دوباره سینه ی تنگم بهانه می گیرد بیا و درد دلم را دوباره درمان کن
بیا و نیمه شبی یا سحر گهی مولا مرا به بزم مناجات خویش درمان کن
*************
تمام عمر جوانی گذشت در غفلت دگـر نمانـده نشانی ز پـرده ی عصـمت
فرو رفته ترینم به ورطه ی ظلمت به نور خوف و رجاء سینه ام چراغان کن
*************
مسیر پر فتن و کوله بار من خالی نمانده بهر مناجات حال و احوالی
بیا و معجزه ای کن شکاف ده دل را گناهکار ترین را ز نو مسلمان کن
*************
به اختیار خودم رو سیاه تر گشتم گناه کردم و هر دم تباه تر گشتم
بیا به بند اسارت به زور با اجبار غلام خیره سرت را غلام ایمان کن
*************
اگـر اسـیر گنـاهان جام دهـم هیـهات اگر دوباره به شیطان امان دهم هیهات
گدایت آمده با کاسه ی تهی در دست بــرای بــار هــزارم بیــا و احـسان کـــن