:: خواهری در فراق برادر ::

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
hoseyn.jpg






سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو


:53:

 

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
_4.jpg






شد اربعین و زینب آمد به کربلایت
تجدید شد برایش ای وای من عزایت
عالم دوباره پوشید رخت سیاه ماتم
فرش است و عرش باهم فریاد غم سرایت
دلها به یاد کام عطشان توست پر خون
بارانی است ابر چشم همه برایت


:53:


 

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
1_8_255619.jpg




رهانیدم ز طوفان ستم ها کاروانی را
که اینک بی برادر کاروان آورده ام مادر
حسینت را نیاوردم من و از داغ جانسوزش
دل خونین و چشم خون فشان آورده ام مادر
به جا از یوسفت ماندست یک پیراهن خونین
که با خون دل آن را ارمغان آورده ام مادر


:53:

 

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"

آنچه درسوگ تو ای پاک تر از پاک گذشت
نتوان گفت که هر لحظه، چه غمناک گذشت
چشم تاریخ در آن حادثه تلخ چه دید
که زمان مویه کنان از گذر خاک گذشت
سرخوشید بر آن نیزه خونین می گفت
که چه ها بر سر آن پیکر صد چاک گذشت



151524_860.jpg
 

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
آیینه شدی تا که خدا در تو درخشید
خورشیدترین حادثه ها در تو درخشید
بر دوست همان روز که با حنجره ی خون
گفتی تو «بلی» کرب و بلا در تو درخشید
شد کرب و بلا کعبه ی تو، حج تو مقبول
گفتی تو چو لبیّک، بلا در تو درخشید
ای معجزه ی سرخ به ایثار تو سوگند

تو خون خدایی، که خدا در تو درخشید




52b530802231e.jpg




 

ajmn555

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
داغ برادر چه سخت است:Frown:
 
بالا