ما در عصری زندگی میکنیم که مملو از آشفتگی و پریشانی است.با این وجود یکی از عمیقترین تضادها، این است که آینده روشن و درخشان ما منوط به توانایی ما در توجه و تمرکز به زمان اکنون است.
زندگی درلحظه اکنون متجلی میشود اما اغلب، از آن غفلت میکنیم و میبینیم که این اکنون به راحتی از ما میگریزد و تبدیل به گذشته ای دور و غیرقابل دسترس میشود.
نگران آینده ایم و در اندیشه گذشته های سپری شده، غافل از اینکه در حال از دست دادن ثانیه های پر ارزش زندگیمان در زمان اکنون هستیم.
یک محقق به نام بیآلن والاس میگوید: ما در دنیایی زندگی میکنیم که با جهشی وصفناپذیر به سوی شکست، از هم پاشیدگی و آشفتگی روحی پیش میرود. ما اغلب مشغول انجام کاری هستیم و زمان اندکی را صرف تمرین آرامش و سکوت میکنیم.
هنگامیکه مشغول کار هستیم، آرزو داریم در تعطیلات و مرخصی باشیم. هنگامیکه در تعطیلات هستیم، به خاطر انبوه کارهای انباشته شده روی میز کارمان نگرانی داریم. مدام در خاطرات آزاردهنده گذشته دست و پا میزنیم یا نگران چیزی هستیم که ممکن است در آینده رخ دهد و یا رخ ندهد. قدر زمان اکنون را نمیدانیم زیرا ذهن ناآرام ما از فکری به فکر دیگر در حال جستن و پریدن است، همانند میمونها که مدام از درختی به درختی دیگر آویزانند.