[h=2][/h]
نام اصلی سامری، موسی بن ظفر، از نزدیکان موسی(ع) بود. وقتی بنیاسرائیل از فرعونیان گریختند، سامری کودک بود، و از جمعیّت جا ماند. پس از ۸۰ ماه، پدر و مادر او که بسیار اندوهگین بودند، او را جلوی خانه شان یافتند. این شد که بنیاسرائیل به او احترام مینهادند.
موسی برای عبادت، هارون برادرش را در میان قوم به جانشینی گذاشت تا به فرمان او زندگی کنند و به طور سینا رفت. به فرمان خدا وعده۳۰ روزه او به ۴۰ روز کشید. در این هنگام سامری، بنیاسرائیل را گرد خود آورد و گفت موسی با هفتاد تن از میان شما بیرون رفتهاست و همه هلاک شدند. اکنون میخواهم خدای موسی را به شما نشان دهم.
سامری که زرگر بود، قالبی به شکل گوساله از گِل درست کرد و آن را در زیر زمین پنهان نمود. سپس مقداری هیزم بر روی آن گذاشت و به بنیاسرائیل گفت هر یک دیناری طلا به آتش بیندازند. آنان حدود ۶۰۰۰ درهم در آتش انداختند و همچنان که آتش میگداخت، طلاها به درون قالب نفوذ میکردند.
سرانجام سامری رفت و گوساله را بیرون آورد، و بر زمین گذاشت تا همگان آن را ببینند.
گوساله سامری بانگی که ملایم گاو است از خود بر آورد. او توانست با این ترفند بیشتر بنیاسرائیل را گوساله پرست کند.
سامری لولههای مخصوصی درون سینه گوساله طلایی کار گذاشت که هوای فشرده از آن خارج میشد و از دهان گوساله صدایی شبیه صدای گاو بیرون میآمد. گوساله را آن چنان در مسیر باد گذاشته بود که بر اثر وزش باد به دهان او، صدا به گوش میرسید.
وقتی مردم بانگ گوساله را شنیدند، همه سجده کردند و گوساله پرست شدند (به جز دو قوم) بنی اسرائیل گوساله را سجده کردند، سامری گفت: «این خدای شماست و خدای موسی»
نام اصلی سامری، موسی بن ظفر، از نزدیکان موسی(ع) بود. وقتی بنیاسرائیل از فرعونیان گریختند، سامری کودک بود، و از جمعیّت جا ماند. پس از ۸۰ ماه، پدر و مادر او که بسیار اندوهگین بودند، او را جلوی خانه شان یافتند. این شد که بنیاسرائیل به او احترام مینهادند.
موسی برای عبادت، هارون برادرش را در میان قوم به جانشینی گذاشت تا به فرمان او زندگی کنند و به طور سینا رفت. به فرمان خدا وعده۳۰ روزه او به ۴۰ روز کشید. در این هنگام سامری، بنیاسرائیل را گرد خود آورد و گفت موسی با هفتاد تن از میان شما بیرون رفتهاست و همه هلاک شدند. اکنون میخواهم خدای موسی را به شما نشان دهم.
سامری که زرگر بود، قالبی به شکل گوساله از گِل درست کرد و آن را در زیر زمین پنهان نمود. سپس مقداری هیزم بر روی آن گذاشت و به بنیاسرائیل گفت هر یک دیناری طلا به آتش بیندازند. آنان حدود ۶۰۰۰ درهم در آتش انداختند و همچنان که آتش میگداخت، طلاها به درون قالب نفوذ میکردند.
سرانجام سامری رفت و گوساله را بیرون آورد، و بر زمین گذاشت تا همگان آن را ببینند.
گوساله سامری بانگی که ملایم گاو است از خود بر آورد. او توانست با این ترفند بیشتر بنیاسرائیل را گوساله پرست کند.
سامری لولههای مخصوصی درون سینه گوساله طلایی کار گذاشت که هوای فشرده از آن خارج میشد و از دهان گوساله صدایی شبیه صدای گاو بیرون میآمد. گوساله را آن چنان در مسیر باد گذاشته بود که بر اثر وزش باد به دهان او، صدا به گوش میرسید.
وقتی مردم بانگ گوساله را شنیدند، همه سجده کردند و گوساله پرست شدند (به جز دو قوم) بنی اسرائیل گوساله را سجده کردند، سامری گفت: «این خدای شماست و خدای موسی»