.*.*.*. علوم جديد نشانه هاي علمي قرآن را تاييد مي كند .*.*.*.

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"



60585950152247867907.gif



علوم جديد نشانه هاي علمي قرآن را تاييد مي كند.


ترجمه: مرجان مصطفي پور




قرآن و خاستگاه جهان

علم كيهان شناسي، چه تجربي و چه نظري، بر اين امر اشاره دارد كه در يك مقطع از زمان، هيچ چيز به جز توده اي ابر مانند و دودي شكل (تركيب گازي داغ و فشرده غيرشفاف) وجود نداشته است. اين مسأله، يكي از اصول مسلم و پذيرفته شده علم كيهان شناسي نوين است. دانشمندان اكنون مي توانند ستارگان جديدي را كه از بقاياي آن توده هاي دودي، شكل گرفته اند، مشاهده كنند. ستارگان درخشاني كه در آسمان مي بينيم، در آغاز در آن ماده واقع بوده اند. در قرآن مي خوانيم: «سپس آهنگ آفرينش آسمان كرد و آن دودي/ بخاري بود.»(11:41)
از آنجا كه زمين و فلك (خورشيد، ماه، ستارگان، سيارات، كهكشانها و ...) از همين توده ابر مانند شكل گرفته اند، نتيجه مي گيريم زمين و فلك هر دو يك ماهيت متصل به هم داشته اند.
پس آنها از اين توده به هم پيوسته شكل گرفتند و سپس از يكديگر جدا گشتند. خداوند در قرآن مي گويد: «آيا كافران نديدند كه آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند و ما آنها را از يكديگر باز كرديم؟»(30:21)
پروفسور آلفرد كرونر، يكي از زمين شناسان نامي و استاد بخش زمين شناسي دانشگاه «ماينز» آسمان، مي گويد: وقتي به اين موضوع كه محمد(ص) از كجا آمده است مي انديشيم، نتيجه مي گيريم تقريباً محال است او خود توانسته باشد در ارتباط با پديده هايي همچون خاستگاه مشترك جهان، چيزي بداند؛ زيرا دانشمندان تنها در چند سال اخير، با كمك پيشرفته ترين روشهاي تكنولوژيكي توانسته اند حقيقت را دريابند. «كرونر» مي گويد: «من فكر مي كنم كسي كه چيزي در مورد فيزيك هسته اي در 1400 سال پيش نمي دانسته، در شرايطي نبوده كه بتواند بوسيله ذهن خودش خاستگاه مشترك و يكسان زمين و آسمانها را درك كند.»1
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

- قرآن و ابرها

مطابق نظريات دانشمندان امروزي «آب از رودخانه ها و اقيانوسها تبخير مي شود و ابرهاي كوچك را مي سازد. ابرهاي كوچك به يكديگر ملحق مي شوند و ابرهاي بزرگ را شكل مي دهند.
رشد و حركت در ابر بزرگتر افزايش مي يابد، در حالي كه اين حركت در نقطه نزديك تر به مركز، قوي تر است. اين رشد رو به بالا، باعث مي شود توده ابر به بالا رشد كرده، به سمت ناحيه سردتر، جايي كه قطرات آب و تگرگ شكل مي گيرند و بزرگتر مي شوند، حركت كند. زماني كه اين قطره هاي آب و تگرگ بسيار سنگين مي شوند، شروع به فرود آمدن از ابر مي كنند.»2
وحي قرآن در 1400 سال پيش در اين رابطه مي گويد: «آيا ندانسته اي كه خداوند ابرها را مي راند، سپس بين آنها را پيوند مي دهد، سپس در هم فشرده اش مي كند، آنگاه باران درشت را مي بيني كه از لابلاي آن بيرون مي آيد...» (43:24)
هواشناسان به تازگي در دهه هاي اخير، جزئيات مربوط به شكل گيري، ساختمان و عملكرد ابرها را يافته اند. آنان با كمك پيشرفته ترين تجهيزات مانند هواپيما، ماهواره، رايانه، بالن و ... به مطالعه باد و جهت آن، اندازه گيري رطوبت و نوسانهاي آن و تعيين سطح فشار جوي پرداخته اند. آيه فوق پس از بيان چگونگي ابرها و باران، از تگرگ و برق سخن مي گويد: «... و سپس از آسمان، از ابري كه به كوه مي ماند، تگرگ فرو مي فرستد و به هر كس كه بخواهد آن را مي زند و از هر كس كه بخواهد بر مي گرداند، نزديك است كه درخشش برق آن، ديدگان را از بين ببرد.» (همان)
هواشناسان دريافته اند ابرهاي كومولو نيمبوس كه حامل تگرگ هستند و تا ارتفاع 25000 پا مي رسند، شبيه كوههايي است كه در قرآن توصيف شده است: ما تگرگ را از كوهها (ابرها) در آسمان فرستاديم.
حال ممكن است اين پرسش مطرح شود: چرا در اين آيه گفته مي شود «درخشش نورش» در حالي كه به تگرگ اشاره دارد. به نظر مي رسد اين آيه بر اينكه تگرگ عامل اصلي ايجاد برق است ، اشاره دارد.
در كتابي با عنوان «هواشناسي امروز» چنين آمده است: «زماني كه تگرگ از قسمت سرد ابر و منطقه بلورهاي يخي فرود مي آيد، ابرها باردار شده، قطره هاي آب با تگرگ برخورد كرده، يخ مي زنند و در نتيجه گرماي خود را از دست مي دهند. سطح تگرگ گرمتر از محيط بلورهاي يخي است.
وقتي تگرگ در تماس با بلورهاي يخي قرار مي گيرد، پديده مهمي رخ مي دهد: الكترونها همواره از منطقه سردتر به منطقه گرمتر جريان پيدا مي كنند. وقتي قطره هاي سرد در تماس با يك دانه تگرگ قرار مي گيرند، همين پديده رخ مي دهد. تگرگها بار منفي گرفته اند، در حالي كه قطرات سرد يخ، بار مثبت مي گيرند و در برخورد با تگرگ خرد مي شوند. سپس ذرات خرد شده يخ سبك تر شده، به بخش بالاتر ابر كشيده مي شوند و تگرگ با بار منفي به طرف انتهاي ابر، پايين مي آيند. بنابراين، بخش پاييني ابر داراي بار منفي شده، اين بار منفي به صورت برق به طرف زمين تخليه مي گردد.» 3
اطلاعات فوق، كشفيات نوين علم هواشناسي است. تا سال 1600 پس از ميلاد، عقايد ارسطو در ارتباط با هواشناسي، در كشورهاي غير مسلمان حاكم بود. به طور مثال، ارسطو معقتد بود «جو، شامل دو نوع هواست: هواي مرطوب و هواي خشك. او رعد را صداي حاصل از برخورد هواي خشك با ابرهاي مجاور و برق را ناشي از برافروختن و سوختن هواي خشك با شعله ضعيف و كم نور مي دانست.»4 نظريات او بخشي از دانش هواشناسي در زمان نزول وحي (1400 سال پيش) بوده است.
حال نگاهي دقيق تر به زمين بيندازيم. كوهها و عظمت آنان را در نظر بگيريم. آيا چيزي در ارتباط با اين ساختمان عظيم هست كه بتواند كليدي براي راهنمايي ما در جهت درك خاستگاه جهان باشد؟
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

- قرآن و كوهها

كتابي با عنوان «زمين» منبع اصلي مطالعه در بسياري از دانشگاه هاي سراسر جهان است. يكي از نويسندگان اين كتاب فرانك پرس است. او در حال حاضر رئيس آكادمي علوم در آمريكاست. «پرس» در كتاب خود، «كوهها را پايه هاي اصلي مي داند كه در زمين جاسازي شده اند. در نتيجه، كوهها شكلي مانند ميخ دارند و بسته به عمق كوهها، شكل ميخها نيز متفاوت است.» 5
قرآن كوهها را چنين توصيف مي كند: «آيا ما زمين را بستري نساختيم و كوهها را ميخهايي؟» (7-6:78)
علم زمين شناسي نوين ثابت كرده است كوهها پايه هاي عميقي زير سطح زمين دارند و اين پايه ها مي توانند در ارتفاعات و در بالاي سطح زمين به يكديگر برسند. بنابراين، واژه مناسب براي توصيف كوهها بر اطلاعات، همان واژه «ميخ» است.
تاريخ علوم به ما نشان مي دهد «نظريه پايه هاي عميق كوهها، تنها در نيمه دوم قرن نوزده مطرح شده است. كوهها همين طور، نقش اساسي در ثابت نگه داشتن پوسته زمين دارند. آنها مانع لرزش زمين مي شوند.»6
خداوند در قرآن مي فرمايد: « و بر زمين كوههاي بزرگ افكند تا شما را نلرزاند...» (15:16)
نظريه جديد ساختمان طبقات زمين شناسي مي گويد كوهها به مثابه تثبيت كننده زمين عمل مي كنند. شناخت نقش كوهها به عنوان ثابت نگهدارنده زمين، تنها از اواخر دهه 1960 در چارچوب مطالعات طبقات زمين شناسي قرار گرفت.
آيا كسي مي توانسته در زمان حضرت محمد(ص) شكل حقيقي كوهها را بداند؟ آيا كسي مي توانسته تصور كند كوههاي بزرگ و سختي، در اعماق زمين گسترده شده، ريشه دوانيده باشند؟ (همانطوري كه دانشمندان ادعا مي كنند)
كتابهاي زمين شناسي تاكنون تنها بخشي از كوهها را كه خارج از سطح زمين و قابل مشاهده است، توصيف كرده اند. اما اكنون زمين شناسي نوين، حقيقت آيات قرآن را اثبات كرده است. آبهايي كه سطح زمين را پوشانده اند، چطور؟ آيا حقايقي نهفته در زير درياها وجود ندارد؟

- قرآن، عمق درياها و امواج دروني
خداوند در قرآن مي فرمايد: «تاريكي هايي است در دريايي ژرف كه موجش فرو پوشد و بر فراز آن موجي ديگر و بر فرازش ابري است تيره، تاريكي هايي بر فراز يكديگر، آن سان كه اگر دست خود بيرون آرد، آن را نتواند ديد.» (40:24)
اين آيه به تاريكي موجود در اعماق درياها و اقيانوسها اشاره دارد؛ جايي كه اگر انسان دستش را دراز كند، قادر نيست آن را ببيند. «اين تاريكي در اعماق 200 متر و زير آن يافت مي شود. در اين عمق، تقريباً هيچ نوري وجود ندارد و زير هزار متر مطلقاً نور يافت نمي شود.»7
انسانها نمي توانند بدون كمك تجهيزات خاص، بيش از چهل متر فرو روند و در قسمت تاريك و عميق اقيانوسها، زنده بمانند.
دانشمندان اخيراً اين تاريكي را به وسيله روشهاي پيشرفته و زيردريايي ها كه آنها را قادر ساخته است در اعماق اقيانوسها تفحص كنند، كشف كرده اند. در قرآن مي خوانيم درياهاي عميق، با امواج پوشانده شده اند. در بالاي اين امواج، امواج ديگري قرار دارد و در بالاي آنها ابرها هستند. كاملاً روشن است اين مجموعه دوم امواج، امواج سطح آبها هستند كه مي توانيم آنها را مشاهده كنيم، زيرا بالاي اين امواج، ابرها قرار دارند. اما امواج اولي چطور؟
«دانشمندان اخيراً موفق به كشف امواج دروني شده اند. امواجي كه از برخورد لايه هايي با تراكمهاي مختلف، ايجاد مي شوند.
دليل اصلي ايجاد امواج دروني اين است كه آبهاي عميق داراي تراكم بيشتري نسبت به آبهاي سطحي هستند. اين امواج مانند امواج سطحي عمل مي كنند و حتي همانند آنها مي شكنند. امواج دروني با چشم بشر قابل مشاهده نيستند، بلكه تنها به وسيله مطالعه تغييرات دما يا شوري آب در محلهاي معين، قابل بررسي است.»8
آبها قسمتهاي زيادي از سطح زمين را پوشانده اند و حتي با خاك در رودخانه ها و نهرها تركيب مي شوند. چه چيزي باعث مي شود آب با خودش تركيب نگردد؟

 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

- قرآن، درياها و رودخانه ها

علم جديد دريافته است در نقاطي كه دو درياي مختلف با يكديگر برخورد مي كنند، مانعي بين آنها به وجود مي آيد. اين مانع دو دريا را چنان از يكديگر جدا مي سازد كه هر دريا دما، شوري و تراكم خود را دارد. به عنوان مثال، آب درياي مديترانه گرمتر، شورتر و كم تراكم تر نسبت به اقيانوس اطلس است.
زماني كه آب درياي مديترانه در جبل الطارق به آب اقيانوس اطلس وارد مي شود، چند صد كيلومتر در اين آب با عمق حدود هزار متر وارد مي شود، در حالي كه ويژگيهاي گرمي، شوري و كم تراكمي خود را حفظ مي كند. آب درياي مديترانه در اين عمق بدون تغيير مي ماند. علت اين امر، وجود مانع بين آنهاست، به طوري كه حتي در اعماق 1400 متر و در مسافتي حدود 100 - تا 2500+ متر، ما هر دو نوع ساختمان آب را در شرايطي كه شوري و دماي خود را حفظ كرده اند، مي يابيم.
اگر چه در اين آبها، امواج بزرگ، جريانها و جزر و مد قوي وجود دارد، اما هرگز با يكديگر تركيب نمي شوند و اين مانع را نمي شكنند.
خداوند در قرآن بيان مي كند بين دو دريا كه به يكديگر برخورد مي كنند حد فاصلي است و آنها از آن تجاوز نمي كند. (20-19: 55)
اما زماني كه قرآن از جدا كننده آب شور و شيرين سخن مي گويد، وجود «حايل» را ذكر مي كند. خداوند مي فرمايد: «و اوست كسي كه دو دريا را به سوي هم روان كرد؛ يكي شيرين و ديگري شور و ميان آن دو، حايلي استوار قرار داد.» (53:25)
ممكن است اين سؤال پيش آيد: چرا قرآن زماني كه از جدا كننده آب شيرين و شور سخن مي گويد، واژه «حايل» را به كار مي برد، اما وقتي از جدا كننده دو دريا سخن مي گويد، اين واژه را به كار نمي برد؟
علم جديد دريافته است در دهانه رودخانه ها جايي كه آب شيرين و شور به يكديگر برخورد مي كنند، شرايط تا حدي با نقطه اي كه دو دريا با هم تلاقي دارند، متفاوت است. آنها كشف كرده اند آنچه آب شيرين را از آب شور در دهانه رودخانه ها جدا مي سازد، ديواره اي (منطقه جدايي) است كه خود ميزان نمك متفاوتي از آب شيرين و شور دارد.
اين اطلاعات اخيراً با كمك تجهيزات پيشرفته اندازه گيري دما، شوري، تراكم و ... به دست آمده است.
چشم انسان قادر نيست تفاوت بين آب دو دريا را تشخيص دهد و دو درياي مختلف، يك درياي مشابه و همجنس به نظر مي رسند. همان طور كه توانايي تشخيص تقسيم آب در دهانه رودخانه ها را به سه نوع شيرين، شور و حايل(منطقه جدا سازي) ندارد.
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

منابع

1. It is truth.com .
2. Elements of meterology p141 .
3. Meterology today p734.
4. Works of Aristotle p936.
5. Earth p851.
6. Geological concept of mountains p6.
7. Oceans Elder and Pemetta p72.
8. Oceanography p20-39 Principles.
 
بالا