فساد ظاهر گشت.» (سوره روم / 41) سرچشمه اعمال زشت و پليد مردم، عدم تربيت صحيح آنان است و ريشه اصلي تمامي مفاسد، فراموش كردن خدا و معاد است. لذا ايجاد يك سيستم كنترل آدمي در جهت مبارزه با مفاسد در دستور كار آن حضرت قرار گرفت. براي رسيدن به اين هدف، اولين حركت دعوت مردم به تعقل و تفكر بود يعني قدم اول اصلاح، انديشيدن است.
بنابراين؛ پيامبر گرامي اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) قدم اول در مبارزه با مفاسد اجتماعي را به از بين بردن ريشه هاي مفاسد (انحرافات ديني، جهل، خرافات،تقليد از نياكان) اختصاص داد و براي رسيدن به اين هدف مهم، مردم را مورد تربيت عقلاني و وحياني قرار داد، تربيتي كه به انسان قدرت تشخيص حق از باطل عنايت مي كند و معلوماتِ لازم را در اختيار آدمي قرار مي دهد، او را از عادت هاي ناپسند و تقليد هاي مذمومي كه دارد،رهايي مي بخشد و توانايي مبارزه با هوسهاي نفساني و شيطاني را به انسان عطا مي نمايد.

«هُوَ الّذي بَعَثَ فِي الاُمّيّنَ رَسولاً مِنْهُم يَتلوا عَلَيْهِم ءايتِهي وَ يُزَكّيهِم وَ يُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ و الْحِكمَةَ: اوست كه در ميان امّيّان [مردم مكه، كه غالباً بي سواد بودند] فرستاده اي از خودشان برانگخت تا آياتش را برآنان تلاوت كند و آنان را [از پليدي هاي عقيدتي و اخلاقي و عملي] پاكيزه كند و به آنان كتاب [آسماني] ومعارف ديني وعقلي آموزد.» (سورهي جمعه ـ آيه ي2 ـ كتاب آيههاي زندگي ـ حسين اسكندري)


2/1-سفير هدايت و اصلاح:گفته شد براي مبارزه با مفاسد اجتماعي راهي جز اصلاح مردم نيست. در اين راستا از شيوه هاي رسول گرامي اين بود كه به سراغ انسان ها ميرفت و آنها را مثل طبيبي حاذق مورد معالجه قرار مي داد و با هرحركتي كه انجام مي داد، فسادي نابود مي شد. سفر به طائف در سال دهم بعثت و ملاقات با مردم آن سرزمين و دعوت آنها و تحمل آزار و اذيت آنان و در نهايت هدايت نمودن غلام مسيحي (عداس) براساس همين شيوه صورت گرفت. همچنين ملاقات آن حضرت با شش نفر از قبيله خزرج و ايمان آوردن آنان و زمينه سازي انعقاد پيمان عقبه اول و دوم و آماده شدن يثرب براي پذيرايي از مسلمانان و پيامبر گرامي اسلام از ثمرات اين روش خردمندانه و عاشقانه آن حضرت محسوب مي شود.

3/1- همراهي با محرومين: مراكز قدرت و ثروت در جوامعي كه حاكميت واقعي دين در آنجا وجود ندارد، براي حفظ موقعيت خويش اقدام به گسترش فساد و تباهي مي نمايند. آنان براي تحكيم موقعيت خويش، براي خود عزت و عظمت ويژه اي قائل گشته و در مقابل، محرومين و مستضعفين را مورد تحقير و سرزنش قرار مي دهد.
رسول گرامي اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مقابل آن دسته از مفاسد اجتماعي كه به واسطه فاصله ي طبقاتي و شخصيتي به وجود آمده و روز به روز گسترش پيدا مي كرد، روش همراهي با محرومين را انتخاب نمود تا فقرا و محرومان احساس شخصيت نمايند و مستكبران از كبر و غرور خويش دست بردارند تا مفاسدي مانند ظلم و ستم، ناامني و خشونت از جامعه دور شود.


4/1- رعايت ادب و حسن خلق: از شيوه هاي پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) براي هدايت مردمي كه گرفتار اعتقادات پوچ و اعمال زشت بودند اين بود كه براساس ادب كامل الهي از توهين در گفتار و بيان سخنان زشت براي بيان پوچي اعتقادات مشركان كه منشأ خيلي از مفاسد بود دوري مي جستند. قرآن مجيد شخصيت اخلاقي و انساني پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را اين گونه توصيف مي نمايد: «وَ إنّك لَعَلي خُلُقٍ عَظيم: و تو اخلاق عظيم و برجسته اي داري.» (سوره قلم /4) او در اجراي حدود شرعي و احكام الهي به هيچ عنوان با مهرباني و رأفت برخورد نميكرد بلكه در اين ميدان بسيار قاطع بودند.


2/ج ـ شيوه پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مبارزه با سران فساد:

نخستين گروهي كه با پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به مخالفت و دشمني پرداختند، طبقهي ثروتمند و قدرتمند جامعه بود، زيرا اين گروه به خوبي مي دانستند نابودي شرك و بت پرستي مساوي است با نابودي سيادت آنها بر عرب «بنابراين دشمني قريش آشكار شد . زيرا محمد كسان را به خداي يگانه ميخواند و بتان را تحقير مي كرد. در صورتي كه مردم قريش از اجتماع بتان در اطراف كعبه سود مي جستند و تجارت مكه نتيجه ي وجود بتان بود. بدين جهت يك دل به دشمني او برخاستند و در صدد آزار مسلمانان بر آمدند.» (تاريخ سياسي اسلام ـ ص 77)
 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"
روش هاي ملاء (ملاء: اشراف و بزرگان قوم) در برابر نهضت جهاني اسلام عبارت بودند از:
1- تكذيب 2- استهزاء 3- تهمت و بهتان 4- مجادله و مغالطه 5- تطميع 6- محاصره اجتماعي و اقتصادي 7- تهديد (شكنجه و قتل)


روش هاي پيامبر گرامي اسلام در برابر سران فساد:


1/2-هجر جميل و اعراض: بعد از علني شدن دعوت و مبارزه پيامبر، روش مشركان در اين مرحله، تكذيب و استهزاء و
تهمت بود، اما روش آن حضرت «هجر جميل» بود. در تعريف هجر جميل آمده است: دوري كردن شايسته. به اين صورت كه آن حضرت در مقابل با اين سخنان با بي اعتنايي روبه رو مي شد و در عين حال به مبارزه خويش با مفاسد اجتماعي با روشهاي مخصوص ادامه مي داد. هجر جميل و اعراض از يك روش خبر مي دهند. «خُذِ الْعَفْوَ وَ أَمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِض عَنِ الْجهِلِينَ: (به هر حال) با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير و به نيكي ها دعوت نما و از جاهلان روي بگردان (و با آنان ستيزه مكن!)» (سوره اعراف / 199)



2/2- بلاغ مبين: از جمله روش هايي كه مشركان و رهبران آنان در برابر پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به كار ميگرفتند، روش مجادله و مغالطه بود. به اين معني كه آنان بدون توجه به سخن حق آن حضرت و بدون تعقل وتفكر و با عناد و سرسختي، سخناني مطرح مي نمودند كه عوام را به غلط مي انداختند. اما پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در برابر اين روش از شيوه «بلاغ مبين» استفاده مي كرد. بلاغ مبين يعني هيچ ابهام و خفايي در كلام نبوده و در بيان حقيقت چيزي كم گذاشته نشود. آن حضرت با اين روش موفق شد، مجادله و مغالطه مدافعان جامعه جاهلي آن عصر را بي تأثير كند.


3/2- استقامت و هجرت: در اين مرحله، سران قريش، تطميع و تهديد را دستور كار خويش قرار دارند. در ابتدا از روش تطميع استفاده كردند و بر اين اساس تصميم گرفتند حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را با دادن مناصب، ثروت و تقديم هدايا و تسليم زنان زيبا از دعوت به خدا و مبارزه با مفاسد منصرف نمايند. در يكي از اين صحنه ها وقتي ابوطالب پيام سران قريش را به استحضار حضرت رساند، ايشان فرمودند: عموجان به خدا سوگند هر گاه آفتاب را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهند (يعني سلطنت تمام عالم را در اختيار من بگذارند) كه از تبليغ آيين و تعقيب هدف خود دست بردارم، هرگز حاضر نخواهم شد.

وقتي روش تطميع ثمر نداد، اشراف و بزرگان قريش روش تهديد را در پيش گرفتند. تهديد آنان از آزار و اذيت بدني شروع شد و در نهايت به تصميم آنان به قتل پيامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ختم شد. از انواع آزار و اذيت هايي كه به پيامبر و يارانش تحميل شد مي توان به: محاصرهي اقتصادي ـ اجتماعي 3 ساله ي مسلمانان در درّهي شعب ابي طالب اشاره كرد.

در مرحله ي نهايي تهديد، جان پيامبر اسلام در خطر افتاد. هجرت رسول گرامي اسلام روشي بود كه آن حضرت در راه رسيدن به هدف مقدس خويش (مبارزه با مفاسد اجتماعي و اصلاح فرد و جامعه) در برابر آخرين روش سرانِ شرك كه كشتن آن حضرت بود، انتخاب كرد. موفقيت پيامبر اكرم در اين مقطع، مرهون تدبير آن حضرت در استفاده از فرصت ملاقات با گروهي از اهل يثرب در سال يازدهم كه منجر به مسلمان شدن و نهايتاً بيعت آنان با پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در سال هاي دوازدهم و سيزدهم گرديد، مي باشد.
 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"
شيوه مبارزه پيامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با مفاسد اجتماعي پس از هجرت:

ـ تشكيل حكومت ديني: «رسول مي آيد آن هم در جزيره العرب، تا فساد برخاسته از اين تمدن هاي مسلط و قدرت هاي مهاجم را اصلاح نمايد. سه سال فقط در كنار كعبه نماز مي خواند، آن هم با علي و خديجه. نگاه وگوش و ذهن خود را به خود مي گيرد، تا آنها را به تفكر و تعقل و انتخاب وا دارد. بدين سان پراكنده ها را جمع مي نمايد و اين گونه قدرت فراهم مي شود ونوبت به توزيع و تنظيم قدرت ميرسد كه مي تواند نه تنها حكومت كه شكل و نوع آن را نيز مشخص نمايد.از نوع برخورد وهدايت و تربيت رسول و از نوع تشكّل و تجمع و سازماندهي رسول و از شكل مبارزه و جهاد و تنظيم نظام هاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي و حقوقي و تشريع شرايع و قوانين، حكومت ديني آن مشخص مي شود.» (از معرفت ديني تا حكومت ديني ـ ص 107 تا 103)

بنابراين؛ با ورود رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به شهر يثرب، مقطع مهم و سرنوشت ساز مبارزه پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) با مفاسد اجتماعي شروع مي شود. براي آن حضرت تحقق ولايت سياسي و حكومت ديني، قدرت انجام اصلاحات را در همهي زمينه ها به وجود ميآورد و از طرف ديگر اين حركت، ساختار فاسد سياسي آن عصر را متحول نمود.

 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"
اقدامات و شيوه هاي پيامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مبارزه با مفاسد اجتماعي در شهر مدينه: مسجد؛ مركز جنبش اصلاحي نبوي. پيامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) لازم ديد اولين اقدام او در مدينه ساختن مركزي باشد كه روح توحيدي را در تمام اعمال و رفتار فردي و اجتماعي مسلمانان حاكم نمايد.در نگاه پيامبرگرامي اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مسجد، تنها يك مركز پرستش ظاهري نبود بلكه مساجد مكان هايي بودند كه اساس ترين موضوعات و مسائل مربوط به اداره جامعه در آنها مطرح مي گرديد.

مبارزه با تفرقه وايجاد وحدت: در عصر جاهلي محور زندگي مردم را قبيله و تيره هاي آن تشكيل مي داد. آن چيزي كه عرب را به هم پيوند مي داد يا از يكديگر بيگانه مي ساخت، تيره و قبيله بود. با اين وضعيت معلوم بود كه تلاش هاي رسول اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ثمر نخواهد داد و لذا آن حضرت براي حل مشكل اختلاف و تفرقه دست به ابتكار جالبي زد و آن اين بود كه ميان دو گروه قحطاني (عرب يثرب) و عدناني (عرب مكه) بر پايه ومحور اسلام،عقد برادري جاري نمود. با اين شيوه، اختلاف و تفرقه ميان پيروان پيامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) از بين رفت و وحدت ديني جايگزين آن شد.


دشمن شناسي و جهاد: شناخت دشمناني كه بيشترين نقش را در توليد مفاسد و گسترش آن در اجتماع آن دوران داشتند و تهديد اصلي بر عليه موجوديت نظام اسلام نبوي به شمار مي آمدند و در معرفي آنان به مسلمانان و انتخاب شيوه مناسب مبارزه با هر كدام، در دستور كار آن حضرت قرار گرفت كه به اين وسيله موانع مهم راه اصلاح جامعه انساني آن عصر برداشته شود و عوامل ايجاد گسترش فساد نابود گردند.


«برخلاف ادعاهاي دشمنان، اسلام دين زور و شمشير نيست كه با اجبار و اكراه مردم را وادار به پذيرش آن بكند زيرا:
1- نصوص قرآني اجبار در پذيرش دين را رد مي كند؛ (لا اِكْراهَ فِي الدّينِ: سوره بقره / 256)
2- تقدم جهاد فكري بر جهاد مسلحانه؛ پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به لشكريان اسلام چنين مي فرمودند: «جنگ و ستيزه نكنيد، مگر اينكه نخست مردم را به اسلام دعوت كرده باشيد.»
3- قسم به قلم نه به شمشير؛ در قرآن به قلم كه وسيله ي جهاد فكري است ارج نهاده شده است انّ وَ اْلقَلَمِ وَ ما يَسْطُروُنَ: سوره قلم / 1) (البته قلم و نوشتاري كه حق باشد، منظور آيه است.)
4- آمادگي دائمي براي صلح: اسلام در همه ي زمان ها، آماده ي زندگي توأم با آرامش و صلح با ديگر مذاهب آسماني است (سورهي آلعمران / 64)

در عين حال به دلايلي حكم مترقي جهاد را صادر كرد: (آخرين سفر ـ ص 102 ـ 101)
الف) مطابقت جهاد با فطرت
ب) برداشتن موانع تبليغ دين
ج) برداشتن موانع عبوديت
د) از بين بردن شرك
هـ) دفاع از حكومت اسلامي
و) آزمايش مدعيان

 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"

بحثي كوتاه پيرامون دشمنان حاكميت ديني و روش هاي پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مبارزه با آنان:
الف) قبايل نيمه وحشي اطراف مدينه؛ تمام زندگي آنان عبارت از جنگ و خونريزي و غارت بود. پيامبر با دو شيوه ي پيمان بستن (در مورد قبايلي كه نشانه اي از صلاح و هدايت بود) و تسليم نمودن (قبايل سركش و ظالم) اطراف مدينه را براي مسلمانان، محيط امن قرار داده و راه جهاد بر عليه مشركان مكه فراهم گشت.

ب) مشركان مكه: آنان كينه ي عميقي از رسول گرامي اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) داشتند و منتظر فرصت انتقام بودند. رسول گرامي اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) تشخيص داد كه نبايد به آنان فرصت حمله و تعرض را بدهد، بلكه بايد تهاجم كند. بنابراين در طي چهار مرحله، عقيده ي شرك و بت پرستي را در نيرومندترين پايگاه شبه جزيره عربستان نابود گردانيد. مرحله ي اول: تمرين نظامي و قدرت نمايي حكومت ديني به مدت يكسال.
مرحله ي دوم: نزول آيه ي: أُذِنَ لِلَّذينَ يُقْتِلونَ بِأَنَّهُمْ ظَلِمُوا وَ إنَّ اللهَ عَلي نَصْرِهْمِ لَقَديرٌ: به كساني كه جنگ بر آنان تحميل شده، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا كه مورد ستم قرار گرفته اند و خدا بر ياري آنها تواناست: (سورهي حج / 39) كه به اين تربيت اذن قتال و جهاد بر عليه مشركان صادر گرديد.
مرحله ي سوم: افتادن ابتكار عمل به دست مسلمانان و عقد پيمان صلح حديبيه و نيز معاهده ي صلح با مشركان مكه و مرحله ي چهارم: نقص عهد مشركان كه منجر به فتح مكه شد.

ج) منافقين: كساني كه در داخل مردم بودند، به زبان ايمان آورده، اما در باطن ايمان نداشتند.


ـ شيوه دشمني منافقان و روش هاي پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در برابر آنان:
ـ شيوه هاي دشمني منافقان در برخورد با مسلمانان و نظام ديني از نظر قرآن:
1- استهزاء و تحقير مؤمنان
2- تضعيف رهبري نظام اسلامي (از راهِ ايراد گرفتن از رفتار پيامبر، ساده لوح خواندن ايشان، نپذيرفتن حكم و مخالفت با دستورات آن حضرت)
3- دوستي با بيگانگان و دشمنان نظام اسلامي
4- فرصت طلبي
5- خدعه و نيرنگ و نفوذ
6- ايجاد اختلاف و تفرقه (از طريق تضعيف باورهاي ديني و تضعيف رهبري نظام)
7- تهديد امنيت اجتماعي
8- ايجاد مشكلاتِ اقتصادي
9- ترور.



شيوه مبارزه پيامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با سقاق:
1- افشاگري: معرفي خط نفاق و بيان روشهاي آنان و آگاه نمودن مردم از خطرات اين گروه و افشاي اهداف اين جريان از شيوه هاي پيامبر گرامي اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مبارزه با منافقان است. «يَحْذَرُ الْمُنَفِقُونَ أَن تُنزَّلَ عَلَيْهِمْ سورَةٌ تُنبِّئَهْم بِما في قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهِزُدوا إِنّ اللهَ مُخْرِجٌ مّاتَحْذَرُونَ: منافقان از آن بيم دارند كه سورهاي بر ضد آنان نازل گردد،و به آنها از اسرار درون قلبشان خبر دهد.بگو: استهزاء كنيد! خداوند،آنچه را از آن بيم دارند، آشكار ميسازد!» (توبه / 64)

2- اقدامات مناسب در برابر روش هاي منافقان:مثلاً القاي شبهه از روشهاي منافقان بود و در مقابل پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، با شبهات آنان با منطق و استدلال پاسخ مي گفت و اجازه تأثير گذاري نميداد. ايجاد تفرقه و اختلاف از روش هاي ديگر منافقان بود كه پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مقابل، همگان را به وحدت حول محور توحيد دعوت مي نمود.

3- مدارا و قاطعيت: رفتار پيامبر اسلام در مرحله اي كه دشمني منافقان حالت فردي و تبليغي و فرهنگي داشت، بر محور مدارا و ملايمت بوده است تا حقوق شهروندي نيز رعايت شده باشد. اما پيامبر آنجايي كه تلاش ها سازمان دهي شده عليه نظام ديني بود، با قاطعيت با جريان نفاق روبه رو مي شد.
 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"
هـ) مسيحيان: «مسيحيت در قرن چهارم ميلادي در نتيجه دعوت و كوشش پيشوايان دين مسيح در عربستان نفوذ كرد. ولي بايد گفت كه در آن سرزمين پيشرفت چنداني نكرد، در هر حال اگر چه اعراب به دينِ مسيح اقبال چنداني نكردند ولي روابط بسياري كه مردم عربستان با روم شرقي داشتند، آنها را تا حدي زير نفوذ مسيحيت قرار داد.» (تاريخ سياسي اسلام، ص 64) مي توان اين گونه گفت: همان گونه كه يهوديان همكاري دوستانه با مشركان در آن زمان داشتند، مسيحيان هم متمايل به اين گونه ارتباط با مسلمانان بودند.

ـ روش پيامبر گرامي اسلام در برابر مسيحيان
مهمترين آنها عبارتند از:
- بيان انحرافات مذهبي مسيحيان و معرفي مسيحيت واقعي
- تشريح نقش دانشمندان مسيحي در انحرافات اسلام
- پاسخ به شبهات مطرح شده توسط مسيحيان
- اعزام مبلغان ديني جهت تبيين حقايق اسلام
- نوشتن نامه به پادشاهان مسيحي و دعوت آنان به اسلام
- اعزام سفيران نور هدايت.
پيامبر اسلام موضوع دعوت به اسلام را مانند ساير مسائل حساس اجتماعي در يك شوراي بزرگ مطرح ساختند. سپس شش نفر از ورزيده ترين افراد را با نامه هايي كه رسالت جهاني آن حضرت در آن ها منعكس شده بود به نقاط مختلف اعزام نمود. سفيران هدايت، در يك روز عازم سرزمين هاي ايران، روم، حبشه، مصر، يمامه و بحرين و حيره شدند.
«ولي چنان كه تاريخ مي گويد؛ هيچ يك از بزرگان و زمامداران بيرون عربستان به اسلام نگرويدند، فقط بعضي از آنها با فرستاده ي پيامبر رفتار نكو داشتند و جوابي مناسب به نامه ي او دادند.» «عجيب تر و حيرت انگيزتر اين است كه سي سال از آن تاريخ نگذشته بود كه تمام اين كشورها به دست مسلمانان افتاد و غالب مردم آن پيرو اسلام شدند.» (تاريخ سياسي اسلام، ص 177 و زندگاني محمد، ج 2، ص 518)
 
بالا