♦♦ قصه هایی از نهج البلاغه - تفسیر ایمان ♦♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

مردی به محضر علی ـ علیه السلام ـ آمد و درخواست کرد تا «ایمان» را برایش تشریح و بیان کند.
امام فرمود: «فردا نزد من بیا تا در حضور جمعیت، تو را به آن آگاه کنم که اگر تو گفتارم را فراموش کردی، دیگری برای تو حفظ و نگهداری کند.

فانَّ الکلامَ کالشّاردَه ینفقُها هذا و یخطئُها هذا:
«زیرا سخن، همچون شتر فراری است که بعضی آن را پیدا می کنند و بعضی آن را نمی یابند».1
فردای آن روز شد. امام در میان جمعیت آمد و در باره ایمان چنین فرمود:

ایمان بر چهار پایه قرار دارد: 1. صبر 2. یقین 3. عدالت 4. جهاد

صبر، چهار شعبه دارد: 1. اشتیاق 2. ترس 3. زهد 4. انتظار

یقین نیز دارای چهار شعبه است: 1. بینش درهوشیاری 2. رسیدن به دقائق حکمت 3. پند گرفتن از حکمتها 4. توجّه به روش پیشینیان.

عدالت، نیز چهار شعبه دارد: 1. دقت در فهم 2. غور در علم و دانش 3. قضاوت صحیح 4. حلم استوار و ثابت.

جهاد، نیز چهار شعبه دارد: 1. امر به معروف 2. نهی ازمنکر 3. صدق و راستی در جبهه جنگ 4. کینه و دشمنی با فاسقان...2


به این ترتیب، امام با کمال عنایت و توجه به سؤال افراد، و روشن گری و آگاهی بخشی، همت می کرد، و بطور جدی، به مسائل جامعه، و رشد و ترقی اخلاقی و عقیدتی انسانها، اهمیت می داد.


............

1 . نهج البلاغه، حکمت 266.
2 . نهج البلاغه، حکمت 31.


www.sheekh_3arb.info_islam_Library_img_3ater_div21_WebPageContent_2220240wahglo4wam.gif
 
بالا