*** ماجرای آیه ی وان یکاد .. ***

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"

1_6glaj2s.jpg




«اين آيه هنگامى نازل شد كه كفار مى‏خواستند به پيغمبر چشم زخم بزنند و با نظر كردن او را آسيب برسانند. قومى از قريش به حضرت نگريستند و گفتند: ما مانند او كسى را نديده‏ايم و نيز مانند دلايل او دلايلى نشنيده‏ايم.

در قبيله بنى اسد شخصى بود كه اگر گوشت مى‏خواست، هر شتر و گاو فربه‏اى را كه در راه مى‏ديد آنها را چشم زخم مى‏رساند و به كنيز خود مى‏گفت:

زنبيل و پول بر گير تا گوشت بياورى، مدتى نمى‏گذشت آن شتر يا گاوى را كه قبلًا او ديده و به آن چشم زخم رسانده بود، در حال مرگ مى‏افتاد و صاحب آن مجبور ميشد كه سر آنها را ببرد و گوشت آنها را بفروشد.

كلبى گويد: مردى بود كه دو يا سه روز غذا نمى‏خورد و بر در سرا پرده خود مى‏آمد. بگوسفندانى كه از آنجا مى‏گذشتند، نظر مى‏افكند و مى‏گفت:

من تا امروز چنين شتر يا گوسفندى را باين خوبى و فربهى نديده‏ام گوسفند آن هنوز چند گامى بر نداشته بود كه به زمين مى‏افتاد. كفار اين مرد را فرا خواندند تا با چشم خود به رسول الله (ص) چشم زخم برساند. همين كار را هم كرد. پس خداوند تعالى، فرستاده خود را از چشم زخم او در امان داشت و اين آيه را فرو فرستاد.»




منبع : کتاب "شان نزول آیات"
نويسنده :محمد جعفر اسلامی
 
بالا