۞۞ اشعار شهادت امام جواد( علیه السلام) ۞۞

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
zohor313yar_blogfa_com_%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF_%D8%B9_3_.gif


[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
من جوادم مظهر جود خدا
آى رحمت گل خیر النساء
حجت و نور خدایم در زمین
یادگار نور ختم المرسلین
زاده زهرا و فرزند رضا
آن یگانه پور دلبند رضا
از مدینه آمدم سوى پدر
تا ببینم لحظه‏ اى روى پدر
دیدم آنجا با تمام غربتش
جان دهد تنها به شام محنتش
بر خودش مى ‏پیچد آن باب حزین
خاک غم بر سر کند مولاى من
چون به یاد کربلا افتاده است
در خزان بى کسى جان داده است
روى خاک حجره جانش پر کشید
جام عشق از دست ساقى سرکشید
بعد از او من ماندم و داغ دلم
لاله‏ ها دارم در این باغ دلم
وارث اجداد بى یاور منم
وارث داغ على اکبر منم
در جوانى جان من گردد فدا
از عطش مى ‏سوزم اى ساقى بیا
همسرم آتش زده بر جان من
شعله ‏ور سازد دل سوزان من
ظرف آبى را چو ریزد پیش رو
مى‏ نمایم یاد آن تشنه گلو
یادى از جد غریبم مى ‏کنم
اقتدا بر آن حبیبم مى‏ کنم
کربلا شمعى و من پروانه ‏ام
چون سه روزى روى بام خانه ‏ام
از غم آن لاله‏ هاى بى کفن
تابد این خورشید سوزان روى من
مى‏زند آتش دل غمناک من
خنده‏ هاى همسر ناپاک من
یادم آید از حسین و محنتش
خنده‏ هاى لشکرى بر غربتش
مى‏ خورد بر هم لب خشکیده ‏ام
جان فداى مادر غم دیده‏ ام
تا که یاد مام نیکو مى‏ کنم
یاد آن بشکسته پهلو مى ‏کنم
من امام جود و تقوایم ولى
جان من سوزد ز غمهاى على
غربت حیدر دلم را خون کند
داغ مادر جان من محزون کند
من عزادار غمى دیرینه ‏ام
دل غمین خون دلها خورده ‏ام
چون مرا از کوچه ‏اش افتد گذر
مى ‏شوم از یاد مادر خون جگر
دختر طه کجا سیفى کجا
کوثر و رخساره‏ ى نیلى کجا
گفته جدم مصطفى بوى بهشت
مى‏ رسد از آن گل نیکو سرشت
اى خدا بوى بهشت و بوى خاک
شد عجین با بوى خون یاس پاک
[/FONT]
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
zohor313yar_blogfa_com_%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF_%D8%B9_2_.gif



[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
زهر آن چنان شرر زده بر جسم و جان من
کز تن ربوده یکسره تاب وتوان من
من در دیار غربت و دل خسته جان نزار
با من چه کرد همسر نامهربان من
من میهمان و داروى دردم دو جرعه آب
بر من نمى‏ دهد ز جفا میزبان من
در بسته است روى من و شادمان بود
یارب تو آگهى ز غم بیکران من
ام الفساد دختر مامون چها نکرد
از ره کینه با من و با خانمان من
یکدم صبا برو به جنان از وفا بگو
با مادرم حکایت درد نهان من
چون لاله داغدارم و افسرده همچو گل
بلبل نواى غم کشد ازگلستان من
زین داغ سینه سوز که دارم به دل ز غم
خشکیده از عطش همه کام و زبان من
مادر ز جور دشمن بد کیش خانگى
خون مى‏ رود ز چشم و دل دوستان من
خون ریخت چشم خامه ازین ماجرا(صفا)
تا زد رقم به شرح غم و داستان من
[/FONT]
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
75712363905969705197_%D8%A8%D9%82%DB%8C%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87.gif



[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
اى پسر شیر خدا یا جواد
نور دو چشمان رضا یا جواد
هر که تو را راهبر خویش جست
شک نبود هست به راهى درست
راه تو و جد تو راه خداست
راه سعادت ز طریق شماست
جان به فداى تو امام جواد
دادرس و شافع روز معاد
اى نهمین حجت حى خبیر
دست محبین ز عنایت بگیر
قسمت ما کن حرمت کاظمین
حق شهید ره قرآن حسین
هست به دنیا و به عقبى شقى
هر که نپوئید طریق تقى
نور خدا شمع هدایت وى است
شافع فرداى قیامت وى است
هر که بدین نور بپوند طریق
نیست به دریاى بلا یا غریق
کشتى آنهاست نجات از خطر
لطف خدائیست براى بشر
وا اسفا دشمن بى دین او
داشت به سینه حسد و کین او
جان به فداى وى و مظلومیش
عرش غمین گشته ز مغمومیش
از ستم معتصم بى حیا
کشت ورا همسر وى از جفا
زهر ستم ریخت به کام جواد
چاک شدى قلب امام جواد
روز عزایش همه عالم گریست
ارض و سما همچو محرم گریست
از غم جانسوز عزاى تقى
شال عزا گشت بدوش نقى
مادر او فاطمه اندر جنان
در غم او گشت به سوز و فغان
خون شده زین سوگ دین شیعیان
تسلیت ما به امام زمان
آجرک الله از این واقعه
یوسف زهرا پسر فاطمه
چونکه (قدیر) است غمین جواد
نیست ورا خوف به روز معاد
[/FONT]
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
zohor313yar_blogfa_com_%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF_%D8%B9_3_.gif



[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
دل مى‏ تپد به سینه چو مرغ قفس مرا
غم همدم است و ناله بود هم نفس مرا
تنها میان حجره ‏ى در بسته دل غمین
کس نیست جز خداى جهان ملتمس مرا
دور از دیار و یارم و اغیار در کنار
غیر از خدا دگر نبود دادرس مرا
جانم بسوخت همسر نامهربان ز کین
باشد همین حکایت جانسوز بس مرا
مسموم و خسته جان جگرم پاره پاره شد
بهر علاج نیست به کس دسترس مرا
مى ‏سوزد از عطش جگرم وز شرار زهر
در سینه بسته آمده راه نفس مرا
سوى وطن چو قافله ‏ى آه مى ‏رود
آید به گوش ناله‏ ى بانگ جرس مرا


[/FONT]​
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
javad1.png




[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
دل من که بى قراره، به بیابون سر میذاره
خودشم نمیدونه که، داغ عشق تو رو داره
توى صحرا که میگرده، تا بشه یاور و یارش
آخه هستى تو تموم، روشنى چشم تارش
آرزو داره دل من، تا حریمت پر بگیره
مث یه کفتر زخمى، روى گنبدت بمیره
با تو مردن زندگیه، اسیریت آزاد گیه
ذکر و یاد تو عبادت، طاعته و بندگیه
اسم تو راز و نیازم، زمزمه ‏ى تو نمازم
تو تموم هر دو عالم، من به عشق تو مى ‏نازم
گل نازم گل زهرا، که بودى غریب و تنها
همدمت بوده همیشه، غصه و ماتم و غم‏ها
پسر امام رضا و نور چشم فاطمه‏ اى
معدن جود و سخایى، تو امید ما همه ‏اى
همه‏ ى بود ونبود و هستیمونو به به ما دادى
میون همه اماما، تو جوادى تو جوادى
منشأ جود و کرامت، رمز عالم وجودى
ما هنوز نبودیم اما، توى قلب ما توبودى
ولى قدر تو ندونست، کسى تو دنیاى فانى
سهم تو جور و جفا و، طعنه‏ هاى آن چنانى
شنیدم از غم غربت، توى خونه هم غریبى
فداى بى کسى تو، یا حبیبى یا حبیبى
شنیدم که داغ مادر، یاد کوچه ‏ى مدینه
شده بود بغض گلوتر، شعله‏ اى میون سینه
رفتى از دنیا و لیکن، کسى قدر تو رو نشناخت
نه که زهر، ماتم تو رو آخر از پا انداخت[/FONT]

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
13664154139.gif



[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
چه پیش آمد که جان را غم گرفته
جهان را سربه سر ماتم گرفته
چو گل مردم گریبان چاک کردند
به داغ لاله بر سر خاک کردند
مگر خورشید عالم تاب دین رفت
که شادى از زمان و از زمین رفت
تقى، پور رضا، با زهر بیداد
ز پا افتاده همچون سرو آزاد
جواد آن پاره ‏ى جان پیمبر
امام راستان، فرزند حیدر
فروغ دودمان پاک زهرا
چراغ نور بخش آل طاها
شبستان جهان را مهر تابان
دل سرگشته را آئینه ‏ى جان
امید عارفان، مهر ولایت
شب تاریک را، شمس هدایت
از او شد زنده آئین محمد
اساس دین یزدانى سرمد[/FONT]

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
11.gif



[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
«قلب بى پناه»
عشق تو کرد زنده باز مرا
مهر تو گشت دل نواز مرا
تا شدم ملتجى به حضرت تو
کردى از خلق بى نیاز مرا
اى امام نهم که در همه حال
هست لطف تو چاره ساز مرا
اى که باشد به سوى احسانت
دست حاجت همى دراز مرا
خواهم اى حجت خدا که رها
سازى از بند حرص و آز مرا
نظرى بر من پریشان کن
کز گنه باشد احتراز مرا
گر چه از حد فزون گناه من است
باز بر لطف تو نگاه من است
گر پریشان و خسته وزارم
خود گواهى که از گناه من است
اى که مهر تو در همه احوال
مونس قلب بى پناه من است
نظرى بر دل تباهم کن
اى که مهر تو تکیه گاه من است
روز من شد سیه ز درد و گنه
چشم گریان من گواه من است
اى پناه جهانیان این بیت
ذکر هر شام و صبح گاه من است
بى پناهم پناه مى ‏خواهم
از تو عذر گناه مى ‏خواهم
صفرى[/FONT]

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
136641610613.gif



[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
زاده زهرا میان حجره افغان مى ‏کند
در دل با کردگار حى سبحان مى‏ کند
بس که جان سوز است آه وناله آن شاه دین
شعله بر جان مى ‏زند دل را پریشان مى ‏کند
گاه مى‏ پیچد ز درد و گاه مى ‏نالد ز غم
گاهى اظهار عطش با قلب سوزان مى ‏کند
دختر مامون چو خواهد کس نگردد با خبر
حجره را بر زاده ‏ى طاها چو زندان مى ‏کند
در میان حجره در بسته آن آیات حق
راز دل با کردگار خویش عنوان مى‏ کند
آن امام نهمین مى‏ نالد از سوز عطش
لیک یاد از غربت شاه شهیدان مى ‏کند
او غریبانه دهد جان در دیار بى کسى
در جنان بهرش فغان شاه خراسان مى ‏کند
تا سه شب آن پیکر قرآن ناطق را عدو
همچو گنج پر بها در خانه پنهان مى‏ کند
چون نهد جسم شهنشاه مبین در آفتاب
چهره خورشید را سوزان و تابان مى ‏کند
کربلایى شرح وبست این مصیت را مگو
ورنه زهرا در جنان گیسو پریشان مى ‏کند
[/FONT]
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
136641610915.gif


[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
«ادرکنى»
سینه‏ اى پر شرار دارم من
سرو جان فکار دارم من
یک جهان با تو کار دارم من
یا جوادالائمه ادرکنى
گر که دردم دواکنى چه شود
حاجتم را روا کنى چه شود
قسمتم کربلا کنى چه شود
یا جوادالائمه ادرکنى
اى که روح عبادتى ما را
عذر خواه قیامتى ما را
جان زهرا عنایتى ما را
یا جوادالائمه ادرکنى[/FONT]

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
0me08586.gif


[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
من جوادم که خدا خوانده جواد
من چه کرده به تو اى بد بنیاد
عوض آنکه مرا یار شوى
بر دل غم زده غم خوار شوى
رفتى ودر به روى من بستى
با کنیزان همگى بنشستى
گفتى از آب مرا منع کنند
شادى و هلهله آن جمع کنند
تو که آتش به دلم افکندى
حال ایستاده ‏اى و، مى‏ خندى !
تن بى تاب مرا تاب بده
جگرم سوخت به من آب بده
بدن زار من تشنه جگر
بعد قتلم به روز بام ببر
تا که لب تشنه به زیر خورشید
جان سپارم چون حسین شاه شهید
[/FONT]
 
بالا