✿ ✿ پیاژه ✿ ✿

  • نویسنده موضوع *Man*
  • تاریخ شروع

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
زندگی نامه
ژان پیاژه Jean Piaget

piaget.jpg



ژان ویلیام فریتز پیاژه (Jean William Fritz Piaget) روانشناس، زیستشناس، منطقدان، و شناختشناس سویسیست که به خاطر کارهایش در روانشناسی رشد و شناختشناسی شهرت یافتهاست.

ژان پياژه در نهم اوت 1986 در شهر نوشاتل (در کشور سوئيس) به دنيا آمد از همان دوران کودکی پيش رس بودن ذهن پياژه علاقه های مکرر به مطالعات زيست شناسی از سويی و فلسفه از سوی ديگر به خوبی آشکار بوده وی در فاصله سال های 1923 تا 1962 پياژه 41 جلد کتاب به رشته تحرير درآورده است البته اين به استثنای مقالات و سخنرانی های او و 24 جلد کتابی است که با همکاران و محققان ديگر، به صورت مشترک نوشته است.

نام اولين اثر وی که در سال 1923 انتشار يافت زبان و تفکر نزديک کودک نام دارد و آخرين کتاب وی که تعليم و تربيت در روان شناسی می باشد به سال 1969 انتشار يافت. پرفسور ژان پياژه در 16 سپتامبر 1980 (59/6/29) در سن 84 سالگی دارفانی را وداع گفت. در واقع وی پس از اخذ مدرک دکتری در رشته جانورشناسی در مدرسه پاريس به مطالعه در خصوص استاندارد کردن آزمودنی ها درباره تفکر منطقی کودکان پرداخت. او در روند اين مطالعات پی برد که به اقتضای سن، پاسخ کودکان نسبت به سوالات واحد يکسان نيست و پاسخ دادن آنها نشان می دهد کودک هنگام پاسخ دادن از روش معيني پيروی مي کند که چنين امری ريشه در ساخت فکری کودک دارد.

هر چند سوال کليدی پياژه در اين جمله خلاصه می شد که انسان چگونه فکر می کند؟ ولی در دوران حيات علمی خويش تنها توانست به بخش اندکی از اين سوال يعنی بررسی تحول شناختی کودکان و نوجوانان بپردازد. مسلما ژان پياژه يکي از پرکارترين انديشمندان قرن بيستم به حساب مي آيد که علاوه بر نگارش آثار عميق و بديع، به لحاظ حجم آثار نيز جايگاه برجسته اي دارد. برخي از کتبی که پياژه به نگارش در آورد، حاصل مطالعات او درباره چگونه رشدشناختي سه فرزند دخترش است که می توان کتاب هايی همچون اساس هوش کودک (1935) شکل گيری واقعيت در ذهن کودک 1937 و بازي و تقليد در کودکي 1940 را نام برد.
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"



مساله اصلی برای پياژه بررسي اين سوال بود که شناخت برای آدمی چگونه حاصل مي شود. شيوه اتخاذ شده توسط پياژه نشان از نگاه عمل گرايانه او دارد. او براي پاسخ گويي به اين سوال در صدد برآمد تا تمام مراحل تحولات رشدشناختي کودک را از نخستين حرکات انعکاسي نوزاد تا انديشيدن در قالب تفکر منطقي و انتزاعي دوره بزرگسالان را مورد کنکاش و بررسي قرار دهد. او از طريق روش باليني تلاش کرد روش طبيعي کودک براي انديشيدن را بيابد. مسلما نمي توان آراي او را صرفا محصور در قلمرو روان شناسي دانست. او در نگارش آثارش از شعب مختلف علوم مانند زيست شناسي، فلسفه، منطق و رياضي استفاده کرده است. برخي بر اين اعتقادند که مطالعات عميق و دقيق او معلول بهره مندي او از فلسفه و زيست شناسي بوده است.


پیاژه در اواخر دهه شصت به موازات توسعه روز افزون فعالیت های مرکزشناخت شناسی ژنو که تا پایان عمر رهبری آن را به صورت فعال بر عهده داشت به تصریح وتدقیق نظرات خود درباره مسایل بزرگ دست زد :

در سال1967 با انتشار کتاب زیست شناسی و شناخت پیوستگی جنبه های زیستی و عقلی را ترسیم کرد.
در سال1970 در اثر مشهور ساختی نگری مسئله ساخت و پدید ایی را از دیدگاه تحولی و در چارچوب علوم مختلف مورد بررسی قرار داد.
در سال1974 در کتاب هشیار شدن اهمیت این مسئله را که سالیان دراز روانشناسان حل شده می پنداشتند با اهمیتی فراتر از کشف ناهشیاری توسط فروید شناساند. و در نهایت پیاژه در سپتامبر 1980 در گرما گرم راهبری پژوهش های مرکز شناخت شناسی وتدوین نتایج پژوهش های گوناگون چشم از جهان فرو بست و جهان علم را دربهت و اندوه فرو برد.


از کارهای اولیهٔ خود در زمینهٔ زیست شناسی، پیاژه به این باور رسید، که اعمال زیست شناسانه عبارتند از گام هایی که در مسیر سازش یابی با محیط فیزیکی اطراف، و به منظور کمک به سازمان یافتگی آن برداشته میشود.
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"

images



علاقه پیاژه به زیست شناسی باعث شد که او در 22 سالگی به کسب درجه ی دکتری نایل شود. تحقیقات اختصاصی پیاژه در زمینه ی هوش با کار در آزمایشگاه بینه در پاریس آغاز شد . پیاژه با توجه به پاسخ های کودکان به آزمون ها ، متوجه پاسخ های نادرست آن ها و نوعی نظم ویکنواختی در اشتباهات شد ( کدیور ص 22) نکته ی جالب برای پیاژه این نبود که کودکان چه تعداد پاسخ درست می دهند بلکه برای او این مسئله برانگیزاننده بود که اشتباهات کودکان هم سن ، مشابه است . روشی که کودک دنیا را احساس و تفسیر می کند بسیار متفاوت از یک بزرگسال است ( بیابانگرد، نعمتی ص 14)پیازه می خواست منشأ و چگونگی تکامل دانش را در نزد نوع بشر مطالعه کند و بدین منظور رشد شناخت را در کودکان وسیله قرار داد( سیف ص69)

از دیدگاه او رشد كودك در تحول اندیشه و ادراك است. به همین سبب نظریه پیاژه به رشد شناختی – ادراكی معروف است . وی در تشریح نظریه خود با دقت و موشكافی ویژه ای به توصیف تكامل رشد زبان ، اندیشه ، استدلال ، داوری و سنجش اخلاقی كودكان می پردازد .

رشد شناختی - ادراكی او به رشد طبیعی وابسته است كه از دوره ها و مراحل متوالی تشكیل یافته است .هر مرحله و دوره مرحله و دوره پیشین را تكمیل می كند و برای دوره و مرحله بعد زمینه را آماده می سازد .

به عقیده پیاژه رشد عـقـلی از « كنش متقابل » مدام كودك و جهان پیرامون وی پدید می آید . این « كنش متقابل » یا تعامل به تدریج كودك را به سازش با انجام دادن خواست های محیط خود توانا می سازد. كودك در دادوستد یا « كنش متقابل » با محیط ، حركت های خاص یا تكلم را كه دارای قالب های فكری هستند، به كار می برد . یعنی هنگامی كه می خواهد به مفهوم چیزی یا وضعی پی ببرد از قالب های فكری بهره می گیرد . قالب های فكری یا به صورت ذهنی داد و ستد ( تعامل ) كودك با محیط به او یاری می رسانند .


به اعتقاد پیاژه كودك برای آن كه بتواند در رشد شناختی ـ ادراكی پیشرفت كند، قالب های فكری او همواره در جهت تكامل تغییر می یابند و به دو صورت زیستی سازماندهی ( Organization ) و سازكاری ( Adaptation ) نمودار می شوند .
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
سازماندهی

همه جانداران اعم از انسان و حیوان می كوشند كه رفتار و كردار خود را در شكل و قالب موثر و مثمری عرضه كنند، این فرایند را سازماندهی می نامند .
چنان كه برای تنفس دهان بینی گلو حنجره و ریه ها سازماندهی بدنی كودك را تشكیل می دهند و سازماندهی روانی او از حدود 4 ماهگی با دیدن و چنگ زدن آغاز می شود .
زمانی که جانور درنده شكار خود را می نیند خم میشود به روی چهار دست و پا فشار می آورد و با تمام توان خود به سوی شكار می جهد و او را به چنگ می آورد . چنین رفتاری سازماندهی جانور نامیده می شود .
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
سازگار ی

سازگاری به جنبه پویایی سازماندهی اطلاق می شود و بیانگر استعداد موجود زنده برای رشد به صورت های مختلف در اوضاع و احوال محیطی است .

گرایش عموم جانداران از جمله آدمیان بر این است كه خود را با شرایط محیط زیست سازش دهند . هر چند كه روش های سازش در هر گروه با دیگری متفاوت است . به اعتقاد پیاژه سازش دو فرایند فرعی و مكمل همگون سازی و همسازی را در بر می گیرد .
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
همگون سازی و همسازی

پیاژه معتقد است كه رشد روانی كودك بر اثر و فرایند همگون سازی و همسازی صورت می گیرد . بدین معنی كه كودك در فرایند همگون سازی می كوشد در محیط زیست خود دگرگونی هایی پدید آورده و در فرایند همسازی رفتار موجود خود را تغییر می دهد تا بتواند با شرایط محیط سازش بیابد و تعادل روانی در او صورت بندد . همگون سازی هنگامی واقع می شود كه معلومات و تجربه های گذشته فرد در اوضاع و احوال نوین به كار رود . بدین معنی كه وقتی فرد در برابر یك وضع نو قرار می گیرد ، می كوشد اطلاعات تازه را در ساختار پیكره های پیشین خود همگون سازی كند و اشیاء را آن گونه كه آموخته است ببیند ، یا آنها رابه اوضاع و امور آشنا تبدیل كند .

برای نمونه زمانی كه كودك بتواند در اشیاء و محیط خود تغییراتی ایجاد كند تا با رفتار او سازش یابد، می گویند فرایند همگون سازی رخ داده است . در این جا تغییر اوضاع و شرایط محیطی سبب سازگاری و تعادل روانی فرد می گویند .

همسازی زمانی به وقوع می پیوندد كه فرد خود را با یك رشته شرایط محیطی كه بر او تحمیل شده است، سازگار كند . یعنی اگر كودك به سبب تجربه ای كه داشته است، اجباراً اندیشه و رفتار خود را تغییر دهد، می گویند فرایند همسازی رخ داده است .البته همگو.ن سازی و همسازی در حالی كه در دو سوی مخالف عمل می كنند، مانند دو روی یك سكه با هم مرتبط اند و یكدیگر را تكمیل می كنند .
نگهداشت

پیاژه یكی از مفهوم های مهمی را كه در نظریه رشد شناختی ـ ادراكی خود بررسی می كند مفهوم نگهداشت است . منظور از نگهداشت، پایستگی یا ثابت بودن مقدار توده ( ماده ) وزن و حجم اشیاء در صورت تغییر ظاهر آنهاست .وی از پژوهش های خود به این نتیجه می رسد كه كودكان مفهوم توده، وزن و حجم اشیاء را در یك زمان معین درك نمی كنند، بلكه نخست ادراك توده، سپس وزن و آن گاه حجم به توالی، در ذهن ایشان حاصل می گردد .

درباره نگهداشت توده اشیاء به كودك دو گلوله گل رس كه هر دو به یك اندازه و شكل هستند نشان می دهند و به او می گویند كه مقدار گل رس در هر دو گلوله برابر است . سپس یكی از گلوله ها را به شكل لوله در می آورند و از كودك می پرسند كه آیا مقدار گل رس لوله برابر با گلوله است یا نه ؟ اگر كودك در پاسخ آن دو را برابر بداند به مفهوم نگهداشت توده دست یافته است .
كودكان معمولا در 7 یا 8 سالگی به مفهوم نگهداشت توده پی می برند ، گرچه بعضی از آنان در 5 سالگی و بعضی دیگر در 10 سالگی توانایی ادراك آنرا پیدا می كنند . در مورد نگهداشت وزن دو گلوله از گل رس كه به یك شكل و اندازه هستند ، هر كدام را در یك كفه ترازو قرار می دهند و برابری وزن آنها را به كودك نشان می دهند . آن گاه یكی از آنها را به چند گلوله كوچك تر تقسیم می كنند و از او می پرسند كه آیا وزن مجموع گلوله های كوچك تر برابر با وزن گلوله بزرگ تر است یا نه ؟ اگر كودك برابری آنها را اعلام كند معلوم می شود كه به مفهوم نگهداشت وزن دسن یافته است .بنا به پژوهش های انجام شده كودكان معمولا در 9 و 10 سالگی به درك این مفهوم توفیق می یابند ، گرچه گروهی از باهوش ها در 6 سالگی و گروهی از كودكان دیگر فقط ذر 12ـ 10 سالگی به درك آن موفق می شوند.

برای پی بردن به مفهوم نگهداشت حجم مقداری مایع رنگین را در دو لیوان هم شكل و هم حجم دریك سطح برابر قرار می دهند و به كودك می گویند به طوری كه مشاهده می شود حجم این مایع در دو لیوان یكی است . بعد مایع مایع یكی از لیوان ها را در یك لیوان باریك و بلند خالی می كنند . البته مایع خالی شده در این لیوان باریك در سطحی بالاتر قرار می گیرد، سپس از كودك می خواهند بیان كنند كه آیا حجم مایع در این دو لیوان بلند و كوتاه یكی است یا نه ؟ اگر كودك حجم مایع در این دولیوان را برابر اعلام كند،می گویند به درك نگهداشت حجم نائل شده است . در اینجا نیز پژوهشهای علمی پیاژه تعیین كرده اند كه كودكان در 11و12 سالگی به درك مفهوم نگهداشت حجم دست می یابند، اما گروهی هم هستند كه در سن 7 سالگی و گروهی دیگر نها در 13و 14 سالگی به توفیق درك آن نائل می گردند .

 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
رشد داوری اخلاقی


به اعتقاد پیاژه داوری اخلاقی بدان معنی نیست که ببینیم رفتار کودک مطابق با اصول اخلاقی است یا نه. وی داوری اخلاقی را در این می داند که کودکان درباره مسایلی مانند قانون شکنی و انجام عمل خلاف چه می اندیشند و چگونه داوری می کنند. به این جهت وی ارزشی را که کودک به این گونه مسایل می دهد قضاوت یا « داوری اخلاقی » می نامد. پیاژه « داوری اخلاقی » را دارای دو دوره مهم و اصلی به ترتیب زیر می داند.

دوره نخست به نام اخلاق عینی از 3 تا 7 ــ 8 سالگی است. پیاژه معـتـقــد است که کودکان کمتر از 7 سال زشتی یا شدت اعمال خلاف را تنها از نظر مقدار زیاد آن مورد توجه قرار می دهند و دلیل و انگیزه ارتکاب جرم را نادیده می گیرند. شناخت این کودکان محدود است. به همین علت قانون ها و آئین های بشری را مانند قانون های طبیعی و ثابت و تغییر ناپذیر می پندارند و آنها را به چشم قراردادهایی که به طور موقت برای زندگی بهتر وضع شده اند نمی نگرند. این پدیده به واقع گرایی اخلاقی عنوان شده است. اما باید در نظر داشت که کودکان این دوره قانون ها و قرارداها را فقط از لحاظ خودشان مورد توجه قرار می دهند، نه از جهت دیگران به این جهت این دسته از کودکان را « خودمدار » خوانده اند.

پیاژه دوره دوم را ارزشیابی اخلاقی ذهنی نامیده است. در این دوره کودک علاوه بر جنبه محسوس رخدادها به عوامل درونی یا ذهنی آنها نیز توجه می کند. چنان که درباره قانون شکنی یا خلافکار از لحاظ قصد یا عللی که او را به ارتکاب جرم یا بزه واداشته است، داوری می کند. پیاژه معتقد است که پس از 7 یا 8 سالگی کودک می تواند اننتظارات خود در بازی و فعالیت های دیگر به وجود می آید. موضوع برابری و معامله به مثل یا دوستان همسن در کودک بیدار می شود. در این هنگام است که کودک معنی عدالت و انصاف را درک می کند، برای قانون ها و مقررات اجتماعی علت وجودی قائل می شود و به انگیزه آنها توجه می کند و می تواند به تعیین و تفسیر آنها بپردازد. این دوره را « عدالت خود مختار » نامیدند .
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
مفاهیم پایه درنظریه پیاژه


تعادل : یک حالت توازن شناختی بین درک ما از جهان هستی و تجربه های مان است . تعادل یابی یا عمل جستجو برای نظم و توازن به معنی مقایسه ی درک ما با جهان واقعی است وقتی که درک ما بتواند رویدادهایی را که مشاهده می کنیم تبیین نماید دنیا برای ما معنی می دهد و ما در حالت تعادل قرار می گیریم . وقتی که درک نتواند رویدادهایی را که مشاهده می کنیم تبیین کند، نبود تعادل رخ می دهد و ما برانگیخته می شویم تا تبیین های دیگری را جستجو نماییم . بی تعادلی نیروی محرک ما در رشد یا تحول است ( سیف ص 70)

تعادل جویی: مکانیس
م کودک برای تنظیم و یکپارچه ساختن تغییراتی است که در اثر بلوغ ،تجارب فیزیکی و اجتماعی پدید آمده است . (خرازی ص 135)

تعادل یابی به معنای جستجو به منظور هماهنگی ذهنی بین طرح های شناختی با اطلاعات کسب شده از محیط ( لطف آبادی ص 69)

طرحواره : الگوهای سازمان یافته اندیشه و عمل که در تعامل بین ا نسان و محیط به کار می رود ( سیف ص70)
طرحواره : طرحواره ها الگوهای سازمان یافته یا واحدهایی از عمل یا تفکر هستند که ما برای معنادار کردن تعاملات خود با محیط ، آن ها را می سازیم . طرحواره ها را می توان به فایل هایی تشبیه کرد که ما اطلاعات را در آن ذخیره می کنیم ( بیابانگرد، نعمتی ص 15)
طرحواره طرح های ذهنی ، نمودها یا نظام های سازمان یافته ای از اعمال یا تفکر هستند که به ما اجازه می دهند درباره ی اشیاء وواقعه های جهان اطراف خود فکر کنیم . این طرح ها ممکن است بسیار کوچک و خاص ( مثل طرح ذهنی ما ازمکیدن پستانک ) و یا دارای یک ویژگی عمومی تر ( مثل طرح ذهنی دسته بندی گیاهان ) باشند. (لطف آبادی ص 70)
طرحواره ها ساختارهای شناختی هستند که به وسیله ی آن ها کودکان وبزرگسالان به صورت ذهنی دانش تصویری خویش را سازمان می دهند. (خرازی ص131)

سازگاری : فرایند دمساز کردن طرحواره ها و تجربه ها با یکدیگر به منظور ایجاد تعادل
مقصود از سازگاری گرایشی است که موجود زنده برای توافق با محیط خود ابراز می دارد (پارسا ص 160)
سازگاری یعنی تغییراتی که در یک فرد برای پاسخ به محیط ایجاد می شود .(بیابانگرد، نعمتی ص15)

جذب( درون سازی) : عبارت است از کوشش برای فهم یک چیز جدید از طریق جای دادن آن در درون چیزهایی که از قبل در ذهن خود داریم . (لطف آبادی ص70)
جذب یا درون سازی عبارت است از ارتباط دادن اطلاعات جدید به ساختارهای شناختی موجود (خرازی ص132)
جذب یعنی کسب اطلاعات جدید و تلاش برای هماهنگ کردن این اطلاعات با طرحواره های موجود از قبل ، یا پاسخ دادن به محیط بر اساس الگوهای رفتاری یا طرحواره های از قبل آموخته شده (بیابانگرد، نعمتی ص 15)
جذب (همگون سازی) یعنی هنگامی رخ می دهد که معلومات حاصل از تجربه های گذشته در موقعیت های جدید به کار می رود (پارسا ص 161)
جذب مستلزم بروز پاسخی است که از پیش کسب شذه . جذب وقتی صورت می گیرد که کودک چیزی را از محیط بگیرد و آن را جزئی از خود سازد .(سیف ص 71)

انطباق ( برون سازی ) : فرایند انطباق بدین معنی است که فرد پاسخ های خود را بنا به خواست های محیط ، تغییر می دهد ( سیف ص 71)
انطباق عبارت است از تغییریا صلاح طرحواه های فعلی برای هماهنگی با اطلاعات جدید ، یا پاسخ دادن به محیط به روشی تازه .(بیابانگرد، نعمتی ص 15)
برون سازی عبارت است از تغییر ساختارهای شناختی موجود به نفع جنبه ی خاصی از محیط که فرد در جریان درون سازی آن است .( خرازی ص 132)
برون سازی فرایند تغییر ساختارهای شناختی پیشین به گونه ای که با آن چه درک می شود متناسب شود . (لطف آبادی ص71)
برون سازی (همسازی) هنگامی صورت می گیرد که فرد رفتار خود را با شرایطی که بر او تحمیل شده است تطبیق دهد . (پارسا ص 161)

سازمان (سازماندهی ) : فرایند شکل دهی الگوهای منسجم و منظم فکری است که با هدف کارآتر شدن انسان در تعامل با محیط ( کدیور ص 24)
سازمان یعنی سازمان دادن ترکیب کردن ، مرتب کردن و ترتیب تازه دادن به رفتارها و افکار در نظام های منسجم .(لطف آبادی ص 69)
سازمان به یک نظم منطقی حاکم بردستگاه شناختی اشاره می کند ، بدین معنی که این دستگاه از یک کلیت منسجم تشکیل یافته که هیچ جزئی از آن ، بدون تأثیر گذاری بر سایراجزاء تغییر نمی کند. (سیف ص 73)
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
ساخت شناختی

ساخت : عبارت است از ساختمان ذهن یا اندیشه های فرد . واکنش های ارثی نوزاد ، پس از گذشت نخستین روزهای زندگی ، از طریق تجارب از اوتغییر می یابند و به مکانیسم های تازه ای تبدیل می شوند که ساخت های شناختی نام دارند .(سیف ص 73)

هوش : عبارت است از نمونه ای خاص از انطباق زیستی یا توانایی ایجاد کنش متقابل وکارآمد با محیط(خرازی ص 130)
پیاژه هوش را نه بر اساس ملاکی ایستا ، بلکه از لحاظ جهتی که هوش در تکامل سیر می کند تعریف می کند و هوش را به عنوان صورتی از تعادل یابی تعریف می کند که تمام ساخت های شناختی به سوی آن هدایت می شوند (سیف ص 74)
هدف هوش سازگاری با محیط است .(کدیور ص23)

محتوا : به جنبه های قابل مشاهده ی هوش ، یعنی پاسخ های فرد در برخورد با محرک ها ی آشکار محتوا گفته می شود که در نظریه پیاژه معادل با رفتار به کار رفته است (سیف ص 74)
مقایسه ی محتوا با طرحواره : طرحواره به توانایی کلی فرد برای انجام طبقه ای از رفتار گفته می شود اما محتوا شرایط آشکار شدن هریک از موارد خاص توانایی است . (سیف ص 74)

مقایسه هوش و تفکر : هوش به دوره ی خاصی محدود نمی شود ، پیش از زبان وجود دارد ، هم با پدیده های واقعی و محسوس سروکار دارد و هم با پدیده های نمادی . اما تفکر مستلزم زبان آموزی است پیش از زبان وجود ندارد و نیز مستلزم درونی ساختن امور است .(سیف ص 75)

منبع: میگنا
 
بالا