/// دزدی از باغ امام کاظم (ع) ///

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
[h=3]

دزدی از باغ امام کاظم (ع)
[/h][h=3]متعب می گوید: امام کاظم (ع) در نخلستان خود مشغول بریدن شاخه های درختان بود. یکی از غلامان آن حضرت دسته ای از خوشه های خرما را برداشت و [به قصد دزدی] پشت دیوار باغ انداخت. من رفتم غلام را گرفتم و نزد حضرت آوردم و ماجرا را برای آن حضرت نقل کردم. امام کاظم (ع) به غلام رو کرد و فرمود: آیا گرسنه ای؟ غلام گفت: نه آقای من! امام فرمود: آیا برهنه ای؟ غلام گفت: نه مولای من! امام فرمود: پس چرا آن خوشه های خرما را برداشتی؟ غلام گفت: دلم چنین خواست. امام علیه السلام فرمود: آن خرماها برای تو باشد. سپس فرمود: غلام را رها کنید.[/h]
 
بالا