شـاهــد شیـــدا ...

!!~Pouya~!!

کاربر ویژه
"بازنشسته"
شاهـــد شیــــــدا

ای عزادار حسین بن علی گوش نما
لحظهای بهر خدا همهمه خاموش نما



گوش کن شرح جگرسوزی علی اصغر
گفت آن مادر دل سوخته با نور بصر



اصغرم طفل صغیرم ز چه بیتابی
از غم غصه بابا است یا غم بیآبی؟



جان مادر به فدای همة بیتابی تو
هم به این تشنگی و طاقت بیآبی تو



مادرا میوة دل غنچة نشکفتة دین
یار قنداقه به تن زاهد ایمان و یقین



جسم گلبرگ کجا طاقت خارش باشد؟
نغمه مرغ سزایش که کنارش باشد



چه کشید حلق تو از تیغ جفا اصغر من؟
خاک غم زین غم جانسوز بود برسر من



تو که غمناکترین فصل حدیث دردی
از سفر هدیه مرا غصه و غم آوردی



روی دستان پدر شاهد شیوا بودی
پر کشیدی ز جهان مرغ خوش آوا بودی



گریه و نالة تو که از عطش و آب نبود
گرچه آن دم ز عطش در تن تو تاب نبود


گریه کردی که مرا نیز سوی میدان بر
کن کمک تا که به میدان بروم جان پدر


قدرتم نیست که تنها بروم سوی عدو
شعله بر جان مزن از بی سپهی ها تو مگو



صوت ینصرنی تو شعله به جانم افکند
این غریبی تو از تاب و توانم افکند



جان من نیز فدای ره قرآن بنما
حنجرم را هدف بوسه پیکان بنما


کوچکم لیک شهادت همه ی عشق من است
وز شهادت به بلندای زمانم سخن است



اصغرم گریه ز هجران شهادت کردی
نام زیبای شهادت تو روایت کردی



خون تو مایه تابندگی عز و شرف
بهر پیکان عدو حلق تو گردیده هدف


تا دم مرگ زغم نالهو زاری است مرا
بهر دیدار توام ناله و زاریست مرا


 
بالا