فرافکنی مبحثی است در روانشناسی که اول بار زیگموند فروید آن را مطرح کرد.
فرافکنی یعنی نسبت دادن ناآگاهانه اعمال، عیبها و امیال ناپسند خود به دیگران که در واقع ساز و کاری پدافندی به شمار میآید.
«فرافکنی در معنای واژهای آن، بر پرتاب کردن رو به بیرون یا رو به جلو دلالت دارد و به فرایند یا اسلوبی اشاره دارد که افراد به مدد آن، ایدهها، تصویرها و امیال را بر محیط بیرونیشان تحمیل میکنند.
اصطلاح فرافکنی در روانکاوی کاربرد دارد؛ در آن فرافکنی یکی از ساز و کارهای پدافندی (دفاعی) در برابر نگرانی به شمار میرود. در این معنی خواستهها و انگیزههای ناپذیرفتنی که بازشناخت آنها در «خود»، ممکن است موجب ناراحتی شود، به دیگران نسبت داده میشود. «این وسیله پدافندی به طور کامل در جهت عکس درونفکنیمیباشد و اساس آن از این قرار است که فرد میکوشد تا تمایلات نامناسب و ناپسند خویش را به دیگران نسبت دهد و در نتیجه خود را عاری از هرگونه عیب و نقص بداند و خود را از احساس گناه، برهاند. با این وسیله پدافندی، فرد در مورد دیگران با مقیاس خویش قضاوت میکند.