مرد امروز باش
آدم ها چند دسته اند: برخي « مرد ديروز » اند و پيوسته در اندوه گذشته ي از دست رفته به سر مي برند. اينان کساني اند که در « ديروز » زندگي مي کنند. شعارشان « اي کاش » است و کارشان « حسرت و افسوس ». ورد زبانشان اين است که « اي کاش چنين و چنان مي کردم! » و « اي کاش چنين و چنان مي شد! ».
عده اي ديگر « مرد فردا » هستند و همواره در آرزوهاي طلايي خود سير کرده و در خواب و خيال خود، کاخهاي فراوان خوش بختي مي سازند. اينان زندگي رؤيايي داشته و پيوسته در حال بلند پروازي و خيال بافي اند. تنها نصيب مردان رؤيايي اين است که براي لحظاتي چند، مست فرداي خيالي خود شوند.
در مقابل اين دو گروه، کسان ديگري وجود دارند که « مرد امروز » اند. مردان امروز نه عمر خود را در حسرت گذشته تباه مي کنند و نه در خيال بافي و رؤيا پردازي تلف مي سازند. اينان نه در ديروز زندگي مي کنند و نه در فردا، و هم اينان « مردان موفق » روزگارند. انسان هاي موفق کساني اند که موفقيت خويش را نه در ديروز از دست رفته مي يابند و نه در فرداي نيامده، نه حسرت گذشته را مي خورند و نه به رؤياي فردا مي پردازند، و لذا رنجور و افسرده و نااميد و بي انگيزه نيستند. در زندگي پر بار و سرشار از موفقيت پيشوايان دين، هرگز ديده نشده است که حسرت ديروز، آنان را نااميد و ناتوان ساخته باشد و رؤياي فردا، بي انگيزه و ساکن؛ بلکه همواره پرنشاط و اميدوار و پرتحرک بوده اند؛ چرا که موفقيت خويش را در « امروز » جستجو مي کردند. مردان موفق، به خوبي مي دانند که موفقيت در « نيستي » شکل نمي گيرد؛ بلکه در مزرعه ي « هستي » و در اين هستي، گل موفقيت مي رويد.
شما از کدام گروهيد ؟ مرد ديروز ؟ مرد فردا ؟ و يا مرد امروز ؟ شما موفقيت را در چه مي دانيد ؟ در نيستي يا در هستي ؟ اگر مرد امروزيد و موفقيت را در « هستي ها » مي جوييد، مطمئن باشيد که موفقيت در انتظار شماست.