●●● ابیات ناب شروع شده با حرف ش●●●

زهرا

کاربر با تجربه
"بازنشسته"


:joda15:
شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست


جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو



شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
بنده طلعت آن باش که آنی دارد





شب مردان خدا روز جهان افروز است
روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست





شب تنهاییم در قصد جان بود
خیالش لطفهای بیکران کرد





شهریست پرکرشمه و حوران ز شش جهت
چیزیم نیست ارنه خریدار هر ششم





شکر شکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله میرود

 

زهرا

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
:joda49:
شبی که ماه مراد از افق طلوع کند
بُوَد که پرتو نوری به بام ما افتد




شکر لله که نیم معتقد طاعت خویش
آنقدر هست که گه گه قدحی مینوشم




شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها




شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعین
اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم




شراب ناب میخواهم که مرد افکن بود زورش
که تا یکدم بیاسایم زدنیا و شر و شورش




شب وصل است و طی شد نامه هجر
سلامٌ فیــــــه حتی مطــــــلع الفـــــجر

 

زهرا

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
:joda14:
شاهدان گر دلبری زین سان کند
زاهدان را رخنه در ایمان کند



شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست
گر راهزن تو باشی صد کاروان توان زد


شب قدری چنین عزیز و شریف
با تو تا روز خفتنم هوس است



 
بالا