من و خدا فراموش کاریم

پنج تن

کاربر جدید
"منجی دوازدهمی"
به نام خدا
متن کوتاهی برای شما آماده کردم که نویسندش خالق هست(خالق یک لقب هست)

گاهی فکر میکنم که من فراموش کارم
گاهی خانواده،گاهی دوستان،گاهی خودم را براحتی فراموش میکنم!
نه صبر کن گاهی هم خدایم را . . .
هرروز گناه میکنم و فراموش میکنم که او هم اکنون میبیند و میفهمد!
چه ساده ام . . .
به خیال خودم هیچ کس ندید و هیچ کس نفهمید!
به راحتی او را به شیطان وجودم میفروشم
اورا نادیده میگیرم
دروغ میگویم و باور هارا بر روی ابلهی میگذارم
چه ساده میگذرم از هر آنچه داشتم و دارم(صداقت و پاکی)
اما خدا هم فراموش کار است
اگر من او را فراموش میکنم
او فراموشیم را فراموش میکند
اگر در فراموشیم گناه میکنم
او گناهانم را فراموش میکند
چه رسم جالبی
با اینکه به او خیانت میکنم فراموش میکند و میبخشد!
و من همچنان به فراموشی هایم پایبندم و او هم مانند من همچنان فراموش میکند!چه زیبا . . .
گاهی بروی آسمان خیره میشوم زانو هام را بغل میکند و گریه کنان میگویم . . .
خداوندا بس است
لجبازی نکن
راست میگفت شیطان
من هرگز ارزش سجده نداشته ام
او لبخند میزند
و باز هم فراموشش میکنم،باز هم گناه میکنم،خانواده ام را فراموش میکنم،دوستانم را،حتی خدم را
و باز هم او گناهانم را فراموش میکند




بنظرم این متن کوتاه نوشتنش یک هنر بوده از سوی خالق(فاطر)
بدلیل همین تو قسمت هنر نوشتم:53:
یا علی
 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"
با اینکه به او خیانت میکنم فراموش میکند و میبخشد!
و من همچنان به فراموشی هایم پایبندم و او هم مانند من همچنان فراموش میکند!چه زیبا . . .
گاهی بروی آسمان خیره میشوم زانو هام را بغل میکند و گریه کنان میگویم . . .
خداوندا بس است
لجبازی نکن
راست میگفت شیطان
من هرگز ارزش سجده نداشته ام
او لبخند میزند
و باز هم فراموشش میکنم،باز هم گناه میکنم،خانواده ام را فراموش میکنم،دوستانم را،حتی خودم را
و باز هم او گناهانم را فراموش میکند



:53:
 
بالا