مالکی

آسمان

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
مالکی


مالکی نام یکی از شاخههای کیش سنی از دین اسلام است. واز مذاهب فقهی و پیرو ابوعبدالله مالک بن انس از ائمه چهار گانه سنت وجماعت است. او امام دارالهجره و امام المدینه میگویند. وی در سالهای ۹۰ تا ۹۵ هجری قمری در مدینه متولد شدهاست. وفات وی را در فاصله سالهای ۱۷۴ تا ۱۷۹ میدانند.
منابع استنباط مالکیه

قرآن کریم

سنت

دومین تکیه گاه مالک بود.
از دیدگاه او ـ برخلاف ابوحنیفه ـ خبر واحد حجت است و کوتاهی درباره آن تا زمانی که با عمل مردم مدینه مخالفتی نداشته باشد جایز نیست.
بیشتر اتکای مالک در حدیث روایاتی بود که اهل حجاز نقل کردهاند.
اجماع

مالک، افزون بر اجماع به معنای مشهور آن نزد عموم، اجماع مردم مدینه را هم حجت میدانست.
قیاس

وی بر احکامی که در کتاب و سنت بدانها تصریح شده قیاس میکرد، چنان که درموطاء احکام بسیاری از این نوع آمدهاست.
اسـتـحـسـان

شـاطـبـی از قـول اصـبـغ میگوید: از ابن قاسم شنیدم که به نقل از مالک مـی گفت :استحسان نه دهم علم است.
با این حال، مالک به اندازه ابوحنیفه دامنه استحسان را گسترش ندادهاست.
اسـتـصـحـاب

قـرافـی مـی گـویـد: اسـتـصـحـاب نـزد مـالک، امام مزنی و ابوبکر صیرفی حجت است.
مـصـالـح مرسله

یکی از اصول مالک اعتبار دادن به مصالح مرسلهاست, چنان که مذهب اوبه عمل به مصلحت شهرت دارد.
سـد ذرائع

مالک بیش از دیگران دامنه این اصل را گسترد و بسیاری از احکام را بر آن استوار ساخت.
عرف

مالک به عرف هم پناه میبرد, اما در بنای احکام بر آن به اندازه دیگران پیش نمیرفت.
قـول صحابی

فقه مالک بر فتواها و داوریهای صحابه تکیه داشت.
او فقه فقهای هفتگانه رادر مدینه فراگرفت و سنت را همان چیزی میدانست که صحابه برآنند.
به همین دلیل در میان همه منابع استنباط او فتوای صحابه جایگاهی برجسته داشت.

ویژگیهای فقه مالکی
انعطاف پذیری در اصول
او عـام و مـطـلـق کـتـاب و سنت را قطعی ندانست، بلکه درهـای تـخـصـیـص و تـقیید را به طور کامل گشود.
وی در کنار این مساله اصول را به یکدیگر پـیـونـدمـی داد تـا از مـیان آنها فقهی پخته و همسو با احکام عقل و همخوان با آن چه نزد مردم پذیرفتهاست پدید آید.
مـراعـات کـردن مصلحت

خواه این مهم از طریق قیاس و استحسان حاصل شودیا ازطریق مـصـالـح مرسله و سد ذرایع و یا هر طریق دیگری.
او بدین ترتیب درهای بسیاری را برای از میان بردن تنگنا و دور کردن سختی و مشقت و برآوردن نیازها و فراهم ساختن مصلحت گشود.
وی از هـمـیـن دیـدگاه، عقود را وسیلهای قرار داد که خواستههای اصلی مردم را تحقق میبخشد و با مقتضای عرف آنان همراهی و همسویی دارد.
مالک بر این عقیده بود که هدف اصلی شارع تحقق بخشیدن به مصالح و منافع مردم است.
به هـمـین دلیل فقه خود را گاه با سد ذرایع و گاه با فتح آن پیرامون این محور به حرکت درآورد تا این مصالح را حتی الامکان از سادهترین راه برآورده سازد.

•او در پـی بـردن بـه هـدف شـریـعـت بـه فـتواها و داوریهای صحابه تکیه میکند و سپس به عـنـوان کـسـی که در فهم متون شریعت و همچنین اهداف دور و نزدیکش به ریشه رسیدهاست بـه شـنـاخـت و کـشـف احـکـام و اهـداف آنـهـا میپردازد.

از همین جا بود که فقه مالک رشد و بالندگی بسیاری یافت.

•ویـژگی دیگر فقه مالکی آن است که عناصر رشد و گسترش در آن فراهم آمد, عناصری چون قدرت اندیشه و گستردگی افق دید فقیهان این مذهب، انعطاف پذیری اصول آنان وگوناگونی راهـهـایـی کـه برای حل مسایل اجتماعی و مشکلات پیچیدهای که از هر چند گاهی برای مردم پیشامد میکند ارائه میدادهاند.


برگرفته از ویکیپدیا
 
بالا