گوشه اى از زندگى پربركت امام موسى كاظم (عليه السلام)

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
[h=2]گوشه اى از زندگى پربركت امام موسى كاظم (عليه السلام)[/h]
حضرت موسى بن جعفر (ع) امام هفتم شيعيان، روز يكشنبه 7 صفر سال 128 ه .
ق در يكى از منزگاههاى بين مكه و مدينه به دنيا آمدند .
نام آن حضرت موسى، كنيه ايشان ابوالحسن و ابو ابراهيم والقاب شريف آن امام، كاظم، صابر و امين است، لكن اصحاب ايشان از روى تقيه، گاهى نام آن حضرت را نمى بردند و از ايشان به عبد صالح، فقيه، عالم و .
ياد مى كردند .
نام مادر آن حضرت حميده بود .
ايشان از زنان فقيه و آگاه به احكام دين بودند، بطورى كه امام صادق- عليه السلام- به زنان ديگر امر مى فرمودند كه براى فراگيرى مسائل دينى به ايشان رجوع كنند .
نه تنها شيعيان، بلكه بزرگان اهل سنت نيز، آن حضرت را به خاطر صفات پسنديده و اوصاف شايسته شان مدح مى كرده اند .
ايشان را به خاطر شدت بردبارى و حلم و فروبردن خشم، كاظم و به جهت كثرت عبادت، عبد صالح لقب داده اند .
به اعتراف دوست و دشمن، ايشان فقيه ترين، پرهيزكارترين و داناترين افراد زمان خود بودند .
در وصف آن حضرت گفته شده است : حليف السجدة الطويلة و الدموع الغزيرة: پيوسته ملازم سجده هاى طولانى و اشكهاى ريزان بود .
زمان ايشان، مقارن با اوايل حكومت بنى عباس بود .
كشمكشهاى بين دو سلسله عباسى و اموى در زمان امام صادق- عليه السلام- پايان يافته بود و عباسيان، حاكم شده بودند و چون حكومت آنان كاملا از شر امويان آسوده شد و بر تخت قدرت نشستند، بر آن شدند تا دشمنان هميشگى و مدعيان راستين خلافت، يعنى اهل بيت پيامبر- صلوات الله عليهم اجمعين- را به هر طريق ممكن، از صحنه خارج كنند و در اين راه، از هيچ آزارى كوتاهى نكردند .
ديگر امنيتى براى شيعيان وجود نداشت و هيچ گاه امامان ما پس از امام جعفر صادق- عليه السلام- فرصت نيافتند تا آزادانه ابراز عقيده كنند و در بسط معارف حقيقى دين بكوشند .
اما اين سختيها سبب نشد تا آن حضرت از پاى بنشينند و تا حد ممكن، وظيفه الهى خود را به انجام مى رساندند . امام كاظم- عليه السلام- در زمان منصور، مهدى، هادى و هارون الرشيد عباسى مى زيستند و بارها مورد آزار و اذيت آنان قرار گرفتند .
هارون الرشيد كه از نفوذ معنوى آن حضرت هراسناك بود، امام را زندانى كرد و همواره سعى مى كرد كه ايشان را دنياطلب جلوه دهد .
در يكى از اين تلاشهاى نافرجام، كنيزى را به زندان فرستاد تا نظر امام را به خود جلب كند؛ ولى آن كنيز چون شدت عبادت و كثرت سجود آن حضرت را مشاهد نمود، خود نيز به سجده افتاد و پيوسته مى گفت: قدوس قدوس سبحانك سبحانك سبحانك! و تا آخر عمر از خوف خداوند مى لرزيد و پيوسته به نماز مشغول بود تا از دنيا رفت .
هارون ابتدا امام كاظم (ع) را نزد عسيى بن جعفر، پسر عموى خود، در بصره زندانى كرد و بارها از وى خواست تا فرزند رسول خدا را به قتل برساند، ولى او زير بار اين پيشنهاد نمى رفت .
لذا پس از يك سال به امر هارون، امام را به بغداد آوردند و در زندان فضل بن ربيع زندانى كردند و خواسته خود را به او نيز عرضه كرد، اما او هم به قتل امام راضى نشد .
در مرتبه سوم سندى بن شاهك را مأمور مراقبت از موسى بن جعفر (ع) قرارداد .
وى تصميم گرفت امام را به شهادت برساند .
براى حفظ ظاهر، پيش از آنكه امام- عليه السلام- توسط زهرى كه به ايشان خورانيده بودند به شهادت برسد، چند نفر از قضات و افراد معروف به عدالت را نزد حضرت بردند تا با ديدن آن امام، به سلامتى ايشان گواهى دهند و گفتند: مردم مى گويند موسى بن جعفر در سختى و شدت بسر مى برد .
شما او را ببينيد و گواهى دهيد كه بيمارى و ناراحتى در او نيست .
امام كاظم- عليه السلام- به گواهان فرمودند: گرچه به ظاهر صحيح هستم، ولى اينها به من زهر خورانده اند و پس از سه روز من به رحمت حق تعالى واصل خواهم شد .
و بدين ترتيب، حضرت توطئه آنها را خنثى كردند و همان طور كه خود فرموده بودند، پس از سه روز به شهادت رسيدند .
پيكر مطهر آن امام معصوم را سه روز در ملأ عام گذاشتند تا چنين وانمود كنند كه آن حضرت به مرگ طبيعى فوت كرده اند، زيرا اثر جراحت و زخمى بر روى بدن مشاهده نمى شد .
تاريخ شهادت امام كاظم (ع) را 25 رجب سال 138 هجرى قمرى ذكر كرده اند .
آن امام همام درشهر كاظمين مدفونند . (صلوات الله عليه و على آبائه و أبنائه
 
بالا