●●● ابیات ناب شروع شده با حرف ظ●●●

زهرا

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
a%20%284%29.gif


  • سلام
    دوستان همانطور که از نام تاپیک مشخصه ابیاتی که با حرف ظ آغاز میشن با همراهیتون در اینجا قرار میدیم
    لطفا در هر پست بیش از سه بیت قرار بدید...
    منتظر ابیات زیباتون هستیم

    ss%20%283%29.gif





 

زهرا

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
:golez16:
ظل ممدود خم زلف تو ام بر سر باد
کاندران سایه قرار دل شیدا باشد
***


ظلم ماریست که هر که پروردش
ازدهایی شد و فرو بردش
**

ظالم نفس خود است هرکه در این روزگار
انده پیمان خورد می نخورد آشکار "عبید ذاکانی"
**

ظریفی کرد و بیرون از ظریی
شاید کرد با مستان حریفی "نظامی"
**
 

زهرا

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
:joda13:
ظالم آن قومی که چشمان دوختند
زان سخنها عالمی را سوختند "مولانا"
**

ظالم بمرد و قاعدهٔ زشت از او بماند
عادل برفت و نام نکو یادگار کرد "سعدی"
**

ظالمی را خفته دیدم نیم روز
گفتم این فتنه است خوابش برده به
وآنکه خوابش بهتر از بیداری است
آن چنان بد زندگانی مرده به "سعدی"
 

زهرا

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
:golez11::golez11::golez11:
ظلمی که عجب کرد و زیانی که تن رساند

جز با صفای روح تو جبران نمی شود







ظلمت شمار سرزدن آفتاب تو
جان تهی به رذاه نگاهت نهاده ام
تا پر کنم هر اینه جام از شراب تو
گیسوی خود مگیر ز دستم که همچنان
من چنگ التجا زده ام در طناب تو






ظلمت ما را دوباره پس می زد
هجوم باد دری را به سمت مطبخ بست
و هرم وحشت ما رابه سوی ایوان راند
میان ایوان چشمم به آب و ماه افتاد
که آب جان را پیغام زندگی می داد
و ماه شب را از روی شهر می تاراند
به روی خوب تو می نوشم ای شکفته به مهر
چون روزنی به رهایی همیشه روشن باش
 
بالا