از آنجا که در هر معجزه ای دست خداوند در ورای آن دیده می شود، دینداران در طول تاریخ تلاش کرده اند از طریق معجزه، وجود خداوند را اثبات کنند. مبنای این استدلال بر این فرض نهفته است که «هر اثری دلالت بر وجود موثر دارد.» البته در کلام اسلامی، عموماً از برهان معجزه برای اثبات "نبوت خاصه"(1) استفاده می شوند و نه اثبات وجود خداوند. البته این مسئله از عمومیت برخوردار نیست و می توان مواردی را برشمرد که از این برهان برای اثبات وجود خداوند استفاده شده است. برای نمونه ملا محمدمهدی نراقی در کتاب "انیس الموحدین" برهان معجزه را یکی از دلایل وجود خداوند بر می شمارد.(2)
برای فهم برهان معجزه نخست باید بدانیم معجزه چیست و چه حادثه ای به عنوان معجزه محسوب می شود. هر چند معجره را نمی توان بر اساس قوانین طبیعی تبیین کرد ولی بیان این که "هر پدیده ای که نتوان از طریق قوانین طبیعی تبیین کرد معجزه است" بیان درستی نیست، چرا که بسیاری از قوانین طبیعت برای ما شناخته شده نیستند و در آینده به آنها پی خواهیم برد. چنانچه بسیاری از پدیده ها در گذشته از سوی عوام معجزه تلقی می شد ولی امروزه برای ما به عنوان پدیده ای روشن و مبتنی بر قوانین طبیعی شناخته می شود. پس به دور از هر گونه تصور ساده لوحانه باید درک درستی از مفهوم معجزه داشته باشیم.
برای فهم برهان معجزه نخست باید بدانیم معجزه چیست و چه حادثه ای به عنوان معجزه محسوب می شود. هر چند معجره را نمی توان بر اساس قوانین طبیعی تبیین کرد ولی بیان این که "هر پدیده ای که نتوان از طریق قوانین طبیعی تبیین کرد معجزه است" بیان درستی نیست، چرا که بسیاری از قوانین طبیعت برای ما شناخته شده نیستند و در آینده به آنها پی خواهیم برد. چنانچه بسیاری از پدیده ها در گذشته از سوی عوام معجزه تلقی می شد ولی امروزه برای ما به عنوان پدیده ای روشن و مبتنی بر قوانین طبیعی شناخته می شود. پس به دور از هر گونه تصور ساده لوحانه باید درک درستی از مفهوم معجزه داشته باشیم.