ویژگیهای شراب بهشتی در قرآن

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"


im_7c.gif


در زبان فارسی، شراب به نوعی نوشیدنی الکلی اطلاق می شود که از تخمیر عصاره انگور به دست می آید و در شعر قدیم فارسی مراد از می و باده همان بوده است. ولی در زبان عربی، واژه شراب به معنی نوشیدنی و شربت است و هرگاه مقصود شراب مسکر و مستی آور باشد آن را غالبا خمر (با فتح اول و سکون دوم و سوم) می نامند. احتمالا کلمات تخمیر، مخمر، خمیر، خمره، مخمور، خمار (با ضم اول) و خمار (با فتح اول و تشدید دوم به معنی باده فروش) با خمر هم ریشه هستند. شرابخواری تا نخستین سالهای ظهور اسلام، که پیامبر اسلام در مکه بودند، هنوز ادامه داشت. در چهار سوره از قرآن کریم به مومنان وعده خمر یا شراب در بهشت داده شده است، شرابی بهشتی که مستی نمی آورد، سر درد نمی دهد، لذت بخش است، و چون مسکر یا مستی آور نیست به همین جهت با روح قوانین قرآن برای این دنیا منافات ندارد. صائب تبریزی در دو بیت زیر و خواجوی کرمانی در دو بیت بعد، با مضامین مشابه، به حلال بودن باده در بهشت بر اساس همین آیات اشاره دارند:

جهان بهشت شد از نو بهار باده بیار *** که در بهشت حلال است باده نوشیدن
بهشت نقد شده ست از شکوفه باده بیار *** که در بهشت حلال است جام احمر عیش
به باغ باده گلگون چرا حرام بود *** اگر به گلشن رضوان حلال خواهد بود
نتوان گفت که می در نظرت هست حرام *** زان که در گلشن فردوس بود باده حلال

از پنج سوره ای که در آن ها وعده شراب بهشتی داده شده، چهار سوره اول شامل آیات مکی، قبل از هجرت پبامبر به مدینه، و سوره پنجم شامل آیات مدنی است. این پنج سوره و آیات مربوط به این قرارند:

الف:- سوره واقعه (اشاره به روز قیامت)، آیات 18 و 19. خداوند در این سوره می فرماید: «بِأَكْوابٍ وَ أَباریقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعینٍ» (واقعه،18) ترجمه: "با کوزه ها و ابریق ها و جامهایی از شراب روان که از آن سر درد نگیرند و مست نشوند ..."

ب: سوره صافات (در صف یا رده قرار گیرندگان)، آیات 40 تا 47 خداوند در این سوره می فرماید: «إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ* أُوْلَئكَ لهَُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ* فَوَكِهُ وَ هُم مُّكْرَمُونَ* فىِ جَنَّتِ النَّعِیمِ* عَلىَ سُرُرٍ مُّتَقَبِلِینَ* یُطَافُ عَلَیهِْم بِكَأْسٍ مِّن مَّعِینِ * بَیْضَاءَ لَذَّةٍ لِّلشَّرِبِینَ* لَا فِیهَا غَوْلٌ وَ لَا هُمْ عَنهَْا یُنزَفُونَ ؛ جز بندگان مخلص خدا (كه از این كیفرها بركنارند)! براى آنان [بندگان مخلص ] روزى معیّن و ویژه اى است، میوه ها (ى گوناگون پر ارزش)، و آنها گرامى داشته مى شوند ... در باغهاى پر نعمت بهشت. در حالى كه بر تختها رو به روى یكدیگر تكیه زده اند، و گرداگردشان قدحهاى لبریز از شراب طهور را مى گردانند شرابى سفید و درخشنده، و لذّتبخش براى نوشندگان شرابى كه نه در آن مایه تباهى عقل است و نه از آن مست مى شوند!. می فرماید: « بکأس من معین» و جامهایی از آب جاری، جامهایی از آشامیدنیهای جاری اما آشامیدنیهایی که تمام خوبیهای آشامیدنیها و شرابهای دنیا را دارد ولی بدیها و ضررهای آنها را ندارد، خمار، درد سر و پریدن عقل از سر دیگر ندارد: «لا یصدعون عنها و لا ینزفون» آنجا دیگر دردسر و از خود بیخود شدنی وجود ندارد (واقعه/19).
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
ج: سوره مطففین (کم فروشان)، آیات 23 تا 28 خداوند در این سوره می فرماید: «عَلىَ الْأَرَائكِ یَنظُرُونَ* تَعْرِفُ فىِ وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِیمِ* یُسْقَوْنَ مِن رَّحِیقٍ مَّخْتُومٍ* خِتَمُهُ مِسْكٌ وَ فىِ ذَلِكَ فَلْیَتَنَافَسِ الْمُتَنَفِسُونَ* وَ مِزَاجُهُ مِن تَسْنِیمٍ* عَیْنًا یَشْرَبُ بهَِا الْمُقَرَّبُونَ؛ بر تختهاى زیباى بهشتى تكیه كرده و (به زیباییهاى بهشت) مى نگرند! در چهره هایشان طراوت و نشاط نعمت را مى بینى و مى شناسى! آنها از شراب (طهور) زلال دست نخورده و سربسته اى سیراب مى شوند! مهرى كه بر آن نهاده شده از مشك است و در این نعمتهاى بهشتى راغبان باید بر یكدیگر پیشى گیرند! این شراب (طهور) آمیخته با «تسنیم» است، همان چشمه اى كه مقرّبان از آن مى نوشند».

د: سوره محمد، آیه 15 خداوند در این سوره می فرماید:«مَّثَلُ الجَْنَّةِ الَّتىِ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنهَْرٌ مِّن مَّاءٍ غَیرِْ ءَاسِنٍ وَ أَنهَْرٌ مِّن لَّبنَ ٍ لَّمْ یَتَغَیرَّْ طَعْمُهُ وَ أَنهَْرٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّرِبِینَ وَ أَنهَْرٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى وَ لهَُمْ فِیهَا مِن كلُ ِّ الثَّمَرَتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِّن رَّبهِِّمْ كَمَنْ هُوَ خَلِدٌ فىِ النَّارِ وَ سُقُواْ مَاءً حَمِیمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ؛ ترجمه: توصیف بهشتى كه به پرهیزگاران وعده داده شده، چنین است: در آن نهرهایى از آب صاف و خالص كه بدبو نشده، و نهرهایى از شیر كه طعم آن دگرگون نگشته، و نهرهایى از شراب (طهور) كه مایه لذّت نوشندگان است، و نهرهایى از عسل مصفّاست، و براى آنها در آن از همه انواع میوه ها وجود دارد و (از همه بالاتر) آمرزشى است از سوى پروردگارشان! آیا اینها همانند كسانى هستند كه همیشه در آتش دوزخند و از آب جوشان نوشانده مى شوند كه اندرونشان را از هم متلاشى مى كند؟».
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
و: سوره انسان آیه 5 و 6 خداوند در این سوره می فرماید: «إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً (5) عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً؛ و نیكوكاران عالم (كه حضرت على و فاطمه و حسن و حسین ع و شیعیانشان به اجماع خاصه و اخبار عامه مقصودند) در بهشت از شرابى نوشند كه طبعش (در لطف و رنگ و بوى) كافور است. از سرچشمه گوارایى آن بندگان خاص خدا مى نوشند كه به اختیارشان هر كجا خواهند جارى مى شود». كلمه" عینا" اگر منصوب شده به خاطر حذف حرف جر بوده، و تقدیر آن" من عین" بوده است، ممكن هم هست به خاطر اختصاص منصوب شده، و تقدیر كلام" أخص عینا" بوده باشد یعنى نوشیدن از كاس را كه از هر كاسى نیست، بلكه آن كاس را اختصاص مى دهم به چشمه اى كه چنین و چنان است. و كلمه" شرب هم به خودى خود متعدى مى شود، و مى گویى: " شربت الماء- آب را نوشیدم"، و هم با حرف باء متعدى مى شود، و مى گویى: " شربت بالكاس- با كاسه نوشیدم" پس هر دو یك معنا را مى رساند. و اگر از نوشندگان آن كاس تعبیر به عباد اللَّه كرد، براى این بود كه اشاره كند به اینكه اگر از آن كاس مى نوشند به خاطر این است كه به زیور عبودیت آراسته شدند، و به لوازم آن عمل كردند، این معنا از سیاق فهمیده مى شود.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
و" تفجیر عین" عبارت است از شكافتن زمین براى جارى ساختن آب هاى زیر زمینى، و ما ناگزیریم در اینجا تفجیر عین را حمل كنیم بر صرف خواستن آن، چون این معنا مسلم است كه جارى ساختن چشمه هاى بهشتى نیازمند بیل و كلنگ نیست، آرى نعمت هاى بهشتى به جز خواست و اراده اهل بهشت هیچ هزینه دیگرى لازم ندارد، هم چنان كه فرمود: «لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها؛ اهل بهشت هر چه را بخواهند دارند» ( سوره ق، آیه 35). این دو آیه تنعم ابرار را بیان مى كند، كه چگونه از شراب بهشت و آخرت متنعم مى شوند، دیگران هم دو آیه مورد بحث را به همین معنا تفسیر كرده اند، و بعید نیست كه این دو آیه در مقام بیان حقیقت عمل صالح آنان بر اساس تجسم اعمال باشد، و بفهماند وفاى به نذر و اطعام طعام براى رضاى خدا ظاهرش وفا و اطعام طعام است اما باطنش نوشیدن از كاسى است كه مزاجش كافورى است، آن هم از چشمه اى كه به طور مستمر خودشان با اعمال صالح خود مى شكافند، و به زودى حقیقت عملشان در جنة الخلد برایشان ظاهر مى شود، هر چند كه در دنیا به صورت وفا و اطعام طعام است.

در نتیجه دو آیه مورد بحث در مجراى امثال آیه («إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِیَ إِلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ؛ ما هم (چون ایشان كافر شدند) بر گردن آنها تار نخ (زنجیرهاى عذاب) نهادیم در حالى كه سر بلند كرده و چشم بر بسته اند» سوره یس، آیه 8) است. مؤید این معنا ظاهر جمله (یشربون) و جمله ( یشرب بها) است، كه مى فهماند همین حالا مشغول نوشیدنند، نه اینكه در قیامت مى نوشند، و گر نه مى فرمود " سیشربون"، و" سیشربوا بها" علاوه بر این، نوشیدن، وفا كردن، اطعام نمودن و ترسیدن، همه را در یك سیاق آورده و فرموده " یشربون، یوفون، یخافون، یطعمون" و نیز ذكر تفجیر در جمله " یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً" مؤید دیگرى است، براى اینكه ظهور دارد در اینكه شكافتن چشمه و جارى ساختن آب آن را با اسباب این كار انجام مى دهند، كه همان وفا و اطعام و خوف است، پس حقیقت این اعمال همان تفجیر عین است.
 
بالا